در قرآن و روايات اسلامي ـ اعم از شيعي و سنّي ـ بر مودّت و محبّت اهل بيت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ تأكيد فراوان شده است؛ و اين تنها بدان جهت نيست كه آنان ذريه ي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ و از نسل اويند، بلكه از آن جهت است كه آنان داراي فضايل و كمالات، و به عبارت ديگر جامع همه صفات كمال و جمالند؛ به تعبير دقيق تر، مظهر صفات جمال و جلال الهي اند. لذا در حقيقت، دوست داشتن آنان با آن جامعيت، محبت به خوبي هايي است كه در آنان به نحو كامل تجلّي نموده ، و منبع همه اين خوبي ها خداوند متعال است. پس در حقيقت محبت و اظهار عشق و ارادات قلبي به اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ محبت و اظهار ارادات به خداوند متعال است و از آن جا كه محبّت، نيرويي است كه انسان را به سوي محبوب سوق مي دهد، پس از جنبه تربيتي، محبت به خوبان، انسان را به خوبي ها سوق مي دهد.
اهل بيت چه كساني هستند؟
با مراجعه به كتاب هاي لغت و اصطلاح علما، و نيز كتاب هاي حديث پي مي بريم كه مراد از اهل بيت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ افراد خاصي هستند و اهل بيت ، شامل تمام وابستگان نسبي و سببي انسان نمي شود:
الف) اهل بيت در لغت و عرف
ابن منظور از افريقي در لسان العرب مي گويد: » اهل انسان نزديك ترين مردم است به انسان، و كساني كه آنان را به نسب يا دين جمع مي كنند. «[1]
ب) اهل بيت در قرآن و سنت
در قرآن و روايات اهل بيت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ در مورد افراد خاصي به كار رفته كه همان رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ و اما عليّ و فاطمه ي زهرا و حسن و حسين ـ عليهم السّلام ـ است. و بقيه ي ذريه ي پاك نيز به آنان ملحقند، كه همان نه امام معصوم از فرزندان امام حسين ـ عليه السّلام ـ هستند.
ام سلمه مي گويد: هنگامي كه آيه ي » اِنَّما يُريدُ الله لِيُذْهِبَ عَنْكُم الرِّجسَ اَهلَ البَيت وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيِيراً « بر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ نازل شد، علي و فاطمه و حسن و حسين ـ عليهم السّلام ـ را احضار كرده و فرمود: » اينان اهل بيت منند. « [2] اما حسين ـ عليه السّلام ـ فرمود: » انّا اهل بيت النبوه؛ [3] ما اهل بيت نبوّتيم. «
مسلم به سند خود از عايشه نقل مي كند: هنگام صبح پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ از منزل خارج شد، در حالي كه بر دوش او پارچه اي بافته شده از موي سياه بود، حسن بن علي بر او وارد شد او را داخل آن كسا نمود. آن گاه حسين ـ عليه السّلام ـ وارد شد او را نيز داخل آن كرد. سپس فاطمه ـ سلام الله عليها ـ آمد او را نيز داخل كسا كرد، بعد علي ـ عليه السّلام ـ وارد شد او را نيز داخل نمود. پس اين آيه قرائت نمود: » اِنَّما يُريدُ الله لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهلَ البَيت وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً « [4] أحمد بن حنبل مي گويد: هنگامي كه آيه ي » مباهله « بر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ نازل شد، آن حضرت؛ علي و فاطمه و حسن و حسين ـ عليهم السّلام ـ را خواست آن گاه عرض كرد: » بار خدايا اينان اهل بيت من هستند « [5]
دوستي اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ در قرآن كريم
خداوند متعال در قرآن كريم مي فرمايد: » قُلْ لا أَسألُكُمْ عَلَيهِ أجراً اِلّا الْمَوَدَّهَ فِي الْقُربي « [6] » اي رسول ما به امت بگو من از شما اجر و رسالت جز اين نمي خواهم كه مودّت و محبّت مرا در حقّ خويشاوندانم منظور داريد. «
اين آيه معروف به آيه مودت است، كه در اغلب كتاب هاي تفسير و حديث و تاريخ نزول آن را درحق اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ مي دانند .
