به بهانه بازخوانی جریان فتنه ۸۸:
سعی شده در بیانات رهبر فرزانه انقلاب در خصوص بصیرت ، جنگ نرم و حوادث پس از انتخابات نکاتی کلیدی استخراج شده و بطور سلسله تقدیم شما گرامیان شود.
دشمنان ما؛ دشمنان انقلاب، دشمنان نظام جمهورى اسلامى، چند خط را دارند دنبال می کنند که این در تبلیغاتشان و در کارى که انجام می دهند، واضح هم هست؛ اینها چیزهاى پوشیده و پنهانى نیست؛ باید در ذهن خودمان اینها را جمع بندى کنیم:
یکى این است که نشانههاى امید را مخدوش کنند؛ مورد خدشه قرار بدهند، که از جمله همین انتخابات بود. حضور هشتاد و پنج درصدى مردم، یک چیز امید بخشى است، یک چیز مهمى است؛ همانطور که عرض کردیم، سى سال بعد از یک انقلاب، مردم کشور بیایند به نظام برآمدهى این انقلاب یک چنین آراء وسیعى را تقدیم بکنند، این جز اعتماد به این نظام و دل بستن به این نظام، معناى دیگرى ندارد؛ و این اتفاق افتاد. یا رئیس جمهورى را با این رأى بالا انتخاب بکنند، این یک چیز بىسابقه است. این اتفاق افتاد؛ این کار در کشور شد. این خیلى نقطهى قوت مهمى است. سعى شد این نقطهى قوت را تبدیل کنند به نقطهى ضعف؛ این مایهى امید را تبدیل کنند به مایهى تردید، مایهى یأس. این کار خصمانهاى است. در کشور، مایههاى امید فراوان است؛ زیرساختهاى کشور، امروز زیرساختهاى بسیار مستحکمى است؛ کارهاى مهمى در طول این سالها انجام گرفته و امروز کشور آمادهى یک حرکت جهشوار به جلوست. پیشرفتهاى علمى، امروز خیلى چشمنواز و چشمگیر است؛ به طورى که دیگران – دانشمندان کشورهاى دیگر، آنهائى که انگیزهى سیاسى ندارند – اعتراف میکنند؛ که یک نمونهاش را دیشب توى تلویزیون دیدید. در مورد همین سلولهاى بنیادى، اعتراف کردند که باور نمیکردند در ایران این حدِ پیشرفت وجود داشته باشد. میگوید: من پارسال هم در این کنفرانس علمى شرکت کردم، امسال هم شرکت کردم؛ امسال تا پارسال تفاوت زیادى به وجود آمده، پیشرفت زیادى شده! این یک نمونهاش است؛ دهها نمونه از این قبیل داریم که اینها پیشرفتهاى علمى است؛ مایههاى امید است. خودِ تجربهى سى ساله – سى سال تجربه پشت سر ماست؛ در اختیار ماست – نسل جوانِ پر انرژى و تحصیلکردهاى در وسط میدان است؛ اینها همه مایههاى امید و نقاط قوت است. نسل جوانى که هم تحصیلکرده است، هم اعتماد به نفس دارد، هم احساس میکند که میتواند کشور خودش را پیش ببرد. ما یک سند چشمانداز داریم که تا سال ۱۴۰۴، مشخص کرده که خط ما از لحاظ پیشرفتهاى کشورى و مادى کجاست؛ خیلى چیز مهمى است. معلوم کردیم که به کجا باید برسیم و از چه طریقى باید حرکت بکنیم. اینها عوامل امید است، اینها نقطههاى قوت است. میخواهند اینها را به موجبات یأس تبدیل کنند؛ راجع به سند چشمانداز صحبت بشود، میگویند آقا به این سند توجهى نشده؛ راجع به پیشرفتهاى علمى بحث بشود، میگویند اینها خیلى اهمیتى ندارد؛ راجع به انتخابات بحث بشود، این شبههها و خدشهها را پیش مىآورند؛ راجع به جوانها صحبت بشود، اشاره میکنند به تخلف چند تا جوان در یک طرفى! یعنى همهى این نقاط مثبت، این قلههاى برجستهاى که همهاش امیدافزا هست، اینها را سعى میکنند در چشمها کمرنگ کنند. متقابلاً نقاط ضعف کوچکى که حتماً وجود دارد، بزرگ کنند یا نقاط ضعف