زمان طلبگی ما، باشگاهی در نزدیک مدرسهی نواب بود – به نام باشگاه جوانان – پدر ما هم مخالف بود که ما باشگاه برویم؛ امّا دکتر بدلیلی گفته بود که فلانی باید ورزش کند. پدرم اجازه داد که من باشگاه بروم. بنده به باشگاه جوانان میرفتم. وقتی میخواستم وارد باشگاه بشوم، این طرف و آن طرف را نگاه میکردم، ببینم طلبهها مرا نبینند! متٱسفانه نزدیک مدرسهی نواب هم بود، هر دفعه میخواستیم برویم، طلبهای از این طرف، یا از آن طرف میآمد! بالاخره یکی میدید.
(بیانات دیدار با طلاب حوزه علمیه مشهد، ۲۲ تیر ۱۳۷۶)
منبع خبر : http://www.khamenei.ir