به نام خدا
افرادي كه براي انتقام و تنبيه به دنيا برگردانده مي شوند، هرگز به ميل و اراده خود بر نمي گردند، بلكه به مصداق «كافر به جهنّم نمي رود، كشان كشان مي برند»، آنها نيز ناگزير تن به رجعت مي دهند، كه رجعت براي آنها بسيار ذلّت بار و سخت است.
ولي در مورد مؤمنين به نظر مي رسد كه اختياري خواهد بود نه اجباري، اگر چه هرگز ممكن نيست براي مؤمني رجعت پيشنهاد شود و او سر بتابد. از يك حديث نيز اين معني استفاده مي شود:
مفضّل بن عمر مي گويد:
در خدمت امام صادق (عليه السلام) صحبت از حضرت وليّ عصر (عليه السلام) شد واز افرادي كه عاشقانه انتظار ظهور او را مي كشند و پيش از نيل به چنين سعادتي از دنيا مي روند، گفتگو شد، فرمود:
«اِذا قامَ اُتِيَ الْمُؤْمِنُ في قَبْرِهِ، فَيُقالُ لَهُ:
يا هذا اِنَّهُ قَدْ ظَهَرَ صاحِبُكَ، فَاِنْ تَشَأْ اَنْ تَلْحَقَ بِهِ فَالْحَقْ، وَ اِنْ تَشَأْ اَنْ تُقيمَ في كَرامَةِ رَبِّكَ فَاَقِمْ».
يعني: «هنگامي كه حضرت وليّ عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قيام كند، مأمورين الهي در قبر با اشخاص مؤمن تماس مي گيرند و به آنها مي گويند:
اي بنده خدا مولايت ظهور كرده است، اگر مي خواهي كه به او بپيوندي آزاد هستي، و اگر بخواهي در نعمتهاي الهي متنعّم بماني بازهم آزاد هستي».
( – بحارالانوار: ج 53، ص 92 / غيبت شيخ طوسي: ص 458 / منتخب الأنوار: ص 36 . )
امام حسين (علیه السلام)حضرت مهدي (علیه السلام)را غسل مي دهد
«ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْناكُمْ بِاَمْوالٍ وَ بَنينَ وَ جَعَلْناكُمْ اَكْثَرَ نَفيراً»
( – سوره اسراء: آيه 6 . )
«سپس شما را بر آنها چيره مي كنيم؛ و شما را بوسيله داراييها و فرزنداني كمك خواهيم كرد، ونفرات شما را بيشتر (از دشمن) قرار مي دهيم».
در تفسير آيه شريفه 6 از سوره اسراء چنين روايت شده:
… امام حسين (عليه السلام) با هفتاد نفر از يارانش، كه خودهاي دو روي طلا بر سر دارند، و به مردم اعلام مي كنند كه اين (كلاه آهني، كلاه فلزي كه در جنگ بر سر مي گذارند. (فرهنگ عميد).
حسين (عليه السلام) است كه خارج شده است، تا مؤمنان در مورد او دچار شك وترديد نشوند و خيال نكنند كه شيطان يا دجّال است. واين هنگامي است كه حضرت مهدي (عليه السلام) در ميان مردم است.
هنگامي كه همه مؤمنان امام حسين (عليه السلام) را شناختند و همگي يقين كردند كه او حضرت حسين (عليه السلام) است، اجل حضرت مهدي (عليه السلام) فرا مي رسد و ديده از جهان فرو مي بندد.
( – حضرت مهدي (عليه السلام) همانند ديگر ائمه (عليهم السلام) : پس از رحلتشان قبل از قيامت به دنيا باز مي گردند. (پس از اين روايتي را در اين مورد متذكر خواهيم شد). )
آنگاه امام حسين (عليه السلام) او را غسل و كفن و حنوط مي كند و به خاك مي سپارد. كه هرگز امام را جز امام غسل نمي دهد.