را – نمیگوئیم هم کوچک، نقاط ضعفى وجود دارد – بزرگنمائى کنند؛ چند برابرِ آنچه که هست، این نقاط ضعف را نشان بدهند؛ سیاهنمائى کنند؛ تلقىهاى بدبینانهى نسبت به نظام را گسترش بدهند. مىبینید دیگر؛ بهزور میخواهند این یأس را به جامعه القاء کنند. وقتى یأس وارد جامعه شد، جامعه از پویائى خواهد افتاد؛ افراد مبتکر، افراد نخبه، افراد جوان و پُر نشاط منزوى میشوند، کنارهگیرى میکنند، دست و دلشان به کار نمیرود، مشارکتها کم میشود، پویائى جامعه از دست میرود. این یکى از خطوط کارى دشمن است؛ مرتباً القاى بنبست کردن. شما اگر ببینید این تبلیغات رادیوها را – حالا امروز رادیوها دیگر نیست. یک وقتى میگفتیم دهها رادیو، امروز مسئلهى هزارهاست؛ رادیو هست، تلویزیون هست، این وسائل اینترنتى هست – به طور دائم از مراکز مشخصى، مرتباً القاى بنبست، القاى بحران، القاى سیاه بودن وضعیت میشود؛ هر مقدارى که بگیرد، هر مقدارى که مستمع و شنونده پیدا بکند و باورپذیر باشد براى آنها؛ دارند در این زمینه کار میکنند. این یکى از خطوط کارى دشمن است.
یکى از خطوط کارى اصلى دشمن، همین مسئلهى تفرقه است که شما آقایان بر روى او بحق تکیه کردید، در گزارش هم بیان فرمودند، در بیانیهى پایانى خبرگان هم به این مسئلهى اتحاد توجه شده؛ بسیار مسئلهى مهمى است. مسئلهى اتحاد ملت و کارى که براى ایجاد تفرقه دارد انجام میگیرد، بسیار مسئلهى مهمى است. ما نشانههاى وحدت عمومى مردم را داریم مىبینیم. شما نماز جمعهها را در ماه رمضان دیدید، روز قدس را دیدید، نمازهاى عید فطر را دیدید؛ چه عظمتى! انسان وقتى نگاه میکند – نه فقط در تهران، در مشهد، در اصفهان، در کرمان، در تبریز، در مناطق مختلف – منظره، منظرههاى بىنظیرى است؛ اصلاً شاید در طول تاریخ اسلام، هرگز نماز عید فطر با این عظمت، با این شُکوههاى عجیب – در نقاط مختلف یک کشور، نه فقط در یک شهر – دیده نشده! ما امروز اینها را داریم؛ اینها همه نشانهى وحدت است؛ نشانهى همدلى مردم است؛ نشانهى این است که یک مرکز مشترکى وجود دارد که مردم علىرغم اختلافات جزئى و فرعىاى که با هم دارند، در گرایش و انتماء به این اصل، متفقاند؛ دلشان متوجه این مرکز است؛ که این مرکز هم دین است، اصول اسلامى است، ارزشهاى والاست، دین خداست. این، خیلى چیز مهمى است. خوب، همه باید در مقابل این وحدت سر فرود بیاورند، وقتى این وحدت را مىبینند. مىبینیم که متأسفانه بعکس، بعضى دم از تفرّق میزنند، از روى جهالت، غفلت؛ واقعاً محمول بر غفلت است این چیزها، بیش از آنچه که بر چیزهاى دیگرى انسان بخواهد اینها را حمل کند. این، مسئلهى مهمى است. مسئلهى ایجاد وحدت؛ وحدت مذهبى، وحدت قومى، وحدت سلائق سیاسى، اینها مهم است؛ باید سعى کرد. یکى از خطوط دشمن، ایجاد تفرقه است؛ هر چه بتوانند، در هر جا بتوانند، در هر سطحى که بتوانند؛ در سطوح مختلف؛ از مسئولین، غیر مسئولین، آحاد مردم، بین خودِ گروههاى روحانى، بین خودِ گروههاى دانشگاهى، بین خودِ جمعها و جمعیتهاى واحدهاى دیگر اجتماعى، و بین اینها با یکدیگر ایجاد اختلاف کنند، و بین مذاهب. نمونههاى فراوانش را دارید مشاهده میکنید که در جامعه هست. این یک مسئله است. خط دشمن خط ایجاد تفرقه است. این هم یک مسئله است.
