به نام خدا
منبع: تنهاراه
1- اصل قضيهي مهدويّت
يکي از موارد اتفاقي بين شيعه و اهل سنّت در قضيهي مهدويّت، اتفاق بر اصل آن است. امت اسلامي ـ به غير از گروهي اندک از غربزدگان و روشنفکر نمايان مانند احمد امين مصري ـ بر اين مسأله اتّفاق دارند که در آخر الزّمان شخصي به نام مهدي (عليه السلام) از فرزندان پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) ظهور کرده و زمين را پر از عدل و داد خواهد کرد.
علت اصلي تأکيد بر اين اعتقاد، وجود تعداد بسيار و در حد تواتر روايات، دربارهي اين قضيه از پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) است. معلوم است که هر قضيهاي که به حد «تواتر» برسد، از دايرهي شک و ترديد خارج شده و انسان را به يقين ميرساند. شهيد صدر (ره) در اينباره ميگويد:
«به راستي اعتقاد به حضرت مهدي (عليه السلام) به عنوان پيشواي منتظَر براي تغيير جهان به عالمي بهتر، در احاديث پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) و اهلبيت(عليهم السلام) آمده است. تنها از طرق برادران اهل سنت حدود چهارصد روايت از پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) دربارهي حضرت مهدي (عليه السلام) شمارش شده است. اين رقم بزرگي است که در بسياري از قضاياي اسلامي نظيري براي آن وجود ندارد.»1
حافظ ابن حجر عسقلاني نيز ميگويد:
«تواتر الاخبار بانَّ المهدي مِنْ هَذِهِ الاُمَّة»؛2 «اخبار در حد تواتر دلالت دارد بر اينکه مهدي (عليه السلام) از اين امت (اسلام) است.»
2- وجوب اعتقاد به امر ظهور و قيام حضرت مهدي (عليه السلام)
جابر بن عبد الله از پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) نقل ميکند:
«مَن اَنـکَرَ خُرُوج المهدي (عليه السلام) فقد کَفَرَ بِما أنزَلَ عَلی محمّد(صلي الله عليه و آله وسلم)»؛3 «کسي که منکر خروج مهدي (عليه السلام) است به آنچه بر محمّد(صلي الله عليه و آله وسلم) نازل شده، کافر گرديده است.»
در ميان اهل سنت، احمد بن محمّد بن صديق در اينباره ميگويد:
«الإيمان بِخُروجِه واجب و اعتقاد ظهوره تصديقاً لخبر الرسول مُحتم»؛4 «ايمان به خروج مهدي (عليه السلام) واجب و اعتقاد به ظهور او به جهت تصديق خبر پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) حتمي و ثابت است.»
3- جهاني بودن دعوت و حکومت امام مهدي (عليه السلام)
حاکم نيشابوري از ابو سعيد خدري در اينباره نقل ميکند که پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) فرمود:
«تملأ الأرضَ جوراً و ظلماً فيَخرُجُ رَجُلٌ مِن عِترتي يَملِکُ الأرضَ سبعاً أو تِسعاً فَيَملَـأُ الأرضَ قِسطاً وَ عَدلاً»؛5 «زمين از ستم و ظلم پر ميشود. در اين هنگام شخصي از عترتم خروج کرده، مدت هفت يا نه سال مالک کل زمين خواهد شد و در اين هنگام زمين را پر از عدل و داد ميکند.»
4- نزول عيسي (عليه السلام) و اقتدا به امام زمان (عليه السلام)
روايات اسلامي بر اين امر اتفاق دارند که هنگام خروج امام مهدي (عليه السلام)، حضرت عيسي (عليه السلام) از آسمان فرود ميآيد و در نماز به آن امام اقتدا ميکند.
ابو هريره از رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم) نقل ميکند:
«کيف انتم ابنَ مريمَ فيکم و إمامُکم مِنکم»؛6 «چگونهايد زماني که فرزند مريم فرود ميآيد، در حالي که امام شما فردي از خودتان است؟
ابوبصير نيز گويد: از امام صادق (عليه السلام) شنيدم که فرمود:
«و يَنـزِل روح الله عيسی بن مريم (عليه السلام) فَـيُصَلّي خَلفَه …»؛7 «نازل ميشود روح الله عيسي بن مريم (عليه السلام)، پس نماز ميخواند پشت سر او (امام زمان (عليه السلام)).»
5- اتّفاق بر لقب مهدي (عليه السلام)
يکي ديگر از اموري که مسلمانان دربارهي امام مهدي (عليه السلام) بر آن اتفاق دارند، لقب شريفي است که به آن وجود مقدس اطلاق شده و آن «مهدي» است.
