مطیع ترین سرباز ولایت در بین همه مسئولین تا به امروز
امیر سرتیپ غلامحسین دربندی از دوستان و همرزمان شهید سپهبد علی صیاد شیرازی از خصوصیت برجسته اخلاقی شهید چنین میگوید: «اگر در عصر ما از من سوال شود که مطیع ترین سرباز ولایت چه کسی بود؟ من در بین همه مسئولین تا به امروز نام صیاد شیرازی را خواهم آورد. همینطور که او مطیع ولایت بود و علاقه به رهبری داشت. امام و رهبری هم به او علاقهمند بودند و او را از بهترینها میدانستند. همچون که امام خمینی(ره) در موردش فرمودند: او با تعهد کامل به اسلام و جمهوری اسلامی در طول دفاع مقدس از هیچ گونه خدمتی به جمهوری اسلامی دریغ نکرده است. و همچنین رهبری در موردش فرمودند: سرزمینهای داغ خوزستان، سالها شاهدآمادگی و فداکاری این انسان پاک نهاد و شجاع بوده است. او هر موقع احساس میکرد که انقلاب و جمهوری اسلامی در خطر است، بلافاصله وارد میدان میشد.»
مقطعی که ارتباط شهید صیاد با رهبری خیلی بیشتر و عمیقتر شد/تا لحظه شهادتش این رابطه نزدیک در تمامی لحظههای زندگی شهید صیاد وجود داشت
مهدی صیاد شیرازی فرزند سپهبد علی صیاد شیرازی نیز در گفتگو با تسنیم درباره خصوصیت منحصر به فرد پدر خود میگوید: «تمامی خصوصیات پدرم ارزشمند بود. تقوا و تعهد، شجاعت، علم و دانش نظامی ایشان، همچنین اخلاق و نظم ایشان و دیگر خصوصیات اخلاقیشان خوب بود. اما به نظرم شاخصترین آن ولایتمداری ایشان بود. یعنی روحیه اطاعت شهید صیاد از رهبری و رابطه ایشان نسبت به حضرت آقا میتواند خصوصیت منحصر به فردی شود. پدر از اول انقلاب این ارتباط عمیق و صمیمی را به شکلهای مختلف با مقام معظم رهبری داشت و معمولا سعی میکرد در بسیاری از مسئولیتها و فعالیتهایش از ایشان مشاوره بگیرد یا گزارشی از عملکردهایش درست میکرد و به حضرت آقا میداد و ایشان نظرشان را در مورد فعالیتهای مختلف میدادند. در شهرهای مختلفی که بودند به خصوص اصفهان که مدتی در آنجا بود، به طور مرتب به تهران میآمد تا از رهنمودهای رهبری استفاده کند. بیشترین دیدار و صمیمیت شهید صیاد شیرازی با رهبری در زمان دفاع مقدس بود. پدرم در جنگ مسئولیتهای بسیار حساسی داشت و در زمانی که فرمانده نیروی زمینی بود این ارتباط با رهبری خیلی بیشتر و عمیقتر شد. در آن مقطع حضرت آقا رئیس جمهور بودند یا به لحاظ مسئله جنگ و دفاع مقدس این ارتباط بسیار حساستر و مهمتر میشود. وقتی حضرت آقا به مقام رهبری رسیدند این ارتباط صمیمی به نوعی ولایی هم شد. یعنی علاوه بر اینکه از مشاوره ایشان در کارها استفاده میکرد، تحت ولایت آقا هم بود و از اوامرشان اطاعت میکرد و تا لحظه شهادتش این رابطه نزدیک در تمامی لحظههای زندگی شهید صیاد وجود داشت.
