ماجرای آخرین جلسه شهید صدر با نمایندگان صدام را میخوانید:
در آخرین هفتههای حصر، شیخ عیسی خاقانی بار دیگر بههمراه «ابوعلی» از مسئولان امنیتی حزب بعث برای مذاکره به منزل شهید صدر آمد.
خاقانی خطاب به شهید صدر گفت: «این تنها فرصتی است که میتوانید از آن برای حل این بحران بهره بگیرید، ما به حوزه و مرجعیت عربی نیاز داریم، و حکومت آماده است که هر کمکی که لازم باشد انجام دهد و مثلاً به طلبهها شهریه بدهد و آنها را از خدمت سربازی معاف کند. همه جزئیات این امور با مسئولین مورد بررسی قرار گرفته است و مشکلی نیست».
شهید صدر قاطعانه پاسخ داد: «حوزه و مرجعیت به کمک هیچ کس احتیاج ندارد، حوزه روی پای خود ایستاده و امام زمان علیه السلام آن را مدیریت میکند و من هیچ کدام از پیشنهادات شما را نمیتوانم بپذیرم».
خاقانی: «حکومت میخواهد حصر شما را لغو کند، اما شروطی دارد، به این شکل که از شما میخواهد حداقل یکی از شروط را بپذیرید، اما نپذیرفتن هیچ کدام از این شروط بهمعنی اعدام است. بهخدا خودم شنیدم صدام میگفت: اگر محمدباقر صدر یکی از این شروط را نپذیرفت، او را اعدام خواهم کرد. این شروط عبارتند از:
یک: دست کشیدن از تأیید و پشتیبانی از انقلاب اسلامی ایران و تأیید آقای خمینی؛
دو: صدور بیانیهای در تأیید برخی اقدامات ما، اگر تأیید اقدامات ویژه حزب برای شما دشوار است، اقدامات و موفقیتهای ملی ما را تأیید کنید، مانند حل مسئله کردها که با اعطای حکومت مستقل به آنها، انجام شد یا مسئله ملیسازی نفت؛
سه: صدور فتوای تحریم پیوستن به حزب الدعوة الاسلامیة؛
چهار: ابطال تحریم پیوستن به حزب بعث از سوی شما، و صدور فتوای جایز بودن پیوستن به آن؛
پنج: خبرنگار روزنامهای خارجی یا عراقی نزد شما بیاید و درباره مسائلی فقهی که خود شما تعیین میکنید بپرسد و شما هر طور مایل هستید پاسخ دهید».
ابوعلی: «حضرت آقا، جناب رئیس جمهور در صورت پذیرش این شروط از سوی شما، به شما وعده انجام این امور را میدهد:
یک: شخصاً به دیدار شما خواهد آمد و این دیدار از طریق رسانهها و از جمله تلویزیون پوشش داده میشود؛
دو: در حاشیه این دیدار جناب رئیس جمهور، صدام حسین اتومبیل شخصی خود را بهعنوان هدیه به شما تقدیم خواهد کرد که این بالاترین سطح تکریم و تمجید [حکومتی] است؛ برای اینکه از صدق نیت ما مطمئن شوید، پیش از اینکه این امر را از تلویزیون مشاهده کنید، انتشار بیانیه را از شما طلب نخواهیم کرد.
سه: دستورات و درخواستهای شما در ادارات دولتی لازمالاجرا خواهد بود، و بدینترتیب فصل جدیدی از دوستی و محبت را آغاز میکنیم، چون ما از خمینی به تو نزدیکتریم و تو هم از او به ما نزدیکتری».
شهید صدر: «موضع من همان موضع سابق است».
ابوعلی: «ما نمیدانیم شما چه میخواهید؟! بهخدا و بهشرفم قسم سران حزب برای هیچ کس به این اندازه کوتاه نیامدهاند، بهخدا افرادی را اعدام کردهایم که کمتر از این مقدار با ما مخالفت کردند و برخی از آنها رفقای ما در حزب بودند، این اصرار برای چیست؟ از ما میخواهید که چهکار کنیم؟».
شهید صدر: «من از شما چیزی نخواستم و همانطور که گفتم اگر حل این مشکل، اعدام است، من آماده آن هستم و حرف دیگری ندارم».
منبع: محمدباقر الصدر؛ السیرة والمسیرة فی حقائق ووثائق، ج4، ص٢6٣
تسنیم