خداوند روح شهید شفیع زاده را که عالی است، متعالی کند. شدت آتش توپخانه روی جاده فاو – البصره را روز دوم عملیات از نزدیک شاهد بودم. ستونهای زرهی و مکانیزه دشمن روی این جاده قبل از اینکه به خط درگیری برسند زیر آتش سنگین توپخانه بودند و گاها در اثر تلفات، سازمان خود را از دست می دادند.
روز دوم عملیات تعدادی اتوبوس و تانک و جیپ دشمن خود را به سه راهی کارخانه نمک رساندند تا پاتکی را ترتیب دهند. خوشبختانه سلاح های منحنی زن ادوات که آن زمان سردار محمدزاده از لشکر 31 عاشورا فرمانده شان بود از نخلستان پشت سرمان و 106 و مینی کاتیوشا هم از پشت خاکریز خط اول همه آنها را زیر آتش گرفتند و اندک نیروهای پیاده باقیمانده هم در حد دو گروهان از روبروی ما شروع به پاتک کردند که البته برو بچه های خط حسابشان را رسیدند و بیش از نیمی از آنها را در دشت وسیعی از بین بردند.
در محور ما تا تصرف کامل کارخانه نمک و الحاق با جناحین این قبیل پاتک ها هر روز حداقل دوبار تکرار می شد و همیشه بدتر از قبل دشمن را مایوس می ساخت.
سردار رضایی یک هفته پیش در مطلب جالبی گفت تا عملیات کربلای پنج دشمن دست ما را نخوانده بود و به تاکتیک ما پی نبرده بود. ما در منطقه ای مثل فاو و یا شلمچه عملیات می کردیم و آنجا را می گرفتیم و در همان حال دشمن مثل گاو وحشی به ما حمله می کرد ولی به دیوار آهنینی که ما قبلا تدارک دیده بودیم مواجه می شد در حالی که اگر اندک زمانی صبر می کرد تا خطوط پدافندی ما به حالت عادی برمی گشت شاید نتیجه بهتری می گرفت.
راوی: برادر نیک نفس
منبع : مشرق