بوسه زدن مقام معظم رهبری بر تابوت پدرم از اتفاقات ماندگار و ویژه بود
حضرت آقا بارها در قالب جملاتی از شهید صیاد شیرازی یاد کرده و اشاره کرده بودند که شهید صیاد زحمات بسیاری کشید بخصوص در زمان جنگ خوب توانست نیروی زمین ارتش را جمع کند و ما دیدیم که در آن زمان حساس چقدر ایشان زحمت کشیدند. موارد بسیاری هست که رهبری از شهید صیاد شیرازی یاد میکنند. به عنوان مثال پیام خاطرهانگیزی که حضرت آقا بعد از شهادت شهید صیاد دادند عبارات بسیار زیبایی را در مورد ایشان گفتند. عباراتی چون این امیر سرافراز لشکر اسلام، نظامی مومن و متعهد و با تقوا و خصوصیتها و صفات بسیار خوبی که ایشان در این پیامشان بیان کردند. همچنین بوسه زدن مقام معظم رهبری بر تابوت پدرم خودش از اتفاقات ماندگاری است که بسیار کار ویژهای بود. رهبری نسبت به هر کسی اینطور ابراز ارادت و محبت نمیکردند ولی واقعا در این مورد این یک رابطه دو طرفه میان حضرت آقا و شهید صیاد شیرازی بود.»
مهدی صیاد شیرازی با اشاره به حفظ رابطه خانواده شهید صیاد با امام خامنهای میگوید: «قبلا گفته بودم که با درآغوش گرفتن رهبری انگار صبر بر مصیبت پدر به من داده شد. آن آرامشی که ایشان به ما داد باعث شد احساس کنم که الان در آن شرایط سختی که از لحاظ روحی بوجود آمده ما را دلگرم میکنند و ما هم نقطه امیدی داریم تا بتوانیم در آن لحظات حساس و سخت از این نعمت بهرهمند شویم. حضرت آقا هم خصوصیات ارزشمندی دارند از جمله صبر و استقامت، آرامش، دلگرمی و ارادتی که نسبت به خانوادههای شهدا دارند موجب میشود که برای ما هم اثرگذار باشند. آن حس درونی من در آن زمان این بود که صبر بر مصیبت پدر بر من داده شد. چون شرایط سختی را داشتم و تحمل رفتن پدر برایم خیلی دشوار بود. پدرم جزء عزیزترینهای خانواده بود و ما این نعمت را که به این شکل از دست دادیم. اما خداوند برایمان نعمتی مثل حضرت آقا برایمان گذاشته بود که در آن زمان بتوانی از آن بهره ببریم. یکبار یادم هست حضورشان قرآنی را تقدیم کرده و گفتم برایمان یادداشتی بنویسند که ما در دوران جوانی بتوانیم از نظراتشان استفاده کنیم. ایشان هم در قرآن نوشتند: “جوانی خود را به خودسازی فکری، روحی و جسمی مغتنم بشمارید. با قرآن عزیز انس بیابید و در آن تدبر کنید. نماز را با توجه و خضوع بگذارید و فضای معطر شهادت را که اکنون زندگی شما را فرا گرفته است قدر بدانید.”»
خاطرات رهبر انقلاب از شهید سپهبد علی صیاد شیرازی
او را از اوایل پیروزی انقلاب میشناختم .من تقریباً از اوّلین روزهای پیروزی انقلاب این شهید را شناختم. از اصفهان پیش ما میآمد، گزارش میداد و کمک میخواست؛ از آن وقت ما با ایشان آشنا شدیم. او سپس به کردستان رفت و بعد هم در دوران جنگ تحمیلی فعّالیت کرد؛ بعد از جنگ هم که معلوم است. اینکه شما میبینید یک ملت، بزرگش، کوچکش، زن و مردش، جوانش، پیرش، امروزیش، دیروزیش، برای ابراز احترام به پیکر این شهید، یک اجتماع عظیم را به وجود میآورند – که جزو تشییعهای کم نظیر در دوران انقلاب بود – بهخاطر همین اخلاص و همین صفاست. خدای متعال دلها را متوجّه میکند. ما این را لازم داریم و الحمدلله امروز هم افرادِ اینگونه داریم.
