به نام خدا
نويسنده:احمد شجاعي
منبع:ماهنامه موعود
اشاره:
موضوع زيارت قبور مطهر و مقدّس معصومين(ع) توسل به آنها و سوگواري در ايّام شهادتشان، به ويژه در مورد حضرت مقدّس سيدالشهدا(ع)، از موضوعاتي است كه در فرهنگ اسلامي، جايگاه رفيعي دارد. از ناحيه ذات اقدس الهي در احاديث قدسي و نيز از سوي چهارده معصوم(ع) سفارش زيادي به عزاداري سيدالشهدا(ع) شده است، كه اين مطلب حاكي از نقش عظيم اين امر در احياي دين و زنده نگه داشتن آن است.به عبارت ديگر ميتوان چنين مجالسي را از مهمترين وسايل صيانت از كيان دين و جامعه اسلامي و نيز بسط روح دين و دينداري دانست.متأسفانه عزاداريها با همة اهميت و جايگاه مهمي كه در فرهنگ اسلامي دارند، در طول زمان دچار آفات، خطرات و انحرافاتي شده است كه نقش اين وسيلة مهم را تا حدودي كم رنگ كرده است.در اين مطلب، نويسنده ميكوشد تا بعضي از شرايط ظاهري و باطني عزاداري يك منتظر را ارائه نمايد. باشد كه مورد استفاده قرار گيرد.
وظيفة عزادار در قبال امام زمان(ع)عزدار حقيقي به خوبي ميداند كه سوگواري و برپايي مجالس بزرگداشت براي اهل بيت(ع) فقط قسمت كوچكي از وظايف الهي او نسبت به آنان است بلكه وظيفة بالاتر، توجه به درسها و عبرتهاي عاشورا و عمل به آنها است.عمل به تكاليف از جمله درسهايي است كه عزادار حقيقي از عاشوراييان فرا گرفته است. او خود را نسبت به امام زمانش مكلف و مسئول ميداند.1 عزادار، نيك ميداند كه بايد به تنهايي در دادگاه عدل الهي نسبت به رفتار خود با امام زمانش پاسخگو باشد لذا، براي عمل به وظيفهاش منتظر هيچكس نميماند؛ او منتظر سازمانها، نهادها و اشخاص نيست. او خودش به تنهايي براي خارج كردن امام زمان(ع) از تنهايي، غيبت، اضطرار و آوارگي تلاش ميكند.
او مانند شهداي كربلا كه هرگز به كمي نفراتشان توجه نكردند و هر يك فقط و فقط به فكر انجام وظيفه در قبال امام مظلوم و تنهاييش بود و كاري به نتيجه و تأييد ديگران نداشت، عمل ميكند. مانند «عبدالله بن حسن(ع)» كه وقتي ديد عمويش تنها و مجروح به روي زمين افتاده است و دشمن دور او را گرفته، خود را به عمويش رساند و هنگامي كه «ابجربن كعب» شمشيرش را فرود آورد كه امام را بكشد، دست خود را در مقابل شمشير او گرفت تا از امامش دفاع كند و دستش قطع شد و در آغوش عمويش حسين(ع) افتاد تا اين كه «حرمله» او را با تير به شهادت رساند.2عزادار حقيقي يا «منتظر حقيقي» در اين مرحله ميداند كه اگر بخواهد رضايت خدا را جلب كند و به هدف خلقت و كمال نهايي و غايي وجودش نايل شود، بايد به اين «تنها موعظه» خداوند متعال در قرآن كريم عمل كند كه فرمود:قل إنّما أعظكم بواحدةٍ أن تقوموا لله مثني و فرادي.3 اي رسول ما، به امت بگو كه من به يك سخن شما را موعظه ميكنم و آن سخن اين است كه شما، خالص دو نفري، و يا به تنهايي براي خدا قيام كنيد.
امام خميني(ره) دربارةاين موعظة خداوند چنين ميفرمايند: خداي تعالي در اين كلام شريف، از سر منزل تاريك طبيعت تا منتهاي سير انسانيت را بيان كرده و بهترين موعظههايي است كه خداي عالم از ميانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و اين يك كلمه را پيشنهاد بشر فرموده، اين كلمه تنها راه اصلاح دو جهان است. قيام براي خدا است كه ابراهيم خليل الرحمن را به منزل خُلّت رساند و از جلوههاي گوناگون عالم طبيعت رهاند.
خليل آسا در علم اليقين زن
نداي لا اُحبّ الآفلين زن
قيام لله است كه موساي كليم را با يك عصا بر فرعونيان چيره كرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد. و نيز او را به ميقات محبوب رساند و به مقام صعق و صحرا كشاند. قيام براي خدا است كه خاتمالنبيّين(ص) را يك تنه بر تمام عادات و عقايد جاهليت غلبه داد و بتها را از خانة خدا بر انداخت و به جاي آن توحيد و تقوا را گذاشت و نيز آن ذات مقدس را به مقام «قاب قوسين او أدني» رساند.خودخواهي و ترك قيام براي خدا ما را به اين روزگار سياه رسانده، همة جهانيان را بر ما چيره كرده، و كشورهاي اسلامي را زير نفوذ ديگران در آورده… موعظت خداي جهان را بخوانيد و يگانه راه اصلاحي را كه پيشنهاد فرموده بپذيريد و ترك نفع شخصي كرده، تا به همة سعادتهاي دو جهان نائل شويد و با زندگاني شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شويد.»4
آري، خودخواهي ما و ترك قيام براي خدا است كه ما را به روز سياه غيبت امام زمان(ع) و تنهايي و غربت حضرت كشانده و مستكبران را بر كشوهاي اسلامي حاكم كرده است. همانطور كه خود آن حضرت فرمود:
اگر شيعيان نسبت به ما وفادار و همدل بودند، ظهور ما به تأخير نميافتاد5.
