به نام خدا
نویسنده : محمد حسين مرداني نوكنده
مسألة عقيده به ظهور مصلحي جهاني در پايان دنيا امري عمومي و همگاني است و اختصاص به هيچ قومي و ملتي ندارد. سرمنشأ اين اعتقاد كهن و ريشهدار علاوه بر اشتياق دروني و ميل باطني هر انسان ـ كه به طور طبيعي خواهان حكومت حق و عدل و برقراري نظام صلح و امنيت در سرتاسر جهان است ـ نويدهاي بيشائبة پيامبران الهي در تاريخ بشريت به مردم مؤمن و آزاديخواه جهان است.
تمامي پيامبران بزرگ الهي در دوران مأموريت خود به عنوان جزئي از رسالت خويش به مردم وعده دادهاند كه در آخرالزمان و در پايان روزگار، يك مصلح بزرگ جهاني ظهور خواهد نمود و مردمان جهان را از ظلم و ستم ستمگران نجات خواهد داد و فساد، بيديني و بيعدالتي را در تمام جهان ريشهكن خواهد ساخت و سراسر جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد. سيري كوتاه در افكار و عقايد ملل مختلف مانند: مصر باستان، هند، چين، ايران و يونان و نگرش به افسانههاي ديگر اقوام مختلف بشري اين حقيقت را به خوبي روشن و مسلم ميسازد كه همة اقوام مختلف جهان با آن همه اختلاف آراء عقايد و انديشههاي متضادي كه با يكديگر دارند، در انتظار مصلح موعود جهاني به سر ميبرند.
اينك براي اين كه دربارة اين موضوع سخني به گزاف نگفته باشيم فهرست مختصري از بازتاب اين عقيده را در ميان اقوام و ملل مختلف جهان در اينجا ميآوريم.
1. ايرانيان باستان معتقد بودند «گرزاسپه» قهرمان تاريخي آنان زنده است و در كابل خوابيده و صد هزار فرشته او را پاسباني ميكنند تا روزي كه بيدار شود و قيام كند و جهان را اصلاح نمايد.2. گروهي ديگر از ايرانيان ميپنداشتند كه«كيخسرو» پس از تنظيم كشور و استوار ساختن شالودة فرمانروايي، ديهيم پادشاهي را به فرزند خود داد و به كوهستان رفت و در آنجا آرميده تا روزي ظاهر شود و اهريمنان را از گيتي براند.
3. نژاد اسلاو بر اين عقيده بودند كه از مشرق يك نفر برخيزد و تمام قبايل اسلاو را متحد سازد و آنها را بر دنيا مسلط گرداند.
4. نژاد ژرمن معتقد بودند كه يك نفر فاتح از طوايف آنان قيام نمايد و ژرمن را بر دنيا حاكم گرداند.
5. اهالي صربستان انتظار ظهور «ماركوكراليويچ» را داشتند.
6. برهماييان از ديرزماني بر اين عقيده بودند كه در آخرالزمان «ويشنو» ظهور نمايد و بر اسب سفيدي سوار شود و شمشير آتشين بر دست گرفته و مخالفان را خواهد كشت، و تمام دنيا «برهمن» گردد و به اين سعادت برسد.
7. ساكنان جزاير انگلستان از چندين قرن پيش آرزومند و منتظرند كه «ارتور» روزي از جزيرة «آوالون» ظهور نمايد و نژاد «ساكسون» را در دنيا غالب گرداند و سعادت جهان نصيب آنها گردد.
8. اسنها معتقدند كه پيشوايي در آخرالزمان ظهور كرده، دروازههاي ملكوت آسمان را براي آدميان خواهد گشود.
9. سلتها ميگويند: پس از بروز آشوبهايي در جهان، «بوريان بور ويهيم» قيام كرده، دنيا را به تصرف درخواهد آورد.
10. اقوام اسكانديناوي معتقدند كه براي مردم بلاهايي ميرسد، جنگهاي جهاني اقوام را نابود ميسازد، آنگاه «اودين» با نيروي الهي ظهور كرده و بر همه چيره ميشود.
11. اقوام اروپاي مركزي در انتظار ظهور «بوخض» هستند.
12. اقوام آمريكاي مركزي معتقدند كه «كوتزلكوتل» نجاتبخش جهان، پس از بروز حوادثي در جهان، پيروز خواهد شد.
13. چينيها معتقدند كه «كرشنا» ظهور كرده، جهان را نجات ميدهد.
