وقتی ما می دانستیم دشمن به تبع ما همه اطلاعاتی که داشت و کسانی که این خبر را داده بودند و خودشان عقل جنگی داشنتند می دانستند گام بعدی بچه ها حرکت به سمت خرمشهر است. عملیات بیت المقدس به هیچ عنوان با عقبه اغفال یا غافلگیری دشمن نبود، دشمن می دانست حرکت بعدی ما خرمشهر است. لذا اگر شنیدیم 19 هزار عراقی اسیر شدند، می دانستند قرار است رزمنده ها به سمت خرمشهر حرکت کنند.
در شروع جنگ هنوز تجربههای عالی مثل عملیات کربلای 5 و بدر و خیبر را پیدا نکرده بودیم؛ بچه ها قرار بود از مانعی به نام رودخانه کارون عبور کنند، خود عبور از کارون دل و جرئت می خواهد که فقط نیروهای نظامی می دانند بعد از آن باید در دشتی حرکت کنند که خوراک زرهی دشمن است.
جنگ شهری یک جنگ عادی نیست. همه این ویژگی ها را کنار هم بگذاریم می بینیم این بچه ها توانستند در سوم خرداد خرمشهر را آزاد کنند و اسیر عراقی بگیرند. آنگاه آقا روحالله گفت فتح خرمشهر فتح ارزش هاست یعنی به فتح خرمشهر نبالید.
از کشورهای خارجی ژنرالها به ایران آمدند توی هویزه گفتند برای اینها خاطره بگو. آمدم و بخشی از داستان این شهدا را تعریف کردم. یک پیر ژنرالی کمونیست کشور کره شمالی ایستاد؛ فکر کردم خسته شدند؛ گفتم تمام کنم گفت نه ادامه بده. 45 دقیقه خاطره می گفتم و این ژنرال خبردار ایستاده بود و گوش میکرد زمانی که صحبتهای من تمام شد این ژنرال احترام نظامی گذاشت و یک جمله ای گفت که بدنم لرزید. گفت اگر یکی از این بچه های که امروز قصه اش را برای ما تعریف کردی در کشور ما بود از خدایان کشور ما به حساب میآمد.
اینها کاری کردند که دنیا اذعان کرده است این شهدا ارزشی هستند و ارزششان به فتح خاک نیست. جغرافیای بچه مسلمان این است که هرجا مظلومی به خاک می افتد و له می شود، کمک کند. یک روز در میدان ژاله تهران، یک روز مرز شلمچه است و یک روز عراق و یک روز سوریه. این جغرافیای بچه مسلمان است.
سال 67 امام پیغامی می دهد وقتی قطع نامه پذیرفته و جنگ تمام شد گفت تازه جنگ ما شروع شد جنگ ما جنگ با فساد است. جنگ با کسانی است که مستضعفین را لگدمال می کنند. داعشی ها همان بعثی های زمان جنگ هستند. همان هایی که آمده بودند ایران بمانند و حکومت را تغییر دهند.