راه چاره همان است كه امام خميني(ره) فرمود، يعني موعظة خداي جهان را بخوانيم و يگانه راه اصلاحي را كه پيشنهاد فرموده، بپذيريم و ترك نفعهاي شخصي كنيم و با منتقم اصلي حسين(ع) آشتي كنيم، و با وفاداري نسبت به او، براي رفع موانع ظهورش و نبرد با دشمنانش قيام لله كنيم و از اين حالت دنيازدگي و انفعال خارج شويم و با كنار گذاشتن نفعهاي شخصي و جيفة گنديدة دنيا، براي ظهورش عملياتي شويم.6.امام خميني(ره) در جاي ديگر ميفرمايند: نگوييد تنها هستيم، تنهايي هم بايد قيام بكنيم، اجتماعي هم بايد قيام كنيم، بايد قيام كنيم، با هم بايد قيام كنيم، همه موظفيم به اينكه براي خدا قيام كنيم.7
براي خدا قيام كنيد و از تنهايي و غربت نهراسيد.8
در زيارت عاشورا پس از اعلام برائت از بنيانگذاران ظلم به اهل بيت(ع) و نيز كساني كه آنها را از مقامشان كنار زدند و همچنين كساني كه مقدمات جنايات ظالمان را فراهم كردند. نسبت به پيروان و تابعين و دوستان آنها نيز اعلام برائت ميشود، يعني از همة كساني كه در طول تاريخ در مصيبت اعظم، به خصوص در غيبت امام زمان(ع) نقش داشته و كار آنها به نحوي مانعي بر سر راه ظهور منجي بشريت بوده است. براي همين است كه بلافاصله خطاب به سيدالشهدا(ع)چنين عرض ميكنيم:اي اباعبدالله، من تا قيامت با كساني كه با شما در سلم و صلح هستند در صلحم و با كساني كه با شما در جنگ هستند، در جنگم.9
به اين ترتيب نظام دوستي و دشمني عزادار حقيقي به طور كامل روشن و مشخص است. او با همة كساني كه شيعه و محبّ اهل بيت(ع) هستند و با آنها دشمني ندارند، در صلح و دوستي است و با همه كساني كه دشمن اهل بيت(ع) و به خصوص امام زمان(ع) هستند، در جنگ است. واين دوستي و دشمني تا قيامت ادامه دارد. اگر دشمنان امام زمان تا قيامت هم حضرت مخالفت و دشمني داشته باشند، عزادار حقيقي هرگز از مبارزه و جهاد عليه آنها خسته و ناتوان نميشود. لذا پس از اعلام جنگ با دشمنان آنها، ابتدا بنيانگذاران ظلم بر آنها را مورد لعن قرار ميدهيم و پس از اين كار انتقام حسين(ع) را به همراه امام زمان(ع) آرزو ميكنيم. چرا كه مبارزه با دشمنان اهل بيت بدون همراهي با امام زمان(ع) فايده ندارد و انتقام از آنان بدون آن حضرت ممكن نيست.
بنابراين عنصر جهاد و مبارزه هرگز از زندگي عزادار حقيقي حذف نميشود. او تا وقتي كه با مصيبت اعظم غيبت امام زمان(ع) آن هم در اوج غربت و مظلوميت و تنهايي رو به روست، هرگز آرام و قرار ندارد.او تا لحظه با شكوه ظهور و از بين رفتن اين مصيبت اعظم به مبارزه با دجّال و موانع ظهور ادامه ميدهد. و پس از ظهور نيز به جهاد در راه امامش براي انتقام امام حسين(ع) و ساير اهل بيت(ع) ادامه ميدهد و رمز اين كه اين مبارزه و جهاد هميشگي و طولاني است، اين است كه قرآن كريم به همة مسلمين دستور داده است كه تا رفع فتنه و حاكميت دين خدا در سراسر جهان به جهاد مقدس خود ادامه دهند:و قاتلوهم حتّي لا تكون فتنةٌ و يكون الدّين كلّه لله. 10با كافران جهاد كنيد كه ديگر فتنهاي باقي نماند و آيين همه ما در دين خدا باشد.
