“هو المصور”
تحليل و بررسی فيلم سينمايی محمدرسول الله (صلی الله عليه و آله و سلم )
فيلم سينمايی فاخر و ارزشی محمدرسول الله در واقع وقايع سيره پيامبر مكرم اسلام (صلی الله عليه و آله و سلم ) است كه عصاره خلقت بود و از عام الفيل كه زاد سال پيغمبر می باشد به تصويركشيده شده است .
طليعه فيلم
طليعه ی فيلم با طلوع خورشيد در بيابان لم يزرع می باشد و مردی اسب سوار كه به سمت جلو می آيد . ظهور و بروز خورشيدی كه با نور هدايت خود بر ظلمات جهل تابيد و به مثابه مرداسب سواری بود كه جهل جاهليت را به زير سم اسبانش له كرد و برای تربيت ومعالجه روح مردم به سوی آنان آمد تا آنان را از جهل مركب برهاند . پيامبر می فرمايندما برای مردم مانند طبيبانی هستيم با اين تفاوت كه مردم برای معالجه به طبيب مراجعه می كنند اما ما خود به نزد آنان می رويم .
حمزه عموی نبی (صلی الله عليه و آله و سلم)
در پلانی حمزه ی سيد الشهدا عموی گرامی پيامبر (صلی الله عليه و آله و سلم) در مقابل لجاجت های ابوسفيان می گويد : گوش شنوا و چشم بينا نمی بينم كه درآيه 18سوره بقره هم اشاره به چنين افرادی دارد و می فرمايد :
صُمٌّ بُکْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ : آنها کر و گنگ و کورند و ( از ضلالت خود ) بر نمی گردند .
حمزه فردی شجاع وجنگجو و شكارچی شيرهم بوده است و همين فرد پشتوانه ای برای پيامبر می باشد و می توانست همراه با اشراف مكه مال و مكنتی رقم بزند اما آزادگی را ترجيح داد .
در پلانی ابوسفيان می گويد : مكه روز به روز بزرگتر و نام آورانش كوچكتر می شوند .
می توان گفت وقتی حق بيايد جايی برای باطل باقی نمی ماند و به تعبيری جاءالحق و زهق الباطل .
مذاكره ابوطالب با كفار
ابو طالب كه برای مذاكره پيش ابو سفيان رفته بود . ابوسفيان گفت : محمد خدايش را در دلش نگه دارد و كاری به ما نداشته باشد .
در واقع استكبار امروز يعنی آمريكا يك چنين موضوعی را از مسلمانان امروز می خواهد كه بعضی از كشور ها مثل ايران اين خفت را نمی پذيرند و بعضی ها هم اين مدل و اين خفت وذلت را می پذيرند مثل خاندان آل سعود . آمريكا می گويد ما نمی خواهيم كه دين تان را تغيير دهيد فقط اسلام تان كاری به كار ما نداشته باشد و اگر ما چيزی هم خواستيم در راستای نظر ما باشيد اگر اين جور نباشد از گزينه نظامی استفاده می كنيم . در اين پلان ابوسفيان به ابو طالب می گويد : اگر غير از اين باشد [ كه او را به سمت محل ساخت سلاح و شمشيرها می برد] و منظورش اين است كه كارتان با شمشير است .
ابرهه
بسم الله الرحمن الرحيم
در حادثه ابرهه كه اشاره به سوره فيل دارد :
1. أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ
2. أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ
3. وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ
4. تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ
5. فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَّأْكُولٍ
بنام خداوند بخشنده مهربان
آیا ندیدی که خدای تو با اصحاب فیل ( سپاه فیل سوار ابرهه ) چه کرد؟(١)
آیا کید و تدبیر آنها را ( که برای خرابی کعبه اندیشیدند ) تباه نکرد؟(٢)
و بر هلاک آنها مرغانی گروه گروه فرستاد(٣)
تا آن سپاه را به سنگهای سجّیل ( دوزخی ) سنگباران کردند(۴)
و تنشان را چون علفی زیر دندان حیوان خرد گردانید(۵)
مواجهه عبدالمطلب با ابرهه
در تارخ اسلام هم آمده است كه عبدالمطلب فردی ثروتمند و مال دار (شتردار) و خوش سيما و پر ابهت بوده است . چون سپاه ابرهه شترانش را گرفته بود برای باز پس گيری شترانش پيش ابرهه رفت و هيبت عبدالمطلب بر او اثر كرد و ابرهه گفت من خيال كردم برای منع حمله به كعبه آمده ای كه عبدالمطلب گفت : من صاحب شترانم هستم واين خانه نيز صاحب دارد .
هنگامه تولد عصاره هستی
هنگام تولد عصاره هستی بت های كعبه افتادند و شكستند و چاه ها خروشان شدند و نور هايی در آسمان پديدار گشتند و اين ها نشانه هايی بود كه حضرت موسی (عليه السلام ) وعده آن را داده بود و يهوديان منتظر منجی ای كه در كتاب آسمانی شان ذكرو وعده داده شده بود بودند . طبق روايات از چندين سال قبل از تولد پيامبر (صلی الله عليه و آله و سلم) ، يهوديان در شبه جزيره عربستان بيتوته كرده بودند چون می دانستند در چنين سرزمينی منجی به دنيا خواهد آمد.