( – بحارالانوار: ج 51، ص 56 / كافي: ج 8، ص 206 . )
امام زمان علیه السلام بعد از رحلتش به دنيا بر مي گردند
از مجموع روايات (رجعت) معلوم مي شود كه همه امامان معصوم (عليهم السلام) : به دنيا برمي گردند.
و هم چنين تصريح شده كه حضرت وليّ عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز بعد از رحلتش رجعت خواهد نمود.
و در روايات آمده است كه قيام قيامت چهل روز پس از رحلت حضرت وليّ عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مي باشد، و اين مطلب مربوط به رحلت آن حضرت در رجعت است. وگرنه طبق صدها حديث بعد از رحلت اوّلي حضرت بقية اللَّه روحي فداه، اهلبيت عصمت و طهارت هزاران سال فرمانروایي خواهند داشت.
«… قال بعض علمائنا في كتاب كتبه في الرجعة ان للقائم (عليه السلام) ايضاً رجعة بعد موته…».
(بحارالانوار: ج 25، ص 108. )
( – حق اليقين (علامه مجلسي): ص 354 . )
او را نخواهيد ديد
مرحوم شيخ طوسي رضوان اللّه تعالي عليه به نقل از عليّ بن بلال بغدادي كه يكي از اصحاب امام عسكري (عليه السلام) مي باشد حكايت كند:
روزي به همراه عدّه اي از علماء و بزرگان حضور مبارك امام حسن عسكري (عليه السلام) رسيديم تا آن كه از آن حضرت درباره امام و حجّت بعد از او جويا شويم.
همين كه وارد مجلس حضرت شديم، مشاهده كرديم كه بيش از چهل نفر در منزل آن حضرت، اجتماع نموده اند.
عثمان بن سعيد عَمري حركت كرد و ايستاد، سپس اظهار داشت: يابن رسول اللَّه! مي خواهم از چيزي سؤال نمايم كه شما خود نسبت به آن آگاه هستي.
حضرت فرمود: فعلاً بنشين.
بعد از آن، امام حسن عسكري (عليه السلام) با حالت غضب حركت نمود و خواست كه از مجلس خارج شود، فرمود: كسي بيرون نرود تا من برگردم.
چون لحظاتي گذشت، حضرت مراجعت نمود و با صدائي بلند فرمود: اي عثمان بن سعيد!
و عثمان بن سعيد با شنيدن سخن حضرت، از جاي خود برخاست و سر پا ايستاد.
امام (عليه السلام) اظهار داشت: آيا مايل هستي كه شما را به آنچه مي خواهيد، خبر بدهم؟
همگان گفتند: آري، ياابن رسول اللَّه!
امام (عليه السلام) فرمود: آمده ايد تا از خليفه و حجّت خداوند متعال، بعد از من سؤال نمائيد!؟
تمام افراد گفتند: بلي، ما براي همين موضوع آمده ايم.
در همين اثناء، كودكي همانند پاره اي از ماه و شبيه ترين افراد به امام حسن عسكري (عليه السلام) ظاهر گشت.
سپس امام حسن عسكري (عليه السلام) فرمود: اين كودك، امام شما پس از من خواهد بود و او خليفه و جانشين من مي باشد، او را تابع و پيرو باشيد؛ و از يكديگر متفرّق نشويد كه هلاك مي گرديد.
و سپس افزود: از اين پس ديگر او را نخواهيد ديد، مگر آن كه وقتش فرا برسد.
(- كتاب الغيبة شيخ طوسي: ص 357، ح 319.)
اوّل كسي كه به دنيا بر مي گردد امام حسين (علیه السلام)است
قال الصادق (عليهم السلام) :
«أوّل من يرجع الي الدنيا، الحسين بن علي (عليه السلام) فيملك حتّي يسقط حاجباه علي عينيه من الكبر…».