سيوطي در تفسير اين آيه به اسناد خود از ابن عباس نقل مي كند: هنگامي كه اين آيه : » قُلْ لا اَسألُكُمْ عَلَيهِ اَجراً اِلّا الْمَوَدَّهَ فِي الْقُربي « بر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ نازل شد، صحابه عرض كردند: اي رسول خدا! خويشاوندان تو كيانند كه مودت آنان بر ما واجب است؟
حضرت ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: » علي و فاطمه و دو فرزندان او«[7]
در خطبه اي كه امام حسن ـ عليه السّلام ـ بعد از شهادت امير المومنين ـ عليه السّلام ـ ايراد كردند، بعد از حمد وثناي الهي فرمود: » … و أنا من أهل البيت الذي افترض الله مودّتهم علي كلّ مسلم، فقال تبارك و تعالي : » قُلْ لا اَسألُكُمْ عَلَيهِ اَجراً اِلّا الْمَوَدَّهَ فِي الْقُربي وَ مَن يَقْتَرف حسنه نَزد لَهُ فيها حَسَناً « فاقتراف الحسنه مودّتنا أهل البيت؛ … و من از أهل بيتي هستم كه خداوند مودّت آنان را بر هر مسلماني واجب نموده است پس خداوند تبارك و تعالي فرمود: » قُلْ لا اَسألُكُمْ « انجام كار نيك مودت ما اهل بيت است. «
امام صادق ـ عليه السّلام ـ به أبي جعفر احول فرمود: » چه مي گويند اهل بصره در اين آيه : » قُلْ لا اَسألُكُمْ عَلَيهِ اَجراً اِلّا الْمَوَدَّهَ فِي الْقُربي ؟«
عرض كرد: فدايت گردم، آنان مي گويند: اين آيه درشأن خويشاوندان رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ است. حضرت فرمود: » دروغ مي گويند تنها در حق ما اهل بيت علي و فاطمه و حسن و حسن اصحاب كسا نازل شده است. « [8]
مي دانيم كه حصر اين روايات اضافي است نه حقيقي، و لذا شامل بقيه ي امامان نيز مي شود.
دوستي اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ در روايات
در روايات فريقين همانند قرآن كريم به طور صريح بر محبّت اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ تأكيد شده است كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:
1. وادار نمودن بر دوستي اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ
رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ مي فرمايند: » ادبّوا أولادكم علي ثلاث خصال: حبّ نبيّكم، و حبّ أهل بيته، و قراءه القرآن؛، [9] اولاد خود را بر سه خصلت تربيت كنيد: دوستي پيامبرتان، دوستي اهل بيتش، و قرائت قرآن. «
امير المومنين ـ عليه السّلام ـ فرمود: » أحسن الحسنات حبّنا، و أسوأالسيئات بغضنا؛ [10] بهترين نيكي ها حبّ ما، و بدترين بدي ها بغض ما اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ است. «
2. دوستي اهل بيت دوستي رسول خداست.
رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: » أحبّوا الله لما يغذوكم من نعمه، و أحبّوني لحبّ الله، و أحبّوا أهل بيتي لحبّي؛ [11] خدا را دوست بداريد به جهت آن كه از نعمت هايش به شما روزي مي دهد و مرا نيز به جهت دوستي خدا دوست بداريد، و اهل بيتم را به جهت دوستي من دوست بداريد. «
زيد بن ارقم مي گويد: در خدمت رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ بودم كه ديدم فاطمه زهرا ـ عليها السّلام ـ داخل حجره ي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ شد ، در حالي كه با او دو فرزندش حسن و حسين بودند، و علي ـ عليه السّلام ـ نيز پشت سر آنان وارد شد، پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ به آنان نظر كرده و فرمود: » من أحبّ هولاء فقد أحبّني، و من ابغضهم فقد أبغضني؛ [12] هر كس اينان را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر كس كه اينان را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است. «
امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: » من عرف حقّنا و أحبّنا فقد أحبّ فقد احبّ الله تبارك و تعالي؛[13] هر كس حق ما را شناخته و ما را دوست بدارد در حقيقت خداوند تبارك و تعالي را دوست داشته است. «
3. حب اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ اساس ايمان است
رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: » أساس الاسلام حبّي و حبّ أهل بيتي؛ [14] اساس اسلام، دوستي من و اهل بيت من است «
و نيز فرمود: » لكلّ شيء أساس، و أساس الاسلام حبّنا أهل البيت؛ [15] براي هر چيزي اساسي است و پايه ي اسلام حبّ ما اهل بيت است.«
4. حبّ اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ عبادت است
رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: » حبّ آل محمد يوماً خير من عباده سنه ، و من مات عليه دخل الجنّه؛ [16] يك روز دوستي آل محمد، بهتر از يك سال عبادت است، و كسي كه بر آن دوستي بميرد داخل بهشت مي شود. «
5. دوستي اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ نشانه ي ايمان است
رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: » لا يومن عبد حتي أكون أحب اليه من نفسه, و أهلي أحبّ اليه من أهله و عترتي أحب إليه من عترته و ذاتي أحب اليه من ذاته؛ [17] هيچ بنده اي ايمان كامل پيدا نمي كند، مگر در صورتي كه من دوست داشتني تر نزد او از خودش باشم، و نيز اهل بيتم از اهلش محبوب تر، و عترتم از عترتش دوست داشتني تر و ذاتم از ذاتش محبوب تر باشد. «
6. دوستي اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ نشانه پاكي ولادت
پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ اشاره به علي ـ عليه السّلام ـ كرد و فرمود: » أيّها الناس امتحنوا أولادكم بحبّه، فانّ عليّاً لا يدعو الي ضلاله، و لا يبعد عن هدي، فمن أحبّه فهو منكم، و من أبغضه فليس منكم؛ [18] اي مردم! اولاد خود را به دوستي علي امتحان نماييد، زيرا او شما را گمراه نمي كند و از هدايت دور نمي سازد. پس هر يك از اولاد شما كه علي را دوست بدارد از شماست، و هر كدام كه او را دشمن بدارد از شما نيست. «
امير المومنين ـ عليه السّلام ـ فرمود: در وصيّتي كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ به اباذر كرده آمده است: » يا اباذر! من أحبّنا أهل البيت فليحمد الله علي أول النعم.
قال: يا رسول الله! و ما أول النعم؟ قال: طيب الولاده، انّه لا يحبّنا الّا من طاب مولده؛ [19] اي اباذر! هر كس ما اهل بيت را دوست دارد بايد بر اولين نعمت، خداوند را ستايش نمايد. ابوذر عرض كرد: اي رسول خدا اولين نعمت چيست؟ فرمود: نيكي ولادت، زيرا دوست ندارد ما را مگر كسي كه ولادتش پاك است. «
7. سوال ار دوستي اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ در روز قيامت
رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: أول مايُسأل عنه العبد حبّنا أهل البيت؛ [20] اولين چيزي كه در روز قيامت از بنده سوال مي شود، دوستي ما اهل بيت است. «
و نيز فرمود: » لا تزول قدما عبدٍ يوم القيمه حتّي يسأل عن أربع: عن عمره فيما أفناه، و عن جسده فيما أبلاه، و عن ماله فيما أنفقه و من أين كسبه، و عن حبّنا أهل البيت؛ [21] روز قيامت بنده قدم از قدم بر نمي دارد تا آن كه از چهار چيز سوال شود: از عمرش كه در چه راهي صرف كرده، و از بدنش كه در چه راهي به كار گرفت، و از مالش كه در چه راهي خرج كرده و از كجا به دست آورده است، و از دوستي با اهل بيت. «
ادلّه خاص
رواياتي كه تا كنون ذكر شد، اشاره به دوستي مجموعه اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ داشت؛ دسته اي ديگر از روايات، اشاره به دوستي و محبّت برخي از اهل بيت دارد كه به تعدادي از آنها نيز اشاره مي كنيم:
1. امام علي ـ عليه السلام ـ
پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: » برائه من النار حبّ عليّ ؛ [22] تنها راه دوري از آتش جهنم، دوستي علي ـ عليه السّلام ـ است. «
و نيز فرمود: » يا علي! طوبي لمن احبّك و صدق فيك، و ريل لمن أبغضك و كذب فيك؛ [23] اي علي: خوشا به حال كسي كه تو را دوست داشته و در حق تو صادق باشد، و واي بر كسي كه تو را دشمن داشته و در حقّ تو كاذب باشد. «
أم سلمه از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ نقل مي كند كه فرمود: » لا يحبّ علياً منافق، و لا يبغضه مومن؛ [24] منافق، علي ـ عليه السّلام ـ را دوست ندارد و مومن او را دشمن ندارد. «
امام علي ـ عليه السّلام ـ فرمود: » والذي فلق الحبه و برألنسمه، انّه لعهد النّبي الأمّي اليّ: انّه لا يحبّني الّا مومن، ولا يبغضني الّا منافق؛ [25] قسم به كسي كه دانه را شكافت، و انسان را آفريد، هر آينه عهدي است از پيامبر امي به من: كه دوست ندارد مرا مگر مومن، و دشمن ندارد مرا مگر منافق. «
2. فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ
رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ مي فرمايند: » فاطمه بضعه منّي، من أغضبها فقد أغضبني؛ [26] فاطمه پاره ي تن من است: هر كس او را به غضب آورد، مرا خشمگين كرده است. «
از عايشه سوال شد: كدامين شخص از زنان نزد رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ محبوب تر بوده است؟ گفت: فاطمه. سوال شد: از مردان؟ گفت: همسرش.[27]
3. امام حسن و حسين ـ عليهما السّلام ـ
پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: » هذان ابناي الحسن و الحسين، ألّلهم انّي أُحبّهما، أللهم فأحبهما و أحبّ من يُحبّهما؛ [28] اين دو فرزندان من حسن و حسين اند، بار خدايا من آنان را دوست دارم. بار خدايا! تو نيز آنان و هر كس كه آنان را دوست دارد، دوست بدار. «
و نيز فرمود: » الحسن و الحسين ريحانتاي؛ [29] حسن و حسين دو دسته گل من هستند.»
