بابل
بابل براى ساليان درازى مركز تمدن و علم و فرهنگ بود و نام آن در كتاب مقدس يهوديان و مسيحيان بسيار آمده و قرآن مجيد (در سوره بقره ، آيه 102) از آن ياد كرده است . جبر و مثلثات و بسيارى از مسائل رياضى و علمى ديگر از تمدن بابلى به يادگار مانده است .
تحول و دگرگونی دیانت ابتدایی
دربابل در حفاريهايى كه در اماكن مختلف عراق صورت گرفته ، مجسمه خدايان بى شمارى از زير خاك بيرون آمده و به موزه هاى جهان منتقل شده است .
اين خدايان صورت تكامل يافته آنيميسم ابتدايى بوده اند.
بابل نيز تحول و تكامل دين از فتيشيسم تا اعتقاد به خدايان را تجربه كرد.
اين سير تقيريبا چهار هزار سال طول كشيد و در پايان خدايانى كه نماينده ارواح ماه و خورشيد و سيارات بودند، در شهرهاى مختلف مورد پرستش قرار گرفتند.
مردوخ در بيشتر زمانها برترين خدا بود.
خدای سه گانه
ميان خدايان بى شمار بابليان ، شش خدا معروف تر شدند كه در دو دسته سه تايى (تثليث ) مورد پرستش بودند.
تثليث اول از آنو (خداى آسمان )، انليل (خداى فضا و جنگ ) و ائا (خداى آب ) و تثليث دوم از شمش (خداى آفتاب )، سين (خداى ماه ) و ايشتار (خداى مؤ نث ) تشكيل شده بود.
اين خدايان همسرانى داشتند و در زمانى خداى مؤ نث ايشتار به عنوان الهه بارورى بسيار مورد توجه قرار گرفت . شوهر ايشتار تموز ناميده مى شد.
هنگام اوج تمدن بابل خداى بزرگى به نام مردوخ مطرح شد كه تصوير او را همه جا رسم مى كردند. ساير خدايان بابل زير دست مردوخ به شمار مى رفتند.
خدای آشور
هنگامى كه بابل به دست قوم شمالى آشور سقوط كرد، مردوخ جاى خود را به خداى آشوريان به نام آسور داد و تصوير او را همه جا ترسيم كردند.
بار ديگر بابليان بر آشوريان پيروز شدند و مردوخ را به منزلت پيشين خود برگرداندند و با سقوط بابل به دست كورش ، آهور مزدا جاى مردوخ را گرفت .