14. زرتشتيان معتقدند كه «سوشيانس» (نجاتدهندة بزرگ جهان) دين را در جهان رواج دهد، فقر و تنگدستي را ريشهكن سازد، ايزدان را از دست اهريمن نجات داده، مردم جهان را همفكر و همگفتار و همكردار گرداند.
15. قبايل «اي پوور» معتقدند كه روزي خواهد رسيد كه در دنيا ديگر نبردي بروز نكند و آن به سبب پادشاهي دادگر در پايان جهان است.
16. گروهي از مصريان كه در حدود 3000 سال پيش از ميلاد، در شهر «ممفيس» زندگي ميكردند، معتقد بودند كه سلطاني در آخرالزمان با نيروي غيبي بر جهان مسلط ميشود، اختلاف طبقاتي را از بين ميبرد و مردم را به آرامش و آسايش ميرساند.
17. گروهي ديگر از مصريان باستان معتقد بودند كه فرستادة خدا در آخرالزمان در كنار رودخانة خدا پديدار گشته، جهان را تسخير ميكند.
18. ملل و اقوام مختلف هند، مطابق كتابهاي مقدس خود، در انتظار مصلحي هستند كه ظهور خواهد كرد و حكومت واحد جهاني را تشكيل خواهد داد.
19. يونانيان ميگويند: «كالويبرگ» نجاتدهندة بزرگ ظهور خواهد كرد و جهان را نجات خواهد داد.
20. يهوديان معتقدند كه در آخرالزّمان «ماشيع» (مهدي بزرگ) ظهور خواهد كرد و تا ابدالآباد در جهان حكومت ميكند. او را از اولاد حضرت اسحاق ميپندارد در صورتي كه تورات كتاب ـ مقدس يهود ـ او را صريحاً از اولاد حضرت اسماعيل دانسته است.
21. نصارا نيز به وجود حضرت(ع) قائلند و ميگويند: او در آخرالزمان ظهور خواهد كرد و عالم را خواهد گرفت، ولي در اوصافش اختلاف دارند.1
آنچه از نظر گذشت ـ گرچه همة آنها با حضرت مهدي(ع) كاملاً تطبيق نميكند و حتي برخي از آنها اصلاً با مهدي موعود اسلام وفق نميدهد ـ از يك حقيقت مسلّم حكايت ميكند و آن اينكه: اين افكار و عقايد و آرا كه همة آنها با مضمونهاي مختلف، از آيندهاي درخشان و آمدن مصلحي جهاني در آخرالزمان خبر ميدهند، نشانگر اين واقعيت است كه همة آنها در واقع از منبع پر فيض وحي سرچشمه گرفته است، ولكن در برخي از مناطق دوردست كه شعاع حقيقت در آنجا كمتر تابيده است در طول تاريخ به تدريج از فروغ آن كاسته شده، و فقط كلياتي از نويدهاي مهدي موعود و «مصلح جهاني» در ميان ملتها به جاي مانده است .
البته سالم ماندن اين نويدها در طول قرون متمادي، خود بر اهميت موضوع ميافزايد، و مسئلة «مهدويت» و ظهور مصلح جهاني را قطعيتر ميكند.
اسامي موعود در كتب مذهبي
اينك قسمتي از اسامي مبارك منجي موعود را كه با الفاظ مختلفي در بسياري از كتب مذهبي اهل اديان و ملل مختلف جهان آمده است، از نظر ميگذرانيم: «صاحب» در صحف ابراهيم(ع)، «قائم» در زبور سيزدهم، «قيدمو» در تورات به لغت تركوم، «ماشيع» (مهدي بزرگ) در تورات عبراني، «مهميد آخر» در انجيل، «سروش ايزد» در زمزم زرتشت، «بهرام» در ابستاق زند و پازند، «بندة يزدان» هم در زند و پازند، «لند بطاوا» در هزارنامة هنديان، «شماخيل» در ارماطس، «خوراند» در جاويدان، «خجسته» (اصمد) در كندرال فرنگيان، «خسرو» در كتاب مجوس، «ميزان الحق» در كتاب اثري پيغمبر، «پرويز» در كتاب برزين آذرفارسيان، «فردوس اكبر» در كتاب قبروس روميان، «كلمة الحق» و «لسان صدق» در صحيفة آسماني، «صمصام الاكبر» در كتاب كندرال، «بقيةالله» در كتاب دوهر، «قاطع» در كتاب قنطره، «منصور» در كتاب ديد براهمه، «ايستاده» (قائم) در كتاب شاكموني، «ويشنو» در كتاب ريگ ودا، «فرخنده» (محمد) در كتاب وشن جوك، «راهنما» (هادي و مهدي) در كتاب پاتيكل، «پسر انسان» در عهد جديد (اناجيل و ملحقات آن)، «سوشيانس» در كتاب زند و هومو من يسن، از كتب زرتشتيان، در كتاب شابوهرگان كتاب مقدس «مانويه» ترجمة «مولر» نام «خرد شهر ايزده» آمده كه بايد در آخرالزمان ظهور كند، و عدالت را در جهان آشكار سازد، «فيروز» (منصور) در كتاب شعياي پيامبر.2
علاوه بر اينها اسامي ديگر نيز براي موعود مبارك در كتب مقدس اهل اديان ذكر شده است كه ما به جهت اختصار از نقل آنها خودداري نموديم.
