به نام خدا
قسمت اول : مهدويت از نظر اهل سنت
اهل سنت به اين مورد که حضرت مهدي (ع) فرزند بلافصل امام عسکري (ع) و دوازدهمين امام شيعيان باشد اعتقاد ندارند ، اما دراين که آن حضرت از نسل پيامبر و از فرزندان حضرت زهراي اطهر (س) است و زمين را پر از عدل و داد خواهد کرد ، شکي ندارند . نيز معتقدند که حضرت عيسي (ع) از آسمان نازل خواهد شد و در پشت سر آن حضرت نماز خواهد خواند ، مردم در عصر ظهور آن حضرت در رفاه زندگي مي کنند و عقيده دارند که امام مهدي ، حسيني و از نسل اوست و خصلت هاي امام حسين (ع) در آن حضرت است . در اين زمينه روايات متواتر زيادي در مآخذ اهل سنت ، مثل کتب صحاح سته مسانيد اهل سنت وارد شده است که به عنوان نمونه به گفته بعضي از بزرگان آن ها اشاره مي کنم .
1) حافظ شافعي متوفاي 658 هجري قمري
در کتاب فتح الباري که در شرح صحيح بخاري نوشته است ، مي گويد : « تواترت الاخبار بأن المهدي من هذه الأمه و ان عيسي (ع) سينزل و يصلي خلفه » (1) يعني در اخبار متواتر آمده است که حضرت مهدي (ع) از ميان امت اسلامي است و حضرت عيسي (ع) به زودي از آسمان نازل خواهد شد و در پشت سر حضرت مهدي (ع) نماز خواهد خواند .
2) حافظ ابو عبدالله گنجي شافعي متوفاي 658 هجري قمري در کتاب « البيان » مي گويد : « تواترت الاخبار و استغاثت بکثره رواتها عن المصطفي في امر مهدي (ع) » (2)
اخبار ِپي در پي و فراوان از محمد مصطفي (ع) درباره ي حضرت مهدي (ع) نقل شده است .
قمست دوم : مهدويت از ديدگاه شيعيان
اما از نظر ما ِپيروان مکتب تشيع ، بحث انتظار موعود الهي يک امر بسيار مهم ، مقدس و قطعي است . قبل از اين که به آيات و روايات پيرامون اين موضوع بپردازم ، اين مقدمه را ضروري مي دانم که بعضي از واژه هاي عقيدتي است که اگر مفهوم صحيح آن روشن نشود ، چه بسا در عقيده جنبه تخريبي پيدا کند و موجب انحراف در دين گردد ؛ واژه هايي مانند شفاعت ، تقيه ، صبر که اگر به مفهوم واقعي آن پي نبريم نه تنها اثر مثبت ندارد ، بلکه به عنوان يک انحراف در عقيده باعث تخريب اعتقادات هم خواهد شد .
يکي از اين واژه ها واژه ي انتظار است . درباره ي انتظار مي توان دو مفهوم قائل شد ؛ يکي مفهوم منفي و ديگري مفهوم مثبت و صحيح است . مفهوم منفي انتظار در ميان بعضي از پيروان عقيده به ظهور حضرت مهدي (ع) اين گونه است که معتقدند چون پايان کار عالم به وسيله ي مصلح جهاني و الهي است ، ما به عنوان منتظران آن مصلح و آن رهبر عدل الهي هستيم وخود هيچ رسالتي در اصلاح جامعه نداريم ، بنابراين نابساماني هاي اجتماعي ، ديني ، اخلاقي و اعتقادي و امور جهان را بايد به انتظار بنشينيم تا آن مصلح الهي بيايد و به سامان برساند و ما فقط بايد مواظب شخص خودمان باشيم ، اما مواظب شخصيت و رفتار جامعه و اصلاح اوضاع اجتماعي بودن کار ما نيست و از حدود اختيارات ما خارج است . و بايد به انتظار روزي بنشينيم که با همه گير شدن فساد در جامعه ، خداوند مصلح عالم ، امام زمان (ع) را برساند و فساد عالم را به دست او از بين ببرد و قسط و عدل را حاکم کند . بر اساس مفاهيمي که به غلط از بعضي از روايات مثلا : « يملأ الله الأرض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا » گرفته اند ، مي گويند : اگرما با ظلم و فساد و جور مبارزه کنيم چه بسا باعث با تأخير افتادن ظهور حضرت حجت (ع) باشيم ، بلکه ما نبايد کاري به اين کارها داشته باشيم اصلا از حدود اختيارات ما خارج است ، همه ي چيزها را خدا به عهده او گذاشته است . طبيعي است که چنين مفهومي نمي تواند مفهوم واقعي انتظار باشد واز مذهب و دين مترقي اسلام چنين مفهومي بر نمي آيد .
