شهید «احمد نیکجو» رزمنده خوش سیمای لشکر ویژه 25 کربلا بود که در بیست و سوم دی 1365 در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید.
احمد برای به دنیا آمدن محمدرضا، مرخصی آمده بود، وقتی محمدرضا دو ماهه شد تصمیم گرفت دوباره به جبهه برود.
ساعت 12 شب بود، وضو گرفت و نماز خواند، کمی با محمدرضای دو ماههاش بازی و او را نوازش کرد.
به همسرش گفت: من دارم میرم و دیگه بر نمیگردم، این دفعه دیگه شهید میشم، جان تو و جان محمدرضای دو ماههام.
رفت ولی این آخرین دیدار با خانوادهاش نبود؛ بعد از نیم ساعت برگشت؛ دل کندن از این دو ماهه مانند خودش زیبا، سخت بود برایش؛ به همسرش گفت: میمانم تا ماه به وسط آسمان بیاید، بعد میروم.
منبع : مشرق