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
«اوّل كسي كه در رجعت به دنيا بر مي گردد حضرت امام حسين (عليه السلام) خواهد بود و آن مقدار حكومت و رهبري خواهد كرد كه از پيري موهاي ابروهاي او بر روي ديده اش آويخته شود».
(- بحار الانوار: ج 53، ص 46 .)
جابر از امام باقر (عليه السلام) روايت مي كند: حضرت امام حسين (عليه السلام) در صحراي كربلا پيش از شهادت فرمودند:
«جدّم رسول خدا6 به من فرمود:
اي فرزند! تو را به سوي عراق خواهند برد، در زميني كه پيغمبران و اوصياي ايشان در آنجا يك ديگر را ملاقات كرده اند يا خواهند كرد، و آن زمين را «عمورا» مي گويند، در آنجا شهيد خواهي شد و با تو جماعتي از اصحاب تو نيز به شهادت خواهند رسيد، كه درد و رنج بريدن آهن به ايشان نخواهد رسيد، چنان چه آتش را حق تعالي بر حضرت ابراهيم (عليه السلام) سرد وسلام گردانيد، هم چنين آتش جنگ بر تو و اصحاب تو سَرد وسلام خواهد شد».
(- بحار الانوار: ج 53، ص 62 .)
امام حسين (عليه السلام) خطاب به اصحاب خود فرمود:
«بشارت باد شما را، شاد باشيد كه ما به نزد پيغمبر خود مي رويم، پس مي مانيم در آن عالم آنقدر كه خدا بخواهد.
پس اوّل كسي كه زمين شكافته مي شود و از زمين بيرون مي آيد من خواهم بود و همراه بيرون آمدن من، بيرون خواهد آمد اميرالمؤمنين (عليه السلام) و قيام خواهد كرد قائم ما (عليه السلام) پس نازل مي شود بر من گروهي از آسمان از طرف حق تعالي (كه هرگز بر روي زمين فرود نيامده باشند) با جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و لشكرها از ملائكه.
و فرود مي آيد محمد و علي (عليهماالسلام) و من و برادرم و جميع آنها كه خدا بر ايشان منّت گذاشته از انبياء و اوصياء، سوار شده بر اسبان خدائي ابلق از نور، (هر چيز دو رنگ، خصوصاً سياه و سفيد را گويند. )
كه هيچ مخلوقي پيش از آنها، بر آنها سوار نشده است.
پس حضرت رسول خدا6 عَلَمْ خود را به دست مي گيرد وحركت مي دهد و شمشير خود را به دست قائم ما مي دهد، پس بعد از آن، آن چه خدا خواهد مي نمائيم.
پس از آن حق تعالي بيرون مي آورد از مسجد كوفه چشمه اي از روغن و چشمه اي از آب و چشمه اي از شير.
پس آنگاه حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) شمشير حضرت رسول (صلي الله عليه وآله وسلم) را به من مي دهد و مرا به جانب مشرق و مغرب بفرستد، پس هر كه دشمن خدا باشد خونش را بريزم و هر بتي را بيابم بسوزانم تا اين كه به زمين هند برسم و جميع بلاد هند را فتح كنم.
و حضرت دانيال و يوشع زنده شوند و بيايند به سوي حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) و گويند:
«راست گفتند خدا و رسول او در وعده ها كه دادند».
پس هفتاد نفر با ايشان بفرستد به سوي بصره كه هر كه در مقام مقاتله در آيد او را بكشند، و لشكري به سوي بلاد روم بفرستد كه آنها را فتح كنند.
پس هر حيوان حرام گوشت كه باشد بكُشم تا آن كه به غير حلال و پاك و پاكيزه در روي زمين نباشد … يهود و نصاري وساير ملل را مخيّر گردانم ميان اسلام و شمشير، پس هر كه مسلمان شود منّت گذارم بر او و هر كه اسلام را نخواهد خونش را بريزم.
