شهید سید مصطفی صدرزاده، نام جهادی اش را سیدابراهیم گذاشت. مرتب کتاب ابراهیم را تهیه می کرد و می نوشت: وقف در گردش و به دیگران می داد.
شهید سید میلاد مصطفوی هرطور بود در راهیان نور به کانال کمیل می رفت و با ابراهیمش خلوت می کرد.
شهید عباس دانشگر هر زمان یکی از اساتید دانشگاه که همرزم ابراهیم بود را می دید، از او می خواست چند جمله ای از ابراهیم بگوید.
شهید هادی ذوالفقاری که دیگر احتیاج به توضیح ندارد. نام جهادیش را گذاشته بود: ابراهیم هادی ذوالفقاری. ابراهیم، تمام زندگی هادی شده بود.
شهید علی امرایی بیشتر کتاب ها را خوانده بود و در کنار مزار یادبودش و عکس یادگاری گرفت.
شهید حاج حمید اسداللهی از عاشقان ابراهیم بود. روی برخی داستان های آموزنده او تمرکز خاصی داشت.
شهید محمد کامران از هم محلی های ابراهیم بود، او را الگوی خودش قرار داد و در مسیر ابراهیم قدم برداشت.
شهید مهدی نوروزی ارادت قلبی به ابراهیم داشت. بارها خاطراتش را از او شنیده بودیم.
یکی از مسئولین لشکر فاطمیون به ما مراجعه کرد و گفت: برای اوقات بیکاری رزمندگان احتیاج به کتاب داریم. تعداد زیادی از کتاب ها از جمله سلام بر ابراهیم به آنها هدیه شد. بعدها از برکات حضور ابراهیم در جمع با مدافعان حرم بسیار شنیدیم و…
در مراسم روز جوان، مرتضی عطایی که یکی | از مسئولین فاطمیون بود حضور یافت. ایشان از جانبازان مدافع حرم بودند و در مراسم توسط استاد پناهیان از ایشان تقدیر شد. مرتضی نیز عاشق ابراهیم بود و مدتی بعد، به کاروان شهدا پیوست.
*برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم 2
یک دیدگاه
زینب
جان دلم …. ابراهیم عزیزم….. اسطوره….قهرمان…. فدات شم…هوای دل زهرای منو داشته باش…. کمکش کن با داغ و درد جدیدش کنار بیاد….ابراهیم جان کمکش کن بتونه درک کنه و بتونه دوباره بلند شه….. بتونه دوباره زندگی کنه و انگیزه پیدا کنه برا ادامه دادن… دوباره لبخندو رو لباش ببینم…..نذرت می کنم بشناسمت و بشناسونمت…. نذر می کنم کتابتو پخش کنم…. برای هم نسلام برای همه…. عزیزم…. یه کاری بکن….