كدام فتنه و مصيبت براي جامعة انساني بالاتر از غيبت امام زمان(ع) و محروميت جامعة جهاني از رهبر معصوم و متخصص الهي و مظهر خدا است. عزادار حقيقي در اين مقطع حساس و سرنوشتساز با تشخيص وظيفة الهي جهاد، بدون فوت وقت تا رفع اين بزرگترين فتنه، و تا رسيدن به امام خود و جهاد در ركاب او، به مبارزه ميپردازد. او نيك ميداند بهترين زمان براي سربازي و خدمت و تقرّب نسبت به امام زمان(ع) زماني كنوني است. نه زمان ظهور كه زمان پيروزي است. چنان كه قرآن كريم ميفرمايد:لا يستوي منكم من أنفق من قبل الفتح و قاتل أولئك أعظم درجةً من الذّين أنفقوا من بعد و قاتلو و كلاً وعدالله الحسني و الله بما تعملون خبيرٌ.11
آن مسلماناني كه پيش از فتح مكه در راه دين انفاق و جهاد كردند با ديگران برابر نيستند آنان درجهاي عظيمتر دارند، تا كساني كه بعد از فتح انفاق و جهاد كردند. البته خدا به هر دو طايفه وعده احسان داد. و خدا به آنچه ميكنيد آگاه است.
قيام و جهاد براي برطرف كردن موانع ظهور ارزش و اهميت بيشتري نسبت به سربازي و جهاد در ركاب آن حضرت را دارد، زيرا قرآن كريم همراهي با امام را قبل از پيروزي با ارزشتر و مهمتر ميداند. بزرگترين گناه براي عزدار در مرتبه پنجم، تنها گذاشتن امام زمان(ع) است. عزادار كه در اين مرتبه آگاهي زيادي نسبت به درسها و پيامهاي عاشورا دارد، به وفاداري و همدلي نسبت به امام زمانش بيشترين توجه و اهتمام را دارد. او از اصحاب عاشورا درس بزرگ وفاداري نسبت به امام زمان خويش را به خوبي آموخته است. وفاداري يعني پايبند بودن به عهد و پيماني كه بستهايم. وفاي به عهد، به خصوص نسبت به امام و رهبر معصوم از بزرگترين واجبات است و پيمان شكني و بيوفايي از بزرگترين محرمات ميباشد. قرآن كريم و روايات معتبر اسلامي مملوّ از توصية اكيد به رعايت عهد و وفاداري و پرهيز از عهد شكني و بي وفايي است. سيدالشهدا(ع) در روز عاشورا دربارة دو گروه دوستان و دشمنان سخن گفت. دوستان خويش را به وفاداري ستود و دشمنانش را به خاطر بيوفاييشان مورد نكوهش و سرزنش قرار داد. آن حضرت(ع) در مورد دوستان خود فرمودند:من اصحابي باوفاتر و بهتر از اصحابم نميشناسم. 12
در روز عاشورا وقتي بر بالين «مسلم بن عوسجه» آمد، اين آية شريفه را خواند:فهمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدّلوا تبديلاً.13از مؤمنين مرداني هستند كه با عهد خويش با خدا صادق بودند، برخيشان به عهد خود وفا كرده و جان باختند، برخي هم منتظرند و عهد و پيمان را هيچ دگرگون نساختند.
امام(ع) دربارة دشمنان خود نيز چنين فرمودند: «اهل وفا به پيمان نيستند، عهد خويش را شكسته و بيعت مرا از گردن خود كنار نهادهايد. به جانم سوگند، با پدرم، با برادرم و با پسر عمويم مسلم بن عقيل نيز همين كار را كرديد».14
در «زيارت اربعين» خطاب به خود آن حضرت چنين عرض ميكنيم:شهادت ميدهم كه تو به عهد خود وفا كردي و تا رسيدن به يقين (شهادت) در راه او جهاد كردي15.
پينوشتها:
٭ برگرفته از: كتاب: عزادار حقيقي، نوشتة محمد شجاعي.
1. يوم ندعوا كلّ اناسٍ بامامهم؛ روزي كه ما هر گروهي از مردم را با پيشوايشان دعوت ميكنيم. (سورة اسراء (17)، آية 71)
2. مجلسي، بحارالأنوار، ج 45، ص 53.
3. امام خميني(ره)، صحيفة نور، ج 1، ص 3.
4. سوره سبأ (34)، آيه 46.
5. مجلسي، همان، ج 53، ص 177.
6. براي آشنايي بيشتر با كيفيت عملياتي شدن به بخش چهارم كتاب آشتي با امام زمان(ع) مراجعه شود.
7. امام خميني(ره)، همان، ج 16، ص 201.
8. همان، ج 20، ص 127.
9. زيارت عاشورا؛ يا اباعبدالله سلمّ لمن سالمكم و حربٌ لمن حاربكم الي يوم القيامة
10. سورة انفال (8)، آية 39.
11. سورة حديد (57)، آية 10.
12. موسوعة كلمات الامام الحسين، ص 395؛ فإنّي لا اعلم اصحاباً أوفي و لا خيراً من اصحابي
13. سوره احزاب (33)، آيه 23.
14. موسوعة كلمات الامام الحسين، ص 363.
15. محدث قمي، مفاتيح الجنان، زيارت اربعين. أشهد أنّك وفيت بعهدالله و جاهدت في سبيله حتّي أتيـٰك اليقين.
برگرفته از سايت :راسخون