به نام خدا
نويسنده:علي.م
منبع:روزنامه رسالت
انتظار ظهور يک مصلح بزرگ آسمانى و اميد به آينده و استقرار صلح و عدل جاويدان امرى فطرى و طبيعى است که با ذات و وجود آدمى سروکار داشته و با آفرينش هر انسانى همراه است و زمان و مکان نمىشناسد و به هيچ قوم و ملتى اختصاص ندارد. از اين رو همه افراد طبق فطرت ذاتى خود مايلند روزى فرا رسد که جهان بشريت در پرتو ظهور رهبرى الهى و آسمانى و با تائيد و عنايت پروردگار، از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات يافته، شور و بلوا در جهان پايان پذيرد و انسانها از وضع فلاکتبار موجود نجات يابند و از نابسامانى و ناامنى و تيرهروزى خلاص شوند و سرانجام به کمال مطلوب و زندگى شرافتمندانهاى نايل آيند. به همين دليل، در تمام اديان و مذاهب مختلف جهان از مصلحي- که در آخرالزمان ظهور خواهد نمود و به جنايتها و خيانتهاى ضدانسانى خاتمه خواهد داد و شالوده حکومت واحد جهانى را براساس عدالت و آزادى واقعى بنيان خواهد نهاد- سخن به ميان آمده و تمام پيامبران و سفيران الهى در اين زمينه به مردم با ايمان جهان، نويدهايى دادهاند. در اين زمينه يکى از نويسندگان معروف چينى مىنويسد: “موضوع ظهور و علايم ظهور، موضوعى است که در همه مذاهب بزرگ جهان واجداهميت خاصى است. صرفنظر از عقيده و ايمان که پايه اين آرزو را تشکيل مىدهد، هر فرد علاقهمند به سرنوشت بشريت و طالب تکامل معنوى وقتى که از همه نااميد مىشود و مىبيند که باوجود اين همه ترقيات فکرى و علمى شگفتانگيز باز متاسفانه بشريت غافل و بىخبر روز به روز خود را به سوى فساد و تباهى مىکشاند و از خداوند بزرگ بيشتر دورى مىجويد و از اوامر او بيشتر سرپيچى مىکند؛ بنا به فطرت ذاتى خود متوجه درگاه خداوند بزرگ مىشود و از او براى رفع ظلم و فساد يارى مىجويد. از اين رو در همه قرون و اعصار آرزوى يک مصلح بزرگ جهانى در دلهاى خداپرستان وجود داشته است و اين آرزو نه تنها در ميان پيروان مذاهب بزرگ مانند زرتشتى و يهودى و مسيحى و مسلمان، سابقه دارد بلکه آثار آن را در کتابهاى قديم چينيان و در عقايد هنديان و در بين اهالى اسکانديناوى و حتى در ميان مصريان قديم و بوميان و حتى مکزيک و نظاير آن نيز مىتوان يافت.” آري! عقيده به ظهور يک مصلح بزرگ آسمانى در پايان جهان يکى از مسائل بسيار مهم و حساسى است که نه تنها در آئين مبين اسلام بلکه در همه اديان آسمانى و نه تنها در ميان پيروان اديان و مذاهب بلکه در نزد بسيارى از مکاتب مختلف جهان سابقه ديرين دارد و تمامى پيروان اديان بزرگ عالم از مسيحيان، کليميان و زرتشتيان گرفته تا پيروان مکتبهاى الحادى همه و همه بدان عقيده دارند. ناگفته نماند که پيروان اديان و مذاهب گوناگون و ديگر ملل و اقوام گذشته و مکاتب مختلف جهان درباره نام آن بزرگوار باهم اختلافنظر دارند، مسلمانان او را “مهدى موعود منتظر (عج)“ و پيروان ساير اديان و مکتبها و ملتها و تودههاى محروم وى را “مصلح جهاني” يا “مصلح غيبي” يا “رهاننده بزرگ” يا “نجاتبخش آسماني” و يا “منجى اعظم” مىنامند؛ ولى درباره اوصاف کلى برنامههاى اصلاحي، تشکيل حکومت واحدجهانى براساس عدالت و آزادى و ظهور او در آخرالزمان اتفاقنظر دارند.
منجى در دين زرتشت
در دين زرتشت، موعودهايى معرفى شدهاند که آنان را “سوشيانت”مىنامند. اين موعودها سه تن بودهاند که مهمترين آنان آخرين ايشان است و او “سوشيانت”پيروزگر خوانده شده است.