و هيچ مردي از شيعيان ما نماند مگر آن كه خدا ملكي به سوي او بفرستد كه خاك را از روي او پاك كند و زنان و منزل او را در بهشت به او نشان دهد.
و هر كور و زمين گير و مبتلائي كه باشد خدا به بركت ما اهل بيت آن بلاها را از او دفع نمايد.
و حق تعالي بركت را از آسمان به زمين فرو فرستد به مرتبه اي كه شاخه هاي درختانِ ميوه دار از زيادي ميوه بشكند وميوه تابستان در زمستان و ميوه زمستان در تابستان به عمل آيد و اين است معني قول حقت عالي كه فرمود:
«وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُري آمَنُوا وَ اتَّقُوا لَفَتَحْنا…»
«و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مي آوردند و تقوا پيشه مي كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مي گشوديم؛ ولي (آنها حق را) تكذيب كردند؛ ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم».
(- سوره اعراف: آيه 96 .)
سپس فرمود:
خداوند به شيعيان ما كرامتي ببخشد كه مخفي نماند بر ايشان هيچ چيز در زمين و آن چه در زمين است، حتّي آنكه اگر كسي بخواهد از احوال خانواده خود اطّلاع حاصل كند خدا به او الهام مي كند به آن چه كه آنها انجام مي دهند.
(- بحار الانوار: ج 53، ص 62 .)
اوّلين برنامه عملي پس از ظهور و قيام
حضرت ابوجعفر، باقرالعلوم 7 درباره اوّلين مرحله ظهور حضرت حجّت امام زمان (روحي له الفداء و عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) چنين مطرح فرموده است:
مثل اين كه در حال مشاهده ظهور قائم آل محمّد (عجّل الله فرجه الشریف) هستم كه از مكّه به همراه پنج هزار ملائكه به سوي كوفه حركت مي كند، وجبرئيل سمت راست و ميكائيل سمت چپ و مؤمنين در جلو حضرت حركت مي كنند و در حال فرستادن نماينده و لشكر به سوي شهرها مي باشد.
هنگامي كه وارد شهر كوفه گردد، سه پرچم برافراشته شده و به يكديگر ملحق شوند.
سپس حضرت داخل مسجد كوفه مي شود و بالاي منبر مي رود ومشغول صحبت و سخنراني خواهد شد؛ ولي در أثر تراكم جمعيّت وگريه افراد، كسي متوجّه محتواي فرمايشات آن حضرت نمي شود.
تا آن كه جمعه دوّم فرا مي رسد و مردم درخواست مي كنند تا حضرت نمازجمعه را اقامه نمايد.
به همين جهت، حضرت دستور مي فرمايد تا بيرون مسجد شهر كوفه (بين نجف و كوفه)محلّي را جهت إقامه نمازجمعه تهيّه كنند و در همان مكان، نمازجمعه را اقامه مي نمايد.
بعد از آن دستور مي دهد تا آن كه نهر و كانالي از (شطّ فرات) كربلاء تا نجف اشرف حفر نمايند و در همان زمان بدون فاصله، چندين پُل بر سر هر گذرگاهي نصب خواهد شد؛ و در كنار هر پُلي يك آسياب ساخته شود.
امام محمّد باقر (عليه السلام) در پايان افزود: مثل اين كه مي بينم پيرزني را كه مقداري گندم بر سر نهاده و جهت آرد كردن به سمت يكي از آن آسياب ها مي آورد و آسيابان، گندم هاي او را بدون مُزد و بدون اُجرت آرد نموده و تحويلش مي دهند.
(غيبة طوسي: ص 468، ح 485، إعلام الوري: ج 2، ص 287، خرايج: ج 3، ص 1176، روضةالواعظين: ص 263، تلخيص از سه حديث مي باشد. )
امام صادق (عليه السلام) پيرامون مسجدي كه بيرون شهر كوفه به دستور حضرت حجّت (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) ساخته مي شود فرمود: داراي يك هزار درب (ورودي و خروجي) خواهد بود؛ و خانه هاي شهر كوفه را به نهر فرات در كربلاء متّصل مي گرداند.
