به عقيده مهرپرستان ، خداى مهر روزى به صورت انسانى در يك غار ظهور كرد و شبانانى كه در آن مكان به چرانيدن گوسفند مشغول بودند، به وى ايمان آوردند. آنگاه خداى مهر، گاو نرى را كشت و خون او را بر روى زمين افشاند. هر جا كه قطره اى از خون او افتاد، سرسبز و بارور شد. وى پس از چند سال به آسمان رفت و روان او پيوسته براى كمك به بندگان خود در زمين آماده است .
از آنجا كه به عقيده مهرپرستان ، خداى مهر در آغاز در غارى ظاهر شد، آنان معابد خود را در غارها مى ساختند و درون آن به پرستش مهر مى پرداختند. برخى از آن معابد متروكه اكنون در بخشهايى از اروپا يافت مى شود.
مبادی،رسوم و عبادات
كسانى كه به دين مهرپرستى روى مى آوردند، لازم بود از هفت مرحله بگذرند و در هر مرحله به وى نامى مى دادند. مثلا در مرحله پنجم او را پارسى و در مرحله ششم آفتاب و در مرحله هفتم پدر مى ناميدند، سپس مراسم نان و عسل كه يادآور مراسم نان و شراب مسيحيت است ، انجام مى شد و سرانجام وى را با خون گاو تعميد مى دادند.
گفته مى شود بسيارى از اعتقادات و آيينهاى مسيحيت از مهرپرستى گرفته شده است .