اسامي مقدسي چون: «صاحب، قائم، قاطع، منصور و بقيةالله» كه در كتب مذهبي ملل مختلف آمده است، از القاب خاص وجود مقدس حضرت حجت بن الحسن العسكري(عج) است كه در بيشتر روايات اسلامي، به آنها تصريح شده و اين خود بيانگر اين واقعيت است كه موعود همة امتها و ملتها، همان وجود مقدس حضرت مهدي(ع) است.
موعود در دين يهود
چنانكه در آثار «دانيال نبي» مسطور است، عبارت از بيان اين معنا است كه در آخرالزمان حق تعالي جهان را دگرگون خواهد فرمود و صالحان و ابرار از ظالمان و اشرار جدا خواهند شد و اين روزگار پر از ظلم و جور به پايان خواهد رسيد.
شور و التهاب انتظار موعود آخرالزمان، در تاريخ پرفراز و نشيب يهوديت موج ميزند. يهوديان در سراسر تاريخ محنتبار خود، هرگونه خواري و شكنجه را به اين اميد بر خود هموار كردهاند كه روزي موعود (مسيحا) بيايد و آنان را از گرداب ذلت، درد و رنج رهانده، فرمانرواي جهان گرداند.
در سراسر تاريخ بني اسرائيل، كساني به عنوان موعود يهود برخاستند و با گرد آوردن برخي افراد سادهلوح، بر مشكلات آنان افزودند. امّا در اين ميان حضرت عيسي بن مريم ظهور كرد و با داشتن شخصيتي بس والا و روحي الهي، دين بسيار بزرگي را بنياد نهاد و گروه بيشماري را به ملكوت آسمان رهنمون شد.
با توجه به مطالب ياد شده، روشن ميشود كه اصل ظهور منجي جهان در نزد پيروان دين يهود، ثابت و مسلم است. در عين حال بغض و كينة آنان نسبت به همة اديان ـ خصوصاً مسيحيت ـ قابل انكار نيست. از آرزوهاي يهود آن است كه از طريق ظهور موعود منتظر، بر همة بشريت مسلط شوند و همة ملل و اقوام دنيا تسليم يهود و تحت استعمار آنان باشند. توجه به اين نكته ضروري است كه مسئلة منجي جهاني صبغة يهوديت يا نژاد يهودي ندارد.
از نظر اين نويسنده، عدة قليلي از سياسيون يهود با سوء استفاده از اين عقيده، رژيم اسرائيل را در سرزمين فلسطين، به منظور زمينهسازي ظهور مسيح ايجاد كردند. آنان احساسات يهوديان را براي سرزمين مقدس برانگيختند و ثروتمندان را براي ايجاد آباديهاي يهودينشين تشويق كردند.
در مقابل، عدة كثيري از يهوديان، پندار جعلي ياد شده را رد ميكردند و عقيده داشتند كه نجات، تنها از طريق دخالت مستقيم خدا به دست ميآيد. سرعت بخشيدن به دوران رهايي از طريق ايجاد مهاجرنشينهاي يهودي در فلسطين، نقض آشكار شريعت به شمار ميرود.3
پي نوشت :
1. او خواهد آمد، ص 87 (به نقل از: ظهور حضرت مهدي(عج) از ديدگاه اسلام، مذاهب و ملل جهان، سيد اسدالله هاشمي شهيدي)
2. هاشمي شهيدي، همان، صص 46 ـ 47.
3. همان، صص 164 ـ 165.
منبع:http://entezaresobh.ir
برگرفته از سايت :راسخون