(غيبة طوسي: ص 467، ضمن ح 484، إعلام الوري: ج 2، ص 287.)
ارتباط آيه 15سوره احقاف با امام حسين علیه السلام
«وَ وصَّيْنَا الْاِنْسانَ بِوالِدَيْهِ اِحْساناً، حَمَلَتْهُ اُمُّهُ كُرْهاً، وَوَضَعَتْهُ كُرهاً…».
«ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكي كند، مادرش او را با ناراحتي بر زمين مي گذارد؛… ».
(- احقاف: 15.
اين آيه از جهاتي با امام حسين (عليه السلام) ارتباط دارد:
يكي اين كه: لفظ «كُرْه» گذشته از مشقّت و دشواري حالت اكراه را نيز مي رساند و حضرت فاطمه (عليها السلام) كه از سرنوشت فرزندش آگاه شده بود، در حمل و وضع او نوعي اكراه داشت و مي فرمود:
من چه مي خواهم فرزندي را كه او را با چنين طرز فجيعي خواهند كشت.
ديگر اين كه: در ذيل اين آيه به حدّاقل مدّت حمل اشاره شده كه شش ماه است و امام حسين (عليه السلام) ششماهه به دنيا آمده بود.
در ضمن احاديثي كه در تفسير اين آيه و آيه شريفه «و نريد ان نمنّ علي الّذين …(قصص/5» از اهلبيت عصمت وطهارت (عليهم السلام) : رسيده، آمده است:
«خداوند متعال پيامبرش را آگاه ساخت كه چه مصيبتهایي به امام حسين و اهلبيت او خواهد رسيد.
خدايش به او خبر داد كه امام حسين (عليه السلام) كشته مي شود ولي بعداً به اين دنيا باز مي گردد و دشمنانش را به قتل مي رشاند و بر سراسر جهان حكم فرمایي مي كند …
خداوند به پيامبرش نويد داد كه اهلبيتش يك بار ديگر به اين جهان باز مي گردند و دشمنانشان را مي كشند و بر سراسر زمين حكم مي رانند».
(- بحارالانوار: ج 53، ص 102 / تفسير قمي: ج 2، ص 296 .)
(همه شگفتيها در ميان ماههاي (جمادي) و (رجب) است)
«يا اَيَّهَا الَّذينَ امَنُوا، لا تَتَولَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ، قَدْ يَئِسُوامِنَ الْاخِرَةِ كَما يَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ اَصْحابِ الْقُبُورِ».
«اي كساني كه ايمان آورده ايد! با قومي كه خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستي نكنيد؛ آنان از آخرت مأيوسند، همان گونه كه كفّار مدفون در قبرها مأيوس مي باشند».
(- سوره ممتحنه: آيه 13.
اميرمؤمنان (عليه السلام) به هنگام بحث از ظهور حضرت وليّ عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ورجعت امامان معصوم (عليهم السلام) : فرمود:
«همه شگفتيها در ميان ماههاي (جمادي) و (رجب) است». يكي از اصحاب بلند شد و عرضه داشت: اي اميرمؤمنان، اين حوادث شگفت چيست كه موجب اين همه تعجّب شما شده است؟
فرمود: «واي بر تو، چه چيزي شگفت تر از اين كه مرده ها برخيزند و گردن دشمنان خدا و دشمنان رسول اكرم و اهل بيت پيامب (عليهم السلام) : را بزنند! اينست تأويل آيه شريفه «يا اَيُهَا الَّذينَ امَنَّوا لا تَتَوَلَّوْا…».
(- بحارالانوار: ج 53، ص 60 / تأويل الآيات: ص 659 .)