از جمله کتب زرتشتيان مىتوان به کتابهاى اوستا، زند، جاماسبنامه و… اشاره نمود.
گاثاها:
1- “کى اى مزدا، بامداد روز فراز آيد، جهان دين راستين فرا گيرد. با آموزشهاى فزايشبخش پرخرد رهانندگان کيانند؟ آنانى که بهمن به يارى ايشان خواهد آمد؟ از براى آگاه ساختن من تو را برگزيدم، اى اهورا.”
عبارت مذکور اينگونه توضيح داده شده: يعنى کى بامداد رستگارى خواهد دميد و مردم دين راستين خواهند شناخت؟ کى خواهد بود آن روزى که از کوشش رهانندگان =( سوشيانت) دين و آموزش رواج خواهد گرفت؟ آن رهانندگانى که بهمن =( منش نيک) آنان را در کوششان در راه دينگستري، يارى خواهد کرد کيانند؟
2- “به بدکيش تباهى سزد. اينان که آرزومندند ارجمند را خوار کنند. آن پستشمارندگان آئين که به کيفر ارزانىاند. کجاست آن داور درست کردار که زندگى و آزادى از آنان بربايد؟”
عبارت مذکور اينگونه توضيح داده شده: سرانجام بدکيشان و کسانى که خواستارند ارجمندان و برگزيدگان را خوار کنند و دين راستين پست دارند به سزاى خود خواهند رسيد… اما در همين جهان کو آن شهريارى که از روى داد و آئين آنان را رام و فرمانبردار سازد.
انتظار ظهور “منجي”در بين يهود و نصاري
نويسنده آمريکايى کتاب “قاموس مقدس” درباره شيوع اعتقاد به ظهور و انتظار پيدايش يک “منجى بزرگ جهاني” در ميان قوم “يهود” چنين مىنويسد: “عبرانيان منتظر قدوم مبارک “مسيح” نسلا بعد نسل بودند و وعده آن وجود مبارک… مکررا در “زبور” و کتب انبيا علىالخصوص در کتاب “اشعيا” داده شده است. تا وقتى که “يحياى تعميد دهنده” آمده به قدوم مبارک وى بشارت داد، ليکن “يهود” آن نبوآت (پيشگويىها) را نفهيده و با خود همى انديشيدند که “مسيح” (سلطان زمان) خواهد شد و ايشان را از دست جورپيشگان و ظالمان رهايى خواهد داد و به اعلا درجه مجد و جلال ترقى خواهد کرد”.نويسنده کتاب “قاموس کتاب مقدس”در کتاب خود از يهوديان زبان به شکايت مىگشايد که دعوت عيساى مسيح را بعد از آن همه اشتياق و انتظار سرانجام نپذيرفتند و او را مسيح واقعى نپنداشتند و او را با مسيح موعودى که سلطان زمان خواهد بود و منجى واپسين و مژدهاش را کتاب مقدسشان داده بود و سالها در انتظارش در التهاب سوزان لحظهشمارى مىکردند مطابق نيافتند. از اينرو با او به دشمنى برخاستند حتى وى را جنايتکار به ملت اسرائيل و تعاليمش را ضدآرمان اساسى کتب مقدس “عهد عتيق” (تورات و محلقات آن) دانستند، ناچار به محاکمهاش فراخواندند و به اعدام محکومش کردند و همچنان با احساس غبنى جانکاه مجددا در انتظار “مسيح موعود”و رهايىبخش از رنج و ستم نشستند. مسيحيان با اينکه حضرت عيسي(عليهالسلام) را “مسيح موعود” يهوديان مىدانستند، چون نسبت به پيروى او احساس ناتمامى کردند، يکباره اميدشان از “زمان حال”برکنده شد، حماسه انتظار را از سرگرفتند و در انتظار “مسيح” و بازگشت وى از آسمان، در پايان جهان نشستند. طبق نوشته “مستر هاکس”آمريکايي، در کتاب خود “قاموس کتاب مقدس” کلمه “پسر انسان”80 بار در “انجيل” و ملحقات آن (عهد جديد) به کار رفته که فقط 30 مورد آن با حضرت عيسي(عليهالسلام) قابل تطبيق است و 50 مورد ديگر از “مصلح” و نجاتدهندهاى سخن مىگويد که در آخرزمان ظهور خواهد کرد.
برگرفته از سايت :راسخون