1. پاسخ به درخواست و استغاثه
ارادتمندان و علاقه مندان به صاحب الزمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به هنگام گرفتاري هاي فردي و اجتماعي، اعمّ از سياسي، اقتصادي، اجتماعي، اخلاقي، رواني و نظامي هرگز از او غافل نشده اند، بلکه او را محرَم راز خود و اسرار خلقت دانسته، مشکلات خويش را با او در ميان گذاشته اند و به او متوسّل شده اند و استغاثه جسته اند پاسخ خويش را شنيده و به درمان درد خويشتن رسيده اند و قدرت لايزال خداوند از آستين حضرت بقية الله الاعظم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به سراغشان آمده و کمکشان نموده است، زيرا او همانند ديگر امامان معصوم است و هر آن چه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) درباره ي آنان فرموده است، به طور يقين درباره ي آن ذخيره ي الهي نيز صادق است. رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: هُوَ إِمَامُ المُسلِمِينَ وَ مَولَي المُؤمِنينَ وَ خَلِيفَةُ رَبِّ العَالَميِنَ وَ غِيَاثُ المُستَغِيثِينَ وَ حُجَّةُ اللهِ عَلَي خَلقِهِ أَجمَعِينَ (1)؛ او زعيم مسلمانان است و ولي امر مؤمنين است. جانشين خدا بر جهانيان است. فريادرس گرفتاران است. پناهگاه درماندگان است و حجّت خدا بر همه آفريدگان اوست.
در خصوص دست رسي به امام دوازدهم در عصر غيبت امام علي الهادي (عليه السلام) به محمد بن الفرج فرمود: وَ الطَّرِيقُ مَفتُوحَةٌ إِلَي إَمَامِکَ لِمَن يُرِيدُ اللهُ – جَلَّ جَلالُهُ – عِنَايَتَهُ بِهِ وَ تَمَامَ إِحسَانِهِ إِلَيهِ؛ براي رسيدن به امام معصوم و دست رسي به پيشوايت، راه باز است، براي کسي که عنايت خداوند شامل حالش شود و بخواهد تمام نعمتش را به وي احسان کند. (2)
حضرت مهدي (عليه السلام) در نامه ي شريف خود به شيخ مفيد (رحمه الله) نوشت : سَلامُ اللهِ عَلَيکَ أَيُّهَا النَّاصِرُ لِلحَقِّ، الدَّاعِي إِلَيهِ بِکَلِمَةِ الصِّدقِ… وَ لَو أَنَّ أَشيَاعَنَا – وَفَّقَهُمُ اللهُ لِطَاعَتِهِ – عَلَي إجتِمَاعٍ مِنَ القُلُوبِ فِي الوَفَاءِ بِالعَهدِ عَلَيهِم لَمَا تَأَخَّرَ عَنهُمُ اليُمنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَت لَهُمُ الَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَي حَقِّ المَعرِفَةِ وَ صِدقِهَا مِنهُم بِنَا فَمَا يَحبِسُنَا عَنهُم إِلّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکَرَهُهُ وَ لا نُؤثِرُهُ مِنهُم وَاللهُ المُستَعانُ و هُوَ حَسبُنَا وِ نِعمَ الوَکِيلُ وَ صَلاتُهُ عَلَي سَيِّدِنَا البَشِيرِ النَّذِيرِ محمّد وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ (3)؛ درود خدا بر تو اي ياور حق که مردم را با صداقت و راستي به خدا دعوت مي کني…! همانا اگر شيعيان ما – خداوند به آنان توفيق اطاعت و بندگي اش را عنايت فرمايد – قلب هايشان را در وفاي به پيمان با ما يکي مي کردند و متفق مي شدند، ملاقات پربرکت ما براي آنان به تأخير نمي افتد، بلکه با ملاقات [و تشرّفي که] براساس معرفت شامل حال آنان مي شد سعادت به سرعت سراغشان مي آمد. پس دوري و محروميت از فيض ملاقات نيست مگر به خاطر آن چه را که انجام داده اند و ما آن را کراهت داريم و خوش آيند ما نيست و ما بر گفتار و کردار آنان متأثّر شده ايم و آن را از آنان نمي پسنديم. خداوند مددکار ماست و ما را کفايت مي کند و بهترين وکيل در امور ما است و درود خدا بر سرور ما، کسي که بشارت دهنده و انذار کننده بود. او محمد [بن عبدالله] و اهل بيت پاکش مي باشد. درود بر او و آلش باد. (4)
محروميت از ملاقات به خاطر معصيت
سؤال: چرا توفيق ملاقات و تشرّف پيدا نمي کنيم و به خواسته هاي ما پاسخ نمي دهند؟
پاسخ:
ابتدا بايد گفت: آيا شما به خواسته ها و انتظار امام زمان خويش عمل کرده ايد که چنين انتظار و توقعي را داريد؟! شما فقط در گرفتاري ها و مشکلات خود به ياد او هستيد و او را صدا مي زنيد و هرگز تصور نمي کنيد که اين امت در برابر امت معصوم خويش وظايف و تکاليفي دارد، چنان چه به تکاليف خود عمل کند، نوبت انتظار و توقع و طلب استغاثه و بيان نيازمندي ها مي رسد. در آن زمان او در کمترين فرصت، پاسخ شما را خواهد داد.
