به نام خدا
منبع:درسنامه مهدویت-ص101تا 105
اشاره:
«مهدويّت» و آموزه هاي آن، سابقه اي بس طولاني در اسلام دارد و نقش تأثيرگذار آن بر کسی پوشيده نيست و از طرفي مسلمانان ـ به خصوص شيعيان ـ به اين امر بنيادين، اعتقاد راسخ دارند و آن را يكي از باورهاي اصولي و اصيل خويش بر ميشمرند. روشن است، هر چه باوري، واقعي و اصيل بوده و در قلوب تودههاي مردم رسوخ کرده و برای آنان با اهميت باشد؛ چشم طمع افراد سود انگار و منحرف، بيشتر متوجه آن شده، در صدد سوء استفاده بر خواهند آمد. مهدويّت به جهت ويژگيهاي اصيل و پرجاذبة آن براي مسلمانان، بيشتر در معرض بهره جويي و استفاده افراد منحرف قرار گرفته است. پيشينه طولاني فرقههاي منحرف ـ كه به قرن نخست باز ميگردد ـ دليلي بر اين مدعا است؛ زيرا تا باوری اصيل و واقعي وجود نداشته باشد، باورهاي دروغين و غير واقعي بي معنا و لغو خواهد بود.
پس گروههاي منحرف وكثرت آنها دو چيز را در مورد مهدويّت آشکار میکند:
1. وجود اصل مهدويّت به عنوان يكي از باورهاي اصيل مسلمانان؛
2. مهمّ بودن اعتقاد به مهدويّت در اذهان و قلوب آنان.
مدعيان مهدويّت
«مهدويّت» براي جامعه اسلامي، يك مسأله قرآني و روايي شناخته شده و قطعي است. به جهت استواري اين واقعيت عقيدتي ـ ديني، در تاريخ اسلام با شخصيتهايي روبهرو ميشويم كه بر اثر انگيزههاي جاه طلبانه، وسوسة قدرت، شهرت و دنيا طلبي و … به دروغ ادعاي مهدويّت نموده و خويش را همان مهدي نجات بخش ـ كه قرآن و روايات نويد آمدن او را داده است ـ معرفي كرده اند و يا طرفداران افراطي آنان، براي پيشرفت دنيوي و سياست خويش، آنان را به عنوان مهدي نجات بخش مطرح ساخته اند!!
اين افراد به چهار دسته قابل تقسيماند:
1. گروهي که از نظر نسب، هويت، هدف و مذهب ناشناختهاند.
2. جمعي كه با كارهاي جنونآميز خويش، خود را از نظرها ساقط كردند.
3. برخي نام و نشان و دعوت و پيروانشان از صفحة روزگار، به گونهاي محو شده كه نشاني از آنها نيست.
4. عدهاي نيز اگر چه مردهاند؛ امّا نام و يادي از آنان هست.
در اينجا تنها به برخي از مهمّترين فرقههاي و افراد منحرف در موضوع مهدويّت ـ قبل از ولادت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ـ اشاره خواهد شد:
1. كيسانيه1
يكي از فرقهها ـ و شايد اوّلين فرقه ای كه در مهدويّت دچار انحراف شد ـ «كيسانيه» است. دربارة علت نامگذاري اين فرقه به كيسانيه، اختلاف نظر هست؛ برخي نوشتهاند: اينان پيروان كيسان آزاد شده اميرمؤمنان(عليه السلام) بودند. كيسان شاگرد محمدبن حنفيه بود؛ ولي از امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) نيز علوم مختلف ـ از جمله علم تأويل و باطن و علم آفاق و انفس ـ آموخت. سپس به امامت محمد قائل شد و براي او مراتب و درجاتي دانست كه خارج از حدّ وي بود.2
برخي نوشتهاند: كيسانيه پيروان مختار بن ابي عبيده ثقفي بودند؛ زيرا او ملقب به كيسان بود، از اين رو كيسانيه خوانده شدند.
شماري هم نوشتهاند: فرمانده پليس (شرطه) مختار، كيسان نام داشت و کنيه اش ابوعمران بود. او در اعمال خود بسيار افراط ميكرد و محمد را وصي حضرت علي(عليه السلام) ميدانست و مختار را نايب او معرفي ميكرد!3
در هر حال اين گروه قائل به امامت محمد بن حنفيه بودند. مختار، نخست براي پيشرفت كار خود دعوت به علي بن الحسين(عليه السلام) و سپس دعوت به محمد حنفيه مي كرد. البته كار او مبتني بر اعتقاد وي به اهل بيت(عليهم السلام) نبود؛ بلكه ميخواست از آن بهره برداري سياسي كند و چون كارش بالا گرفت، خود دعوي دريافت وحي از خداوند كرد و عباراتي مسجّع و با قافيه، به تقليد از قرآن به زبان راند. محمد حنفيه از وي بيزاري جست و وقتی مختار وي را به كوفه دعوت كرد، او نپذيرفت.