از ابو سعيد خراساني نقل شده است:
«قُلتُ لِأبي عبدالله (عليه السلام): المهدي و القائم واحد؟ فقال: نعم. فَـقُلتُ: لأيِّ شَيءٍ سُمّي المهدي؟ قال: لأنه يهدي الی کُلِّ أمرٍ خَفيّ»؛8 «به امام صادق (عليه السلام) گفتم: مهدي و قائم يک نفر است؟ فرمود: آري. پس پرسيدم: چرا او را مهدي ناميدند؟ فرمود: چون هدايت ميشود به هر امر مخفي.»
6- امام مهدي (عليه السلام) از فرزندان فاطمه
يکي ديگر از موارد مشترک بين عامه و خاصه اين است که حضرت مهدي عليهاسلام از اهلبيت پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) و از فرزندان حضرت فاطمه زهرا(عليها السلام) است.
اُمّ سلمه در روايتي از پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) نقل ميکند:
«المهديُّ مِن عِترتي مِن وُلدِ فاطمة»؛9 «مهدي از عترت من از فرزندان فاطمه عليهاالسلام است.»
7- امداد الهي
از جمله اموري که نزد فريقين دربارهي وجود مقدس امام مهدي (عليه السلام) مشترک است، مسألهي امدادهاي خاص الهي است. اين امدادها به صورتهاي گوناگون در احاديث به تصوير کشيده شدهاند که به يکي از آنها اشاره ميشود. ابوهريره از پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) نقل ميکند:
«لاتَقومُ السّاعة حَتی تُقاتِلوا اليَهُود حَتی يَقُولُ الحجر وَراءه اليَهودِي يا مُسلم هذا يَهودِي وَرائي فاقِـتله»؛10 «ساعت بر پا نميشود تا اينکه با يهود جنگ و مقاتله خواهد شد. حتي سنگي که در پشت او يهودي مخفي شده، ميگويد: اي مسلمان! پشت من يک يهودي است او را بکش.»
8- خسف بيداء به عنوان يکي از علايم ظهور
از ديگر امور اتفاقي در مورد امام مهدي (عليه السلام) بيان علايم ظهور است. عايشه از پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) نقل کرده است:
«يغزو جيشُ الکعبةَ فاذا کانوا ببيداء من الأرض يخسف بأوّلهم و آخِرِهم»؛11 «لشکري آهنگ کعبه ميکنند، پس هنگامي به زمين بيدا در آمدند، [زمين] همهي آنها را فرو ميبرد.»
همچنين در اينباره جابر گويد که امام باقر (عليه السلام) فرمودند:
«فَينـزلُ أمير جَيش السِّفياني البيداء فينادي مناد مِن السّماء يا بيداء أبيدي القوم فيسخف بهم …»؛12 «پس فرود ميآيد امير لشکر سفياني [همراه با لشکرش] به [زمين] بيداء، پس منادي از آسمان ندا ميدهد: اي [زمين] بيداء! نابود کن قوم (لشگر) را. پس آنها را در خود فرو ميبرد.»
9- مشخصات ظاهري امام (عليه السلام)
با توجه به اينکه امام مهدي (عليه السلام) پس از غيبتي ظهور خواهد کرد و مردم ايشان را قبلاً نميشناسند، لذا در روايات به مشخصات ظاهري آن بزرگوار اشاره شده است و فريقين اين گونه روايات را در کتابهاي روايي خود ذکر کردهاند.
ابو سعيد خدري از پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) نقل ميکند:
«المهدي مني أجلي الجبهة أفني الأنف يملأ الأرض قِسطاً و عدلاً کما مُلِئَت جوراً و ظُلماً»؛13 «مهدي (عليه السلام) از من است، پيشاني او آشکار و هويداست، بيني بلند و کشيده دارد. زمين را پر از عدل و داد ميکند، همانگونه که پر از ظلم و جور شده است.»
10- فراواني نعمت در زمان امام (عليه السلام)
يکي ديگر از موارد مشترک بين عامه و خاصه، ويژگي دوران ظهور و خير و برکت فراوان و نعمتهاي بيپايان الهي است که در اختيار مردمان زمان او قرار ميگيرد.
ابو سعيد خدري از پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) نقل ميکند:
«يَکُونُ فِي أُمّتيَ المَهدِي إن قَصر فَسبع و ألا فَتسع فَتنعِم فِيه أُمّتي نِعمة لَم يَنعَمُوا مِثلها قَـط … وَ المال يَومَئِذ کَدوس فَيقومُ الرَّجل فَيَقُول يا مَهدِي أعطني فَيَقُول خُذ»؛14 «در امت من مهدي (عليه السلام)، اگر مدت او کوتاه باشد هفت سال وگرنه نه سال حکومت ميکند پس متنعم ميشوند در زمان او امت من به نعمتهايي که هرگز مثل آن متنعم نشده بودند … و مال در اين هنگام نزد او متراکم و جمع است. پس مردي برميخيزد و ميگويد: اي مهدي! عطا کن. پس ميگويد: بگير.»