مسئلهى بعدی – این خط دیگرى است که به نظر ما دشمن بر روى او هم دارد سرمایهگذارى میکند – منصرف کردن ذهن مردم از دشمنىِ دشمن است. ما هرگز منکر نیستیم که در نارسائىهاى گوناگون و مشکلات فراوانى که بر سر راه جامعه و افراد پیش مىآید، تقصیرهاى شخصى و تقصیرهاى اجتماعى، از درون وجود دارد؛ در این هیچ تردیدى نیست؛ کسى این را منکر نیست. «ما أصابک من حسنه فمن اللَّه و ما أصابک من سیئه فمن نفسک»؛ اینکه معلوم است؛ دشمن هم اگر ضربهاى به ما زد و این ضربه کارى شد، این هم «من نفسک» است؛ در این شکى نیست. در جنگ احد هم که دشمن حمله کرد و ضربه زد، در حقیقت مسلمانها از خودشان ضربه خوردند؛ در این که بحثى نیست؛ منتها نکته این است که اگر انسان بخواهد ضربه نخورد، باید نقش دشمن را ببیند. یکى از لوازم توجه و ملاحظه براى ضربه نخوردن، دیدن دشمنى است که میخواهد به ما ضربه بزند؛ از این ما را نباید غافل کنند. خط اغفالِ بخصوص خواص و نخبگان از تأثیر دشمن، یکى از خطوط القائى و تبلیغاتى دشمن است. حالا طرق مختلفى البته براى این کار دارند. تا کسى بگوید دشمن، میگویند: آقا شما همهاش به گردن دشمن مىاندازید! خوب، هست دشمن؛ چرا نمىبینیم دشمن را؟ چرا نمىبینیم شعف عظیمى که دشمن پیدا میکند از آنچه که اینجا از اختلاف ما، از حوادث گوناگون، از بلواى بعد از انتخابات به وجود مىآید؟ تشویق کنند کسانى را که عامل هستند. آنجا، رئیس یک کشور بزرگ از آدمها اسم مىآورد! خوب، این جز ایجاد دشمنى است؟ از معارضین نظام اسم مىآورد و تمجید میکند از فلان کس که آقا از شجاعت او(!) ما تعجب کردیم. چرا؟ چون یک کلمهاى گفته که آنها خوششان آمده. اینها را باید دید؛ اینها را باید متوجه شد و نبایستى از دشمنىِ دشمن غفلت کرد.
البته دشمنى او خلاف انتظار نیست، غفلت ما خلاف انتظار است. دولت انگلیس که کارنامهى دویست سالهى حضور آنها و ارتباط آنها با کشور ما، کارنامهى سر تا پا سیاه است – واقعاً یک نقطه و یک جا نداریم که بشود نشان داد که دولت انگلیس به نفع ملت ایران یک قدم کوچکى برداشته باشد؛ هر چه بوده ضرر؛ هر چه بوده صدمههاى بزرگ – اینها اعلان میکنند که ما طرفدار ملت ایرانیم! دولت آمریکا اعلام میکند که ما طرفدار مردم ایرانیم! یعنى: با نظام جمهورى اسلامى بدیم، اما مردم را دوست داریم! خوب، مردم جزو این نظامند؛ این نظام که منفک از مردم نیست. این ترفندهاى دشمن است. اینها را باید شناخت، فهمید. او البته دشمنىاش را میکند؛ امر طبیعى است، اما اینکه ما نفهمیم دشمنى او را و از این معنا غفلت کنیم، این قابل قبول نیست. یک وقت مىبینید ما در داخل جدول و پازلهاى دشمن قرار میگیریم – در پازل، مجموعهاى را کنار هم میچینند، تا یک شکلى از تویش در بیاید – تا یکى از این اجزاء را ما تأمین بکنیم. خوب، این خیلى چیز بدى است؛ ما باید سعى کنیم که تأمینکنندهى اجزاء او نباشیم. مثل این جدول حروف متقاطع که وقتى کنار هم گذاشته میشود، یک کلمهاى از تویش در مىآید. دشمن یک جدولى این جورى درست کرده، براى اینکه یک حرفى از تویش در بیاورد؛ چند تا از این حروف را هم ما بگذاریم! این را باید مراقبت کرد؛ بحث سر این است؛ باید جدول دشمن را کامل نکنیم؛ پازل دشمن را کامل نکنیم؛ ببینیم دشمن چه کار دارد میکند و چه کار میخواهد بکند؛ اهداف و حضور واضح او را ببینیم.