كيسانيه پنداشته اند: محمد حنفيه پس از كشته شدن برادرش حسين بن علي(عليهما السلام)، مختار را بر عراقين فرمانروايي داد و از او خواست از قاتلان آن حضرت، خونخواهي كند. كيسانيه شش سال بعد از شهادت امام حسين(عليه السلام) ، قيام كرده، قائل به امامت محمد حنفيه شدند. آنان معتقد بودند: وي اسرار دين و علم تأويل و علوم باطني را از دو برادرش حسن و حسين(عليهما السلام) فراگرفته است. برخي از كيسانيه اركان شريعت (مانند نماز و روزه) را تأويل كرده و قائل به تناسخ و حلول بودند.4
عقايد مشترك كيسانيه:
تمام فرق كيسانيه، داراي بعضي عقايد مشترك هستند؛ از جمله:
الف. اعتقاد به امامت محمّد بن حنفيه فرزند عليبن ابيطالب(عليه السلام) ؛
ب . عقيده به مسأله بدا؛
ج . اعتقاد به تناسخ و حلول؛
د . اعتقاد به رجعت (با بيان خاص به خود)؛
هـ . اعتقاد به نوعي غلوّ درحق ائمه و پيشوايان خويش.
غير از اينها هر يك از اين فرقهها، داراي اعتقادي خاص نيز هستند كه در كتاب هاي مربوط، ذيل هر فرقه به آن اشاره شده است. كيسانيه پس از درگذشت محمّدبن حنفيه، به دو شعبه تقسيم شدند: دستهاي مرگ محمّد را انكار كرده، گفتند: وي نمرده و نميميرد و زنده است؛ امّا غايب شده و در «كوه رضوی» پنهان است تا روزي كه به او امر شود و ظهور كند. اين دسته وي را همان امام منتظر ميدانند؛ از اين رو هيچ كس را پس از وي امام نميدانند!
گروه ديگر مرگ محمّد را باور كرده، پس از وي ابوهاشم عبداللّه بن محمّد را به امامت برگزيدند و به حلول روح محمّد در ابوهاشم اعتقاد يافتند. شماري از كيسانيه نيز پس از مرگ محمّد بن حنفيه، به امامت راستين اعتقاد يافته، مستبصر شدند.5
از جملة اينان ميتوان سيد اسماعيل حِمْيري را نام برد كه نخست كيساني مذهب بود، تا آنكه به ديدار امام صادق(عليه السلام) نايل آمد و نشانههاي امامت و وصايت را در او ديد و از ايشان از امر غيبت پرسش كرد. امام صادق(عليه السلام) فرمود: آن حق است وليكن غيبت در دوازدهمين امام واقع مي شود. آن گاه سيد را از مرگ محمد بن حنفيه آگاه فرمود و اينکه پدرش امام باقر(عليه السلام) شاهد به خاك سپردن او بوده است. حق بر سيد روشن شد و از آن عقيده برگشت و استغفار كرد. پس به حق گراييد و به مذهب امامي در آمد.6
در مجموع درباره فرقه كيسانيه گفته شده است:
يکم. محمّدبن حنفيه اصلاً ادعاي مهدويّت نداشته است.
دوم. مختار ثقفي هم مدعي مهدويّت محمّدبن حنفيه نبود. اين اتهامي است كه عباسيان و برخي از دشمنان، با انگيزههاي مختلف، به آن دامن زدهاند.
سوم. اين فرقه منقرض شده است و كسي در عصر حاضر، اعتقاد به امامت محمّد بن حنفيه ندارد.7
«كيسانيه» بعد از محمد حنفيه دوازده فرقه شدند كه نام ايشان، در كتابهاي ملل و نحل ذكر شده است.