(بیانات در دیدار فرماندهان ارتش 25/1/1378)
حیف بود صیاد بمیرد
برادران عزیز! اخلاص چیز عجیبی است؛ یعنی کار را برای خدا کردن و همان چیزی که مضمون عامیانهاش در شعری آمده است: «تو نیکی میکن و در دجله انداز». انسان برای خدا کارِ خوب و درست و صحیح بکند و در پی این نباشد که حتماً به نام او ثبت شود و امضای او زیر آن بیاید؛ این بلافاصله اثر میدهد. خدای متعال بعد از شهادت این مرد، در همین قدم اوّل، به او اجر داد. البته خودِ شهادت بزرگترین اجری بود که خدا به او داد؛ چون این طور کشته شدن، برای انسان خیلی افتخار است. بالاخره صیاد شیرازی، یک مرد پنجاه و چند ساله، ده سال دیگر، بیست سال دیگر، سی سال دیگر – که با یک چشم به هم زدن میگذرد – از دنیا میرفت و از همین دروازه عبور میکرد؛ منتها با یک ناخوشی، با یک بیماری، با یک تصادف، یا با یک سکته قلبی؛ از این حوادثی که دائم اتفاق میافتد. حیف بود صیاد بمیرد دو هفته پیش شهید کاظمی پیش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم: یکی اینکه دعا کنید من روسفید بشوم، دوم اینکه دعا کنید من شهید بشوم. گفتم شماها واقعاً حیف است بمیرید؛ شماها که این روزگارهای مهم را گذراندید، نباید بمیرید؛ شماها همهتان باید شهید شوید؛ ولیکن حالا زود است و هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد. بعد گفتم آن روزی که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایسته شهادت بود؛ حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد. وقتی این جمله را گفتم، چشمهای شهید کاظمی پُرِ اشک شد، گفت: انشاءاللَّه خبر من را هم بهتان بدهند! فاصله بین مرگ و زندگی، فاصله بسیار کوتاهی است؛ یک لحظه است. ما سرگرم زندگی هستیم و غافلیم از حرکتی که همه به سمت لقاءاللَّه دارند. همه خدا را ملاقات میکنند؛ هر کسی یک طور؛ بعضیها واقعاً روسفید خدا را ملاقات میکنند، که احمد کاظمی و این برادران حتماً از این قبیل بودند؛ اینها زحمت کشیده بودند.
(بیانات در مراسم تشییع پیکرهای فرماندهان سپاه؛21/10/1384)
یکی از کارگردانان اصلی عملیات فتح خرمشهر
شاید امروز هم بعضی خیال کنند – که عملیاتی مثل عملیات بیتالمقدّس، فقط یک هجوم انبوه انسانی بود! اینها سخت در اشتباهند. هیچ امواج انسانی، بدون فرماندهىِ قادرِ قاطعِ هوشیار، نمیتواند هیچ عملی را انجام دهد. در جنگ نظامی، سازماندهی و عملیات و فرماندهی و تاکتیک و دقّتنظر و موقعشناسی و دهها عامل در کنار هم، دانش نظامی را به وجود میآورد و استعداد و نبوغ نظامی را نشان میدهد. این اتّفاق، در عملیات فتح خرّمشهر – یعنی همان عملیات بیتالمقدّس – روی داد، که همین شهید عزیزِ اخیرِ ما – شهید صیّاد شیرازی – یکی از کارگردانان اصلی این عملیات بود و خودِ او مثل ظهر چنین روزی، از آنجا با تلفن با بنده تماس گرفت و مژده پیروزی را داد و گفت سربازان عراقی صف طولانی کشیدهاند تا بیایند اسیر شوند! ببینید این عملیات چقدر هوشمندانه و قوی و همهجانبه بود که نیروهای دشمن احساس اضطرار میکردند که برای حفظ جان خودشان بیایند خود را تسلیم اسارت کنند! که در آن روز هزاران نفر از نیروهای دشمن متجاوز – که آن همه با غرور و تکبّر، فریاد سر داده بودند – آمدند دودستی خودشان را تسلیم رزمندگان اسلام کردند!