ثانياً:
چه بسا او را مي بينيد و به خواسته خويش مي رسيد و لکن او را نمي شناسيد و برآوردن حاجات خويش را از جانب او نمي دانيد، مگر ممکن است (امامي که در ميان جمع زندگي مي کند و صبح گاهان و شام گاهان همراه مردم است و براي ما و همه دعا مي کند) او را نبينيم؟! بله. او را مي بينيم و از وجودش بهره مند مي شويم، ولي نمي شناسيم.
ثالثاً :
چنان چه انساني بخواهد او را ملاقات کند و تشرّف حاصل شود و مطالب خويش را با او در ميان بگذارد و در کنارش از ديدارش بهره اي وافر برد، بايد تکاليف محوّله ي در زمان غيبت را خوب انجام دهد و معصيت نکند، زيرا گناهان قلب او را به درد مي آورد و او را از معصيت کار متنفر مي سازد. فرمايش اميرمؤمنان (عليه السلام) در کوفه بر منبر مسجد جامع آن شهر در برگيرنده ي پاسخ فوق است. امام جعفر صادق (عليه السلام) به عمربن مفضل (رحمه الله) فرمود : إنّ أميرالمؤمنين – عليه السلام – قال علي منبر الکوفة: إِنَّ مِن وَرَائِکُم فِتَناً مُظلِمَةً عَميَاءَ مُنکَسِفَةً لا يَنجُو مِنهَا إِلّا النُّوَمَةُ. قِيلَ : يَا أَمِيرَ المُؤمِنِينَ وَ مَا النّوَمَةُ؟ قَالَ: الَّذِي يَعرِفُ النَّاسَ وَ لا يَعرِفُونَهُ وَ اعلَمُوا أَنَّ الأَرضَ لا تَخلُو مِن حُجَّةٍ لِلهِ – عَزَّ وَ جَلَّ – وَ لَکِنَّ اللهُ سَيُعمِي خَلقَهُ عَنَها بِظُلمِهِم وَ جَورِهِم وَ إِسرَافِهِم عَلَي أَنفُسِهِم وَ لَو خَلَتِ الأَرضُ سَاعَةً وَاحِدَةً مِن حُجَّةٍ لِلهِ لَسَاخَت بِأَهلِهَا وَ لَکِنَّ الحُجَّةَ يَعرِفُ النَّاسَ وَ لا يَعرِفونَهُ کَمَا کَانَ يُوسُفُ يَعرِفُ النَّاسَ وَ هُم لَهُ مُنکِرونَ. ثُمَّ تَلا: (يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون)؛ (5)
همانا اميرمؤمنان (عليه السلام) بر روي منبر مسجد جامع کوفه در برابر مردم فرمود: همانا در نسل هاي آينده شما آزمايش ها و فتنه هاي تاريک کور و مبهمي به وجود مي آيد که نجات نمي يابد احدي ار مگر « نُوَمَه » [آن کسي که در فتنه ها آرام و ساکت است و از خود عکس العملي نشان نمي دهد]. سؤال شد: امير مؤمنان! « نُوَمه » چه کسي است؟!
پاسخ داد: کسي که مردم را مي شناسد، ولي مردم از او شناختي ندارند. بدانيد همانا کره زمين از حجت خدا خالي نخواهد ماند و هميشه در ميان مردم حضور دارد و لکن خداوند مردمي را که به خاطر ظلم و ستم و ناداني و اسراف کردن در امور خويش جفا کرده اند، کور و نابينا مي کند و از ديدن او محروم مي گردند و چنان چه زمين يک ساعت از حجت خدا خالي بماند، زمين اهلش را فرو مي برد. بلي. حجت خدا مردم را مي بيند و مي شناسد ولکن مردم او را نمي شناسند؛ همان طور که حضرت يوسف (عليه السلام) مردم [و برادران خويش] را مي شناخت، ولي آنان وجود او را منکر بودند و وي را نمي شناختند. سپس امير مؤمنان (عليه السلام) آيه ذيل را تلاوت فرمود: « افسوس بر اين بندگان که هيچ پيامبري براي هدايت آنان نيامد مگر اين که او را استهزاء کردند ». (6)
گويا اميرمؤمنان فرمودند که بودن امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در ميان آن جمع بي اثر است. آنان از وجود او و ملاقات با او و تشرف در نزد او بي بهره هستند. پس حجت خدا (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در ميان مرد هست ولکن اين تشنگان به خاطر گناه از آب زلال و گوارا بهره مند نمي گردند.
