به گزارش «جوان»، در رابطه با بزرگي شهيد مؤذني همين بس كه اولين عمليات منظم سپاه در ارديبهشت سال 60 با فرماندهي او در تپههاي مدن انجام شد. دو تپه مهم در شهر آبادان كه براي نيروهاي نظامي هر دو كشور اهميت فراواني داشت و رزمندگان براي انجام عمليات بزرگ در آن منطقه مثل ثامنالائمه(ع) بايد آنجا را از ديد و تير دشمن روي جاده مواصلاتي قطع ميكردند.
نيروهاي شهيد مؤذني يك بار در اسفند سال 59 براي آزادسازي اين تپهها اقدام ميكنند كه موفق به آزادسازي نميشوند و بار ديگر در ارديبهشت سال 60 در قالب دو گردان عمليات مدن را شروع ميكنند و موفق به آزادسازي تپهها ميشوند. غلامرضا مؤذني در اين عمليات تيري به قلبش ميخورد و به شهادت ميرسد و پس از آن اين عمليات را با نام عمليات شهيد مؤذني هم ميشناسند. زمان حضور شهيد مؤذني در جبههها كم بود اما كيفيت و كارايياش نامي جاودانه از او در دلِ تاريخ به ثبت رساند.
اكبر زراعتكار، معاون شهيد مؤذني از دوران دبيرستان با وي آشنا بود و اين رفاقت و آشنايي تا زمان شهادتش ادامه پيدا كرد. زراعتكار در گفتوگو با «جوان» درباره فرماندهاش چنين ميگويد: مطمئناً اگر رضا شهيد نميشد يكي از فرماندهان بزرگ سپاه ميشد. قدرت فرماندهي، نگاهش به مسئوليتهايي كه داشت و تدابير و قدرت ابتكارش بينظير بود. حاجمرتضي قرباني هم با رضا مؤذني آشنا بود. همان روزها اول مرتضي قرباني در ايستگاه 7 آبادان فرماندهي يك گروه را به عهده داشت و رضا، من و حاجمرتضي را به هم معرفي كرد و من هر وقت فرصت ميكردم سري به ايستگاه 7 و حاجمرتضي ميزدم يا در ستاد و سپاه هم را ميديديم. چند سال پيش جلسهاي بود كه من و حاجمرتضي و بعضي از بچههاي سپاه خمينيشهر در جهت واكاوي مسائل آن روزها جلسهاي داشتيم. همه اذعان به قدرت فرماندهي شهيد مؤذني داشتند. با اين حال محل دفن رضا تك و تنها در يك قبرستان عمومي است و تنها شهيدي است كه در گورستان عمومي خمينيشهر دفن است. بعد از شهادت او، براي شهداي خمينيشهر در امامزاده سيدمحمد گلزار شهدا درست كردند ولي رضا همچنان تك و تنها در آن قبرستان ماند. حتي بعد از شهادت هم مظلوم و تنها ماند. به نظرم رضا تنها نيست بلكه يگانه است.
حالا به تازگي به همت معاون شهيد و كنگره بزرگداشت سرداران و 2300 شهيد شهر خمينيشهر، كتابي با عنوان «فاتح تپهها» منتشر شده كه اطلاعات مفيدي را از شهيد مؤذني به خواننده ميدهد. اين كتاب هر چند دير، اما اثري شايسته در جهت آشنايي عموم مردم با يك چهره شاخص دفاع مقدس است.
اين كتاب كه نامش از عمليات مدن گرفته شده، نگاهي گذرا به دوران نوجواني و تحصيل شهيد دارد و بيشتر تمركزش را بر دوران رزمندگي و حضور شهيد مؤذني از جبهه گذاشته است. اينكه يك حلقه پنج نفره كه شامل شهيد مؤذني ميشود سپاه خمينيشهر را تشكيل دادند و شروع به جذب نيرو كردند. در آن هنگام در خمينيشهر، رضا مؤذني يكي از شخصيتهايي بود كه به اندازه كافي شناخته شده و مورد اعتماد بود. مؤذني جنگ ايران و عراق را جنگ بين دو دولت و دو ارتش نميدانست بلكه آن را جنگ دو عقيده ميدانست و آن را در واقعيت روز و صفبنديهاي دنيا، ضدايران و اسلام بيان و راهحل شكست دشمن را آموزش نيروهاي مردمي و تقويت جبهههاي جنگ عنوان ميكرد. در ادامه كتاب هم به دو عمليات مدن و نقش شهيد و نيروهايش در پيشبرد عمليات و آزادسازي تپهها اشاره شده كه مجموع مطالب كتاب ميتواند اطلاعات مناسبي از شهيد به خواننده بدهد.
زندگي شهيد مؤذني زواياي پنهان بسياري دارد و هنوز جاي كار براي نوشتن كتابهاي ديگري وجود دارد. به لحاظ قابليتهاي دراماتيك هم ميتوان يك فيلم سينمايي جذاب، همانند اثري كه اين روزها از زندگي شهيد متوسليان اكران شده، ساخت و زمينههاي آشنايي بيشتر مردم با اين قهرمانان را فراهم كرد. شهيد مؤذنيها ميتوانند الگوهاي مناسبي براي نسل جوان باشند به شرطي كه آنها را به بهترين شكل به جامعه معرفي كنيم.
كتاب «فاتح تپهها» اولين تلاش براي معرفي يك فرمانده گمنام/ مؤذني تنها نيست، يگانه است
در تاريخ دفاع مقدس انسانهاي بزرگي ظهور و بروز يافتند ولي آنچنان كه شايسته و بايسته نام اين بزرگان بوده، نتوانستيم آنها را به جامعه معرفي كنيم. اين مسئله به ويژه در مورد شهيدان اول جنگ بيشتر به چشم ميخورد و هنوز برخي از فرماندهان شهيد سال 59 و 60 براي مردم ناآشنا هستند. شهيد غلامرضا مؤذني يكي از همين فرماندهان شهيد بود كه پس از گذشت چندين دهه از شهادتش به تازگي نامش در رسانهها ديده و رفته رفته زمينههاي آشنايي مردم با او مهيا ميشود.
منبع : روزنامه جوان