11- بيعت بين رکن و مقام
يکي ديگر از ويژگيهاي امام مهدي (عليه السلام)، مکان بيعت ايشان (کنار خانهي کعبه) است. اين ويژگي در کتابهاي عامه و شيعه ذکر شده است.
احمد حنبل در روايتي از وجود مقدّس پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) نقل ميکند:
«يَبايِعُ لرجل ما بَينَ الرکن و المقام»؛15 «با مردي بين رکن و مقام بيعت ميکنند.»
جابر جعفي از امام باقر (عليه السلام) نقل ميکند:
«يَبايِعُ القائم بَينَ الرکن و المقام ثلاثمائة و نيف عدة اهل بدر … .»؛16 «بيعت ميکند با قائم بين رکن و مقام سيصد و چند نفر به تعداد اهل بدر … .»
12- عدالت فراگير
از ويژگي بارز امام مهدي (عليه السلام) حکومت عدالتگستر ايشان است. فراگيري عدل و داد در بسياري از روايات مربوط به حضرت بيان شده است. ابو سعيد خدري در ضمن روايتي از پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) نقل ميکند:
«المَهدِيُ مِنّي … يَملأ الأرض قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَت جوراً و ظلماً»؛17 «مهدي (عليه السلام) از من است … زمين را از عدل و داد پر ميکند همانگونه که از ظلم و جور پر شده است.»
13- همنام با پيامبر
يکي ديگر از مواردي که عامه و خاصه دربارهي امام زمان (عليه السلام) در آن اشتراک نظر دارند، نام مبارک آن حضرت است. عبد الله از پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) نقل ميکند:
«لاتذهب أو لاتَنقَضي الدُّنيا حَتی يملک العرب رَجل مِن أهلبيتي يُواطيءِ إِسمه إِسمي»؛18 «دنيا به پايان نميرسد تا اينکه مردي از اهلبيتم ـ که همنام من است ـ بر عرب حاکم ميشود.»
امام صادق (عليه السلام) از جدّ بزرگوارشان پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) نقل ميکنند که:
«القائم مِنْ وُلدي اسمُهُ اسمي و کنيته کنيتي و شمائله شمائلي و سُنَّتُه سُنَّتِي …»؛19 «قائم از فرزندان من است، اسم او اسم من و کنيهي او کنيهي من است، و شمايل و خصوصيات او شمايل من و سنت و روش او، سنت من است.»
همانگونه که گذشت دو مذهب شيعه و سني، در محورهاي مختلفي دربارهي مهدويّت اشتراک نظر دارند؛ با اين وجود اعتقاد گروهي از اهل سنت دربارهي مهدويّت از نوع «مهدي نوعي» است، يعني او فردي است که در آخرالزمان متولد خواهد شد و پس از آن قيام خواهد کرد و جهان را از عدل و داد پر خواهد ساخت. در حاليکه اعتقاد شيعه به مهدويّت از نوع «مهدي شخصي» است. به اين معنا که حضرتش فردي معين, زنده و شناخته شده از نظر تبار و خاندان و شخص است.
پي نوشت ها:
1 . بحوث حول المهدی، ص 62 و 63 .
2 . فتح الباری، ج 5، ص 362 .
3 . الحاوي للفتاوي، ج 2، ص 83 .
4 . ابراز الوهم المکنون، صص 433 – 436 .
5 . مستدرک الوسائل، ج 4، ص 558 .
6 . بخاري، صحيح ، ج 3، ص 1272، ح 3265 .
7 . شيخ صدوق، کمال الدين و تمام انعمة، ج 2، ص 345 .
8 . طوسی، غيبت، ص 471 .
9 . طوسی، غيبت، ص 185 / ابی داوود، سنن، ج 4، ص 107 .
10 . بخاری، صحيح، ج 3، ص 1070 .
11 . بخاری، صحيح ، ج 2، ص 746، ح 2012 .
12 . نعمانی، غيبت ، ص 279 .
13 . ابی داود، سنن، ج 4، ص 107 .
14 . ابن ماجه، سنن، ج 2، ص 1366 .
15 . احمد، مسند، ج 2، ص 291، ح 7897 .
16 – طوسی، غيبت، ص 476 .
17 . ابی داود، سنن، ج 4، ص 107 .
18 . ابی داود، سنن، ج 4، ص 106، ح 4282 .
19 . شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 411، ح 6 .
برگرفته از سايت :راسخون