من در سالهاى ۵۱ و ۵۲ و ۵۳ در مشهد سخنرانى مىکردم؛ مىایستادم سخنرانى مىکردم. بعد هم که حرف من تمام مىشد، روى زمین مىنشستم. سپس صندلى مىگذاشتیم، تا قارى قرآن تلاوت کند. همین آقاى فاطمى و بعضى از برادران دیگر، روى صندلى مىنشستند و قرآن مىخواندند. من مىگفتم که حرف من مقدمهى تلاوت قرآن است. من ایستاده صحبت مىکردم؛ اما صندلى بلند و قشنگى – مثل منبر – گذاشته بودیم و اینها روى آن مىنشستند و بعد از صحبت من قرآن مىخواندند؛ همان آیاتى که من قبلاً تفسیر کرده بودم. فکر من این است.
منبع خبر : http://www.khamenei.ir