(بیانات در دیدار خانواده شهدا – 1384/3/3)
دلم برای صیادم تنگ شده است
صبح روز بعد از خاکسپاری، خانواده اش نماز صبح را خواندند و از آن طرف رفتند بهشت زهرا(س)، سر قبر صیاد، اما پیش از آنها کس دیگری هم آمده بود، آقا که فرمودند: «دلم برای صیادم تنگ شده، مدتی است ازش دور شده ام.»
پیام فرماندهی معظم کل قوا در سال 1378 به مناسبت شهادت شهید سپهبد علی صیّاد شیرازی
سرزمینهای داغ خوزستان و گردنههای برافراشته کردستان سالها شاهد فداکاری این انسان پاک نهاد بوده
بسم الله الرحمن الرحیم
«من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا »
امیر سرافراز ارتش اسلام و سرباز صادق و فداکار دین و قرآن، نظامی مؤمن و پارسا و پرهیزکار، سپهبد علی صیادشیرازی امروز به دست منافقین مجرم و خونخوار و روسیاه به شهادت رسید. این نه اولین و نه آخرین باری است که دلی نورانی و سرشار از عشق و ایمان و وفاداری به آرمانهای بلند الهی، هدف تیر خشم و عناد و عصبیت از سوی زمره جنایتکار و فاسدی که ادامه حیات خود را در خدمتگزاری به دشمنان اسلام دانسته است، قرار میگیرد و دست خائن خودفروختهای، نهال ثمربخش انسان والایی را قطع میکند. او مانند دیگر مردان حق از روزی که قدم در راه انقلاب نهادند، همواره سر و جان خود را برای نثار در راه خدا بر روی دست داشتند.
سرزمینهای داغ خوزستان و گردنههای برافراشته کردستان سالها شاهد آمادگی و فداکاری این انسان پاک نهاد و مصمم و شجاع بوده و جبهههای دفاع مقدس صدها خاطره از رشادت و از خودگذشتگی او حفظ کرده است. خطر مرگ کوچکتر از آن است که بندگان صالح خدا را از راه او بازگرداند و عشق به منال دنیوی حقیرتر از آن است که در دل نورانی شایستگان جایی بیابد، کوردلان منافق بدانند که با این جنایتها روز به روز نفرت ملت ایران از آنان بیشتر خواهد شد و خون مردان پاکدامن و پارسا هم چون صیاد شیرازی و شهید لاجوردی بدنامی و سیاهرویی آنان را در تاریخ و در دل این ملت همیشگی خواهد کرد.
و سردمداران استکبار که با وجود لاف زنیهای ضدتروریستی خود، به امید آن نشستهاند که تروریستهای مزدورشان در ایران اسلامی با شهیدکردن مردان استوار و مقاوم انقلاب، راه تسلط بر ایران اسلامی را هموار کنند. بدانند که خون شهیدان راه حق، ملت مؤمن ما را راسختر و آشتی ناپذیرتر و مقاومتر میسازد. رحمت و فضل بیکران الهی بر روح شهید عزیزمان علی صیادشیرازی و لعنت و نفرین خدا و فرشتگان و بندگان صالحش بر ایادی منفور و مطرود استکبار.
اینجانب شهادت این بنده برگزیده خدا را به ملت ایران به خصوص به یاران دفاع مقدس و ایثارگران جبهههای نور و حقیقت و به خانواده گرامی و فداکار و بازماندگان محترمش تبریک و تسلیت میگویم و صمیمیترین درود خود را بر روح پاک او و خون به ناحق ریخته او نثار میکنم.
و السلام علی عباد الله الصالحین
سید علی خامنه ای 21/1/1378