حليمه،دايه ی محمد (صلی الله عليه و آله و سلم)
پيامبر در زمان نوزادی شان از سينه هيچ كس شير نخوردند به جز حليمه كه طبق برخی روايات يكی از سينه هایش شير داشت و ديگری به اصطلاح شيرش خشك شده بود و هنگامی كه حليمه ، پيامبر را كه نوزاد بودند در آغوش گرفتند دست پيامبر (صلی الله عليه و آله و سلم) به سينه حليمه برخورد نمود و سينه حليمه شيردار شد واين يكی از معجزات پيامبر در زمان نوزادی شان بود.
پای كوبی اعراب
در پلانی كه اعراب به مناسبت به دنيا آمدن پيامبر نوه عبدالمطلب (بزرگ مكه وكليددار كعبه) پای كوبی وشادی می كردند و گاهی حركات مضحكانه انجام می دادند . ساموئل يهودی و همراهش كه به دنبال منجی هستند ، از دور نظاره گر جمعيت هستند .نفر همراه ساموئل در اثنای اجرای حركات سبك گونه ی برخی اعراب ،ازسامائول می پرسد آيا می شود از اين قوم پيامبری بيايد ؟ كه در جواب، ساموئل پاسخ زيبايی می دهد و می گويد از اين قوم نه برای اين قوم .
رحمة للعالمين
وجود پيامبر ، سراسر رحمت و بركت است و رحمة للعالمين می باشند . وقتی كه حليمه دايه پيامبر شد محمدِِ نوزاد را به خانه و كاشانه و سرزمين خودبرای نگه داری برد و به يمن وجود حضرت محمد (صلی الله عليه وآله وسلم) باران رحمت الهی شروع به باريدن گرفت .
در جايی ديگردر مسير رفتن به يثرب وقتی كه به آن چشمه خشك شده كه زندانيان در آن جا بودند رسيد چشمه جوشان شد .
زمانی كه با كاروان تجاری ابوطالب به سرزمينی كه در فلاكت به سر می بردند و در ساحل زندگی می كردند رسيد به بركت وجود حضرت ختمی مرتبت آن جا پر از ماهی شد و همه سر از پا نمی شناختند وشروع به جمع كردن ماهی ها نمودند .
جلوگيری از ترور يا ربوده شدن
عبدالمطلب در مواجهه با يهوديان از بروز دادن آن كودكی كه(پيامبر(صلی الله عليه وآله وسلم )) هنگام تولدش باعث نور عظيم وعجيب در شب شده بود امتناع می كرد و از آن به رمزی از عشق تعبير می كرد چون می خواست پيامبر ربوده يا ترور نشود .
لطيف و مهربان
در پلانی ازكودكی و نوجوانی پيامبر (صلی الله عليه وآله وسلم) لباسشان به گياهی گير می كند اما پيامبر (صلی الله عليه وآله وسلم) بازورو قدرتش موجب رهايی لباسش از تيغ آن گل وگياه نمی شود بلكه نخی را كه به تيغ آن گل گير كرده بود را می كَند و نخ به همان گياه می ماند تا به گياه صدمه ای وارد نشود و اين يكی از لطيف ترين و رقيق ترين صحنه ها بود .
پيامبر آن قدر پر احساس و لطيف بودند كه برای حيوانات اسم انتخاب می كردند در جنگ ها دستور می دادند كه درخت ها را نشكنند آب ها را آلوده نكنند و به زن وبچه ها كاری نداشته باشند اما در عصر حاضر داعش خبيث كه روی علم شان نوشته محمد رسول الله و ادعای مسلمانی دين پيامبر(صلی الله عليه وآله وسلم) را دارند به مسلمانان حمله وسينه ی آن ها را می شكافند و قلب آن ها را به دندان می كشانند. البته جاهليت حدود مكانی و زمانی ندارد و اينان بيشتر به بنی اميه شباهت دارند .
تحريم
تحريمی كه از سوی قريش بر مسلمانان روا داشته شد مقاومت مسلمانان را در پی داشت در صورتی كه مسلمانان هيچ چيز نداشته و كار به جايی رسيده بود كه هسته خرما را می مكيدند اما مقاومت كردند و در تحريم تسليم نشدند و رنج و سختی را تحمل كردند .تحمل رنج و سختیِ مسلمانان و عدم تسليم شدن شان جواب داد و بالاخره پيچ تاريخی شان بر طرف شد. پس بايد مقاومت می كردند . اگر كوتاه می آمدند از گرگ توقع بخشش نبايد می داشتند .
وقتی كه عهد نامه را از داخل كعبه بيرون آوردند ديدند موريانه آن را خورده است و در همين هنگام شمشير افتاد يعنی زور و قدرت برای تحريم و مبارزه كارگر نيفتاد .
تحليل وبررسی از : محمود تاجيك خاوه – ورامين