حال قبل از اين که مفهوم صحيح انتظار را شرح دهيم، بايد راجع به اهميت انتظار از ديدگاه قرآن و روايات توجه کنيم تا بتوانيم مفهوم صحيح انتظار را بفهميم. طبعا آن مفهومي منفي و نادرستي که از بحث انتظار برداشت مي کنند يک مفهوم عقيدتي و صحيح نيست . منتظر بودن به معناي دست روي دست گذاشتن و فقط به خود پرداختن و به ديگري و جامعه توجهي نداشتن و دست به اقدام نزدن نيست ، بلکه اين مفهوم ، نابجا و ناصواب است .اگر اين چنين باشد بحث انتظاري که در قرآن و روايات آن همه بر آن تأکيد مي کند ، معني واقعي پيدا نمي کند . حداقل در هشت سوره از قرآن کريم آياتي راجع به مسأله انتظار آمده است که به عنوان نمونه در دو جاي قرآن کريم مشابه هم يعني عين يکديگر آمده است : ( فانتظروا إني معکم من المنتظرين .) (1) « منتظر باشيد همانا من هم با شما از منتظران هستم .»
آيات ديگري هم با همين مفهوم و معنا هست که مفسرين بزرگ شيعه از معاني آن ، انتظار و منتظر فرج امام زمان (ع) بودن را مي دانند .خوب انتظاري که خدا به ما دستور مي دهد که منتظر باشيد و من هم با شما منتظر آن هستم ، نمي تواند به معني دست روي دست گذاشتن و همه ي کار را به عهده مصلح الهي گذاشتن و با فساد و تباهي کاري نداشتن و با مفسد و ظالم برخورد نکردن باشد ، بلکه بايد معني و مفهوم مترقي تري داشته باشد . درباره ي رواياتي که در اين زمينه هست به دليل محدوديت فرصت فقط به يکي دو تا از آن ها اشاره مي کنم . در روايتي از اميرالمؤمنين (ع) آمده است : « انتظروا الفرج و لا تيأسوا من روح الله، فأن أحب الأعمال إلي الله – عزو جل – انتظار الفرج من الله » ؛ (2) منتظر فرج و گشايش باشيد و از روح الهي و آرامشي که خداوند در جامعه بشري بايد ايجاد بکند و از رحمت پروردگار که مي خواهد به وسيله ي آن فرجي که خودش تصميم دارد ايجاد کند هرگز نااميد نباشيد ؛ زيرا بهترين عمل در پيشگاه الهي انتظار فرج از خدا خواستن است » .
بهترين عمل ، منتظر فرج و گشايش الهي بودن است ؛ بهترين عمل ، نه بهترين کناره گيري از عمل و سکوت و سکون در آرامش وگوشه اي نشستن .
حديث ديگري از امام زين العابدين (ع) است به فردي به نام ابا خالد که مي فرمايد :« يا أبا خالد ! إن أهل زمان غيبته ، القائلون بإمامته ، المنتظرون لظهوره أفضل أهل کل زمان ؛ (3) اي ابا خالد ! اهل آن دوراني که امام زمان در پس پرده غيبت است و معتقد به امامتش و منتظر ظهور آن حضرت باشند بهترين آدم هاي هر روزگارند ».
اگر ما فرض کنيم آدم گوشه نشين و دست روي دست گذاشته اي که کاري به کار فساد و تباهي جامعه نداشته ، کار به ظالم و ظلم و ستمگران و مظلوم و مظلوميت و عدل و ظلم نداشته ، بلکه گوشه اي نشسته و مي گويد ما همه چيز را به عهده امام زمان (ع) مي گذاريم ، او بيايد اصلاح کند ، آيا همين مقدار اعتقادش مي تواند اين فرد را ، يا اين مجموعه افراد را به عنوان بهترين شخص يا اشخاص دوران و اهل زمانه به حساب آورد ؟ قطعا چنين تفکري ، نمي تواند منطقي باشد . در روايت ديگري هست که مي فرمايد : شأن و منزلت انسان هايي که منتظر ظهور امام زمان هستند ، به منزله ي آن هايي هستند که شمشير به دست گرفته و در کنار پيامبر اکرم (ص) جهاد مي کنند . آيا اين گروه يا افرادي که با گوشه نشيني در يک جايي که هيچ مسئوليتي را نمي پذيرند و همه را به عهده ديگري مي گذارند ، مي تواند در يک مرتبه باشند ؟
يا در حديث ديگري هست که منتظرين « بمنزله من استشهد مع رسول الله » شأن و منزلت و شرف و مقام منتظر ظهور امام زمان، به اندازه آن کسي است که در کنار رسول خدا (ص) و در نبرد با دشمنان دين ، شربت شهادت نوشيده باشد .
پس معلوم مي شود مفهوم انتظار ، آن مفهوم منفي که توضيح داديم نيست بلکه بايد مفهوم مثبت ومترقي داشته باشد .
پی نوشت:
1. منتخب الاثر ، ص 35.
2. در اين مورد به کتاب منتخب الاثر حضرت آيت الله صافي گلپايگاني ( ص 35 و 36) و نيز کتاب « آخرين تحول با حکومت ولي عصر » آقاي سيد مهدي خلخالي مراجعه فرماييد .
3. سوره اعراف ، آيه 71.
4. بحارالانوار : 94/10.
5. بحارالانوار : 122/52.
منبع:کتاب ذکر نور در حضور مشتاقان ظهور
برگرفته از سايت :راسخون