سال ۱۳۳۴ ه . ش در خانوادهای مؤمن در شهر اصفهان متولد شد. تولد او مصادف با شب ولادت حضرت امیرالمؤمنین (ع) بود. پدرش برای نام گذاری او به قرآن تفأل نموده بود، نام او را عبدالله گذاشت. (بر مبنای آیهی ۳۲ از سورهی مریم)
در سال ۱۳۵۳ به همراه برادر شهیدش (حجتالاسلام رحمتالله میثمی) و چند تن دیگر از دوستانش، به قم هجرت نمود و در مدرسهی شهید حقانی سکنی گزید و به تعلیم و تربیت و تکمیل دروس دینی پرداخت وی که در کنار درس به مبارزه علیه رژیم منحوس پهلوی نیز مشغول بود، با خیانت یکی از منافقان، تحت تعقیب قرار گرفت و به همراه چند طلبهی دیگر در همین سال دستگیر و روانهی زندان شد؛ شهید میثمی که سی ماه از عمر پرثمرش را در زندان ستمشاهی به سر برده و در این راه سختترین شکنجهها را تحمل کرد؛ در سال ۱۳۵۷ به دنبال مبارزات قهرمانانهی ملت رشید ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) از زندان آزاد شد و پس از رهایی، با روحیهی انقلابی خود در جهت به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی از اهدای هر آنچه که در توان داشت، کوتاهی نکرد.
از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی شهید میثمی، جنگ را یک نعمت بزرگ و یک سفرهی گستردهی الهی میدانست و معتقد بود هرکس بیشتر بتواند در جنگ شرکت کند، از این سفرهی الهی بیشتر بهره برده است. لذا در بسیاری از مناطق عملیاتی حضور فعال داشت و در یکی از آن صحنهها، برادرش در(تپههای شهید صدر) مقابل چشمانش به شهادت رسید.
ایشان از طرف حضرت حجتالاسلام و المسلمین شهید محلاتی، «نمایندهی محترم حضرت امام (ره) در سپاه» به مسئولیت نمایندگی امام در قرارگاه خاتمالانبیاء (ره) که قرارگاه مرکزی و هدایت کنندهی تمامی نیروهای سپاه و بسیج و سایر نیروهای مردمی بود، برگزیده شد، تا با حضور در میان برادران سپاهی، بسیجی و ارتشی، شمع محفل رزمندگان و مایهی قوت قلب آنان باشد سرانجام همانطور که در شب دوم عملیات بزرگ کربلای ۵ به دوستان گفته بود: «من در این عملیات اجر خودم را ازخدا میگیرم». این روحانی متواضع و خاکی با وجود قرارداشتن در بالاترین سطوح مسئولیت، بدون هیچ تکلف غالباً با بقچهای از چفیه که داخل آن وسایل شخصی اش بود مثل یک بسیجی عادی پشت وانتها از این سنگر به آن سنگر و از این خاکریز به آن خاکریز سرکشی میکرد و شب ها را در سنگر رزمندگان سپری میکرد تا درس معرفت ا… را در عمل به آنان بیاموزد . فروتنی و ساده زیستی این روحانی بزرگوار به حدی بود که رزمندهای که او را نمیشناخت، احتمال هم نمی داد ایشان نماینده ولی فقیه در قرارگاه خاتم باشد و سرانجام در همین حال و هوا شرایطی خدا شهادت را قسمت او نمود (درمنطقه عملیاتی کربلایی۵) هنگامی که در سحرگاهان مورخ ۶۵/۱۱/۹ آن زمان که دلباختگان جمال محبوب، برای مناجات با خدای خویش مهیا میشوند، سنگر محل اقامت خود را برای نماز شب و راز و نیاز شبانه با پروردگار ترک کرد وعدهی الهی تحقق یافت و در منطقهی عملیاتی کربلای ۵، ازناحیهی سر مورد اصابت ترکش قرار گرفت و بعد از سه روز در ۱۲ بهمن (مطابق با دوم جمادیالثانی که مصادف با شب شهادت حضرت زهرا (س) بود) به دیدار معبود و مهمانی اولیای خدا شتافت و به آرزوی دیرینهی خود نایل گردید.
منبع : کانال یاد یاران