“ناصرالدین باغانی” با شروع حوادث انقلاب و جهت یاری مردم به همراه خانواده راهی سبزوار شد. پدرش نماینده دوره اول مجلس از سوی مردم سبزوار گردید. ناصرالدین در شاخه جوانان حزب جمهوری مشغول فعالیت و در این مدت چهار بار برنده مسابقات قرآن کریم شد.
با سپری کردن دوره دبیرستان در دانشگاه امام صادق(ع) پذیرفته شد. خودش میگفت “من دانشگاه امام صادق(ع) را به دانشگاه امام حسین(ع) تبدیل کردم و مدرک قبولی را از دستان مبارک آقا اباعبدالله(ع) گرفتم.”
از عملیات بدر در جبهه حضور داشت و در عملیات کربلای ۵ در حالی که نوزده سال بیشتر نداشت در 21 اسفند 65 به شهادت رسید.
در ادامه فرازی از وصیت نامه شهید را میخوانید:
بسم رب الشهدا والصدیقین
امّا شهادت چیست؟آنگاه که دو دلداده به هم میرسند و عاشق به وصال معشوق میرسد و بندۀ خاکی به جمال زیبای حق نظر میافکند و محو تماشای رُخ یار میشود، آن هنگام را جز شهادت چه نام دیگری میتوانیم داد؟ آن هنگام که رزمندهای مجاهد، بسوی دشمن حق میرود و ملائک به تماشای رزم او مینشینند و شیطان ناله بر میآورد و پای به فرار میگذارد و ناگهان غنچهای میشکفد، آن هنگام را جز شهادت چه نام میتوانیم داد؟
شهادت خلوت عاشق و معشوق است. شهادت تفسیر بردار نیست .(ای آنانی که در زندان تن اسیرید، به تفسیر شهادت ننشینید که از درک قصۀ شهادت عاجزید. فقط شهید می تواند شهادت را درک کند.) شهید کسی نیست که ناگهان به خون بغلتد و نام شهید به خود گیرد، شهید در این دنیا قبل از اینکه به خون بتپد، شهید است. و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمیتوانید بشناسید و بفهمید، بعد از وصلشان نیز نمیتوانید درکشان کنید. شهید را شهید درک می کند. اگر شهید باشید شهید را میشناسید و گرنه آئینۀ زنگار گرفته، چیزی را منکعس نمیکند که نمیکند. برخیزید و فکری به حال خود بکنید که شهید به وصال رسیده است و غصه ندارد شهیدان به حال شما غصه میخورند، و از این در عجبند و حیرت میکنند که چرا به فکر خود نیستید. به خود آیید و زندان تن را بشکنید. قفس را بشکنید و تا سر کوی یار پرواز کنید و بدانید که برای پرواز ساخته شدهاید نه برای ماندن در قفس، این منزل ویران را رها کنید و به ملک سلیمان در آیید.
** گوش دل به سخنان امام بسپارید/ وحدت در پیروی از کلام امام است
پیرو امام باشید، نه در حرف، بلکه در عمل گوش دل به سخنان امام بسپارید و حرفهایش را بدون چون و چرا بپذیرید و در هر عصری امام خود را بشناسید. اکنون که حضرت صاحب الامر(عج) در پردۀ غیبت است، ولی فقیه عصر خود را بشناسید، اگر امام خود را شناختید گمراه نمیشوید و گرنه به چپ و راست منحرف خواهید شد. اسلام را از روحانیت مبارز و اصیل فرا بگیرید نه از قلم و زبان منحرفان، در این زمانه عده ای مغرض و جاهل پیدا شده اند که اسلام بدون روحانیت را تبلیغ می کنند. به عبارت دیگر از جدائیِ دین از سیاست هستند و می گویند که روحانیت در انقلاب شرکت داشتند و رهبری کردند و انقلاب پیروز شد خدا پدرشان را بیامرزد ولی حالا بیایند و بروند و گوشۀ حوزه ها درس و بحث را ادامه دهند. این منحرفین را بشناسید، و از صحنۀ انقلاب بدرشان کنید، اینها همانهایی هستند که با نامهای مختلف، امّا با یک ماهیّت مطهری را شهید کردند. بهشتی را با تهمتها و فحشا ترور شخصیت و سپس با کینۀ شیطانی ترور فیزیکی کردند.
اینها دشمن روحانیت هستند. روحانیت را نمیخواهند و میخواهند بین شما و روحانیت جدایی بیاندازند.آنان آنهایی هستند که قلب امام عزیز را بدرد میآورند. فقه جدید میسازند، با لباس روحانی، ولی دشمن روحانیتند. با لباس وحدت، تفریح وحدت میکنند . وحدت در چیست؟ وحدت در پیروی از کلام امام است. مردم مسلمان دشمن اسلام را بشناسید. جنگ با عوامل خارجی مسئلۀ سختی نیست. امّا این منافقان داخل هستند که از همه بدترند. منافقان از کفّار بدترند. با جدایی از این منحرفان قلب امام را شاد کنید.
** بهشت را به بها میدهند
«ان الله مع الصابرین» بهشت را به بها میدهند نه به بهانه، بهای بهشت سنگین است، بهای بهشت کالای عشق است، یعنی خون، کربلا رفتن خون میخواهد، این کربلا دیدن بس ماجرا دارد. ماجرای کربلا، ماجرای خون و قیام است.