پی نوشت ها:
[1] . لسان العرب، ج11، ص 27 ـ 28، ماده ي اهل ، مفردات راغب ماده ي اهل.
[2] . مستدرك حاكم، ج3، ص 158، ح 4705، السنن الكبري، ج 7، ص 63.
[3] . خوارزمي، مقتل الامام حسين، ج 1،ص 184.
[4] . صحيح مسلم، ج 4، ص 1883، ح 2424، كتاب فضائل الصاحبه.
[5] . مسند احمد، ج 1، ص 185.
[6] . شوري ( 42 ) ، آيه 23.
[7] . در المنثور ، ج 6، ص 7؛ مستدرك حاكم، ج 3، ص 172؛ مجمع الزوائد، ج9، ص 168 و كشاف، ج4، ص 219 و … .
[8] . كافي، ج8، ص 79، ح66؛ قرب الاسناد، ص 128.
[9] . كنزالعمال، ج 16، ص 456، ح 45409؛ فيض القدير، ج 1، ص 225، ح 331.
[10] . غررالحكم، ج 1، ص 211، ح 3363.
[11] . سنن ترمذي، ج 5، ص 664، ح 3789؛ مستدرك حاكم، 3، ص 150.
[12] . امام حسين ـ عليه السّلام ـ از تاريخ دمشق، ج 91، ص 126.
[13] . كافي، ج8، ص 112، ح 98.
[14] . كنز العمال، ج 12، ص 105، ح 34206؛ در المنثور، ج 6، ص 7.
[15] . المحاسن، ج 1، ص 247 ح 461.
[16] . نورالابصار، ص 127؛ كافي، ج 2، ص 46، ح 3.
[17] . المعجم الكبير، ج7، ص 86، ح6416؛ امالي صدوق، ص 274، ح 9.
[18] . ترجمه امام علي ـ عليه السّلام ـ از تاريخ دمشق، ج 2، ص 225، ح 730.
[19] . امالي صدوق، ص 455.
[20] . عبون اخبار الرضا ـ عليه السّلام ـ ج 2، ص 62، ح 258.
[21] . المعجم اكيبير، ج11، ص102، ح 11177.
[22] . مستدرك حاكم ، ج2، ص 241.
[23] . همان، ج3، ص 135.
[24] . سنن ترمذي، ج5، ص 635، ح 3717؛ جامع الصول ، ج8، ص 656، ح 6499و … .
[25] . صحيح مسلم، ج1، ص 86، ح 131، سنن ترمذي، ج 5، ص 643 و … .
[26] . صحيح بخاري، ج5، ص 92؛ صحيح مسلم، ج4، ص 1902.
[27] . سنن , ترمذي, ج5, ص 701, ح 3874.
[28] . صحيح بخاري، ج5، ص 100 ـ 101، ح 235؛ سنن ترمذي، ج5، ص 656 و سند احمد، ج2، ص 446.
[29] . صحيح بخاري 102.5 ح241؛ سنن ترمذي، ح5، ص657، ح3770 و مسند احمد، ج2، ص 85 .
———
نويسنده:علي اصغر رضواني
منبع:سايت انديشه قم