اميرمؤمنان هم چنين در يك خطبه طولاني جمله معروف: «واعَجَباً، كُلُّ الْعَجَب بيْنَ جُمادي وَ رَجَب» را به زبان آوردند، يكي از مستمعان گفت: اي امير مؤمنان اين چه حادثه شگفت انگيزي است كه اين همه موجب تعجّب شما شده است؟
فرمود: «واي بر تو، چه چيزي شگفت انگيزتر از اينكه مردگان برخيزند و گردن زنده ها را بزنند»!!
پرسيد: اين حادثه كي اتّفاق مي افتد؟
فرمود: «سوگند به خدایي كه دانه را شكافت و انسان را آفريد، گویي با چشم خود مي بينم كه شمشيرهاي خود را بر شانه هاي خود حمايل كرده اند و در كوچه هاي كوفه پراكنده شده، گردن دشمنان خدا و پيامبر و مؤمنان را مي زنند. و اينست معناي آيه شريفه:
لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّه عَلَيْهِمْ».
(- بحارالانوار: ج 53، ص 81 .)
بازگشت خوبان عالم به اين دنيا
از جمله اجماعيات و ضروريات مذهب شيعه، حقيقت رجعت است، يعني پيش از قيامت، در زمان حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و بعد از آن حضرت، جمعي از مؤمنان خالص و جمعي از كافران خالص. و به عبارت ديگر جمعي از نيكان بسيار نيك و جمعي از بدان بسيار بد، به دنيا بر مي گردند.
(- نورالثقلين: ج 4، ص 100 .)
خوبان و نيكان و مؤمنان خالص به دنيا بر مي گردند براي اين كه با ديدن دولت ائمه (عليهم السلام) : ديده هايشان روشن گردد ومقداري از جزاي خوبي هايشان در دنيا به آنها برسد.
و بدان و كافران محض، به دنيا بر مي گردند براي اين كه به عقوبت و عذاب دنيوي برسند. و دولتي كه نمي خواستند به اهل بيت (عليهم السلام) : برسد را مشاهده كنند، و هم چنين براي اين كه شيعيان از ايشان انتقام بگيرند.
و ساير مردم در قبرها مي مانند تا روز قيامت محشور شوند. چنان چه در احاديث بسيار وارد شده كه رجوع نمي كند در رجعت مگر كسي كه ايمان خالص داشته و يا كافر محض باشد، امّا ساير مردم به حال خود باقي مي مانند، تا روز قيامت.
(- بحارالانوار: ج 53، ص 39، ح 1.)
مرحوم علامه مجلسي رحمه اللَّه مي فرمايد:
… اكثر علماي اماميه دعواي اجماع بر حقيقت رجعت كرده اند مانند:
محمد بن بابويه در رساله اعتقادات – شيخ مفيد وسيد مرتضي و شيخ طبرسي و سيد بن طاووس وغير ايشان از اكابر علماي اماميه … .
و هم چنين مي فرمايد:
چگونه ممكن است شخص با ايماني كه حقّانيت اهلبيت (عليهم السلام) : را باور كرده در مورد رجعت ترديد كند، در صورتي كه نزديك به 200 حديث صريح از امامان اهل بيت (عليهم السلام) : به طور متواتر به دست ما رسيده و بيش از چهل تن از بزرگان شيعه از قبيل شيخ طوسي، شيخ مفيد، سيّد مرتضي علم الهدي ، شيخ صدوق و كليني وامثال آنها در آثار پرارج خود گرد آورده اند.
سپس مي فرمايد: من تصوّر مي كنم كه هر كس در مورد رجعت ترديد كند، او در مورد امامان اهلبيت شكّ دارد، چون آن را نمي تواند در ميان شيعيان ابراز كند، براي تخريب آئين مقدّس و براي گول زدن افراد ضعيف الايمان چنين اظهار مي كند كه اهلبيت را قبول دارد و رجعت را قبول ندارد.
(- بحارالانوار: ج 53، ص 122 و 123.)
منبع:
برگرفته از سايت :راسخون
www.shamim.valiasr-aj.net