2. زيديه
از فرقههاي معروف شيعه و پيرو زيد بن علي بن حسين بن علي(عليهما السلام) هستند. اين گروه به روايتی از پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) تمسّک کرده اند که فرمود: «مهدي از فرزندان حسين(عليه السلام) است و او با شمشير به پا ميخيزد و مادرش بهترين كنيزان خواهد بود». پس زماني كه زيد بن علي بن حسين بن علي بن ابيطالب قيام خود را عليه امويان آغاز كرد؛ گفتند: چون او از نسل حسين(عليه السلام) است و قيام به سيف عليه ظالمان كرده و از سويي فرزند اسير است، پس او مهدي موعود ميباشد!8
زيد بن علي خود از بزرگان بود و خلفاي اموي را بر حق نميدانست. او عليه آنان قيام كرد و به طرف كوفه رفت و به همراهي چهار هزار نفر، با حاكم عراق (يوسفبن عمر)، به جنگ برخاست. كار زيد در كوفه ده ماه طول كشيد تا اينکه در سال 122هـ به دستور هشامبن عبدالملك اموي، به دار آويخته شد. سرش را به دمشق نزد هشام و از آنجا به مدينه بردند. امام باقر(عليه السلام) درباره زيد ميفرمود: «خدايا! پشت مرا به زيد محكم فرما». آن حضرت با مشاهده زيد، آيه يا ايهاالذين آمنوا كونوا قوامين بالقسط شهداء للّه…9 را تلاوت ميكرد و ميفرمود: «اي زيد! تو نمونه عمل به اين آيه هستي».10
پيروان زيد اطراف يحيي و فرزندش را گرفتند. يحيي در خراسان قيام كرد (125 هـ) و در جوزجان كشته شد. پيروان او به فِرقه های مختلف (رافضيه، جاروديه، عِجليه، بتريه، صالحيه و زيديه)، تقسيم و قائل به مهدويّت زيد و منتظر ظهور او شدند.11 زيد از حيث علم، زهد، ورع، شجاعت و ديانت، از بزرگان اهل بيت(عليهم السلام) به شمار ميرود. اينكه خود زيد ادعاي امامت يا مهدويّت داشته باشد، در منابع يافت نشده است؛ بلكه روايتي از خود او، مؤيد عقيده صحيحش در امر مهدويّت است. ايشان ميفرمايد: پدرم عليبن حسين(عليهما السلام) از پدرش حسينبن علي(عليهما السلام) از رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم) روايت کرده است: «اي حسين! تو امامي و نُه تن از فرزندان تو امينان و امامان معصوم اند و نهمين آنان، مهدي ايشان است».12
پي نوشت ها:
1. لازم به يادآوري است که برخي از محققان معاصر، اساساً کيسانيه را انگاره اي عاري از حقيقت دانسته و آن را بسان قصه هاي هزار و يک شب بافتة خيالات و اوهام و ساخته جاعلان سياست بازي، ذکر کرده اند، که بدون سند و مدرک معتبر از کتابي به کتاب ديگر راه يافته است؟! ايشان بر اين باورند که بيشترين مسؤوليت متوجه تاريخ نگاراني است که بي تعهدي نشان داده و در مسير اغراض سياسي و حکومتي، جاده صاف کن جاه طلبان و تشنگان رياست گشته اند. ر. ک: مجله تخصصي کلام، شماره 19-24، مقاله کيسانيه افسانه يا حقيقت؟ اثر سيد ابراهيم سيد علوي.
2. شهرستاني، الملل والنحل، ج 1، ص 147.
3. نوبختي، فرق الشيعة،ص 23 و 24.
4. محمد جواد مشكور، فرهنگ فرق اسلامي، ص373.
5. ر. ك: مقالات الاسلاميين، ص 23.
6. شيخ صدوق (ره)، كمال الدين و تمام النعمة،ج1، مقدمه.
7. ر. ك: محمد بن حسن طوسي (ره) ، كتاب الغيبة، فصل1، الدليل علي فساد قول الكيسانيه.
8. سيد محمّد كاظم قزويني، امام مهدي(عليه السلام) از ولادت تا ظهور، ص 568.
9. نساء(4)، آيه 135.
10. علامه اميني، الغدير، ج 3، ص 170.
11. شهرستاني، الملل و النحل، ج 1، ص 54.
12. عليبن محمّد خزاز رازي قمي، کفاية الاثر في النصوص علي الائمة الاثني عشر، ص 327.
برگرفته از سايت :راسخون
2 دیدگاه
نیره پهلوان
جواب من را بدهید
عصر انتظار
جواب سئوال شما در مطلب دعا برای ظهور حضرت مهدی(عج) قرار گرفت.