2. بررسي پرونده ي اعمال بندگان با عنايت خاص
عرضه پرونده اعمال بر پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و امير مؤمنان (عليه السلام) و ديگر امامان معصوم در زمان امامت آنان از جمله عقايدي است که محدثان و مفسران عالي قدر بر آن اصرار ورزيده اند و در جاهاي مختلف بر آن تصريح کرده اند. قرآن کريم مي گويد: (وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ)؛ (7) بگو عمل کنيد! خداوند و پيامبرش و مؤمنان [خاص] اعمال شما را مي بينند و به زودي به خداوند داناي نهان و آشکار بازگردانده مي شويد و شما را به آن چه عمل کرده ايد آگاه مي سازند.
محدثان و راويان عالي مقدار روايات زيادي را ذکر کرده اند و اين که عرضه اعمال بر پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و جانشينان معصوم او در هر هفته يک بار و يا هر روز و يا بيشتر، مورد کاوش و جرح و تعديل و نقّادي قرار داده اند و بر آن اساس، احاديثي را نقل کرده اند. مرحوم شيخ حر عاملي و علامه نوري، بابي را به همين منظور آورده اند و در آن ده ها روايت مختلف ذکر کرده اند؛ مثل « باب وجوب الحذر من عرض الأعمال علي الله و رسوله و الأئمة عليهم السلام »؛ باب لزوم و توجه و ترس از عرضه ي اعمال و کردار بندگان بر خدا و پيامبر و امامان معصوم (عليهم السلام). (8)
حال با توجه به مطالب فوق بايد گفت: عرضه و نشان دادن پرونده اعمال به حضرت بقيّة الله الاعظم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) جهت ارزيابي، از جمله امور مسلّمي است که روايات بر آن دلالت دارد و آن حضرت به هنگام ملاحظه و رؤيت متأثر مي گردد. گاهي دعا مي کند و درخواست توفيق بيشتر مي نمايد و گاه طلب استغفار و آمرزش براي صاحب پرونده خواهد نمود.
ابوسعيد خدري گفته است: در محضر رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) بودم. عمّاربن ياسر در آن جا بود و عرض کرد: دوست داشتم در ميان ما عمري طولاني همانند نوح پيامبر (عليه السلام) مي کردي و ما بهره ي بيشتري مي برديم. رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: يَا عَمَّارُ حَيَاتِي خَيرٌ لَکُم وَ وَفَاتِي لَيسَ بِشَرٍّ لَکُم أَمَّا فِي حَيَاتِي فَتُحدِثُونَ وَ أَستَغفِرُ اللهَ لَکُم وَ أَمَّا بَعدَ وَفَاتِي فَاتَّقُواللهَ وَ أَحسِنُوا الصَّلاةَ عَلَيَّ وَ عَلَي أَهلِ بَيتِي فَإِنَّکُم تُعرَضُونَ عَليَّ (وَ عَلَي أَهلِ بَيتِي) وَ أَسمَاؤُکُم وَ أَسمَاءُ آبَائِکُم وَ قَبَائِلِکُم فَإِن يَکُن خَيراً حَمِدتُ اللهَ وَ إِن يَکُن (سِوَي ذَلِکَ) أَستَغفِرُ اللهَ لِذُنُوبِکُم … فَأَنزَلَ اللهُ – جَلَّ جَلالُه ُ – (وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ)؛ اي عمّار! زندگي من براي شما همراه با برکت و خير است و مرگ من، امر شر و بدي نخواهد بود. شما در حيات و زندگي من گناه مي کنيد و من براي شما از خدا آمرزش مي خواهم و لکن بعد از مرگ من برحذر باشيد و از خدا بترسيد [حدود و احکام او را مراعات کنيد] و با زيبايي کامل بر من و بر اهل بيتم درود بفرستيد. [براي من و اهل بيتم دعا کنيد.] همانا پرونده اعمال شما به من (و اهل بيتم) عرضه خواهد شد. نام شما و پدران شما و قبائل شما در آن محفوظ است. پس چنانچه کار خيري انجام داده باشيد خدا را سپاس مي گويم و چنان چه غير از اعمال خير وجود داشته باشد براي گناهان شما از خداوند آمرزش مي خواهم و استغفار مي کنم. در آن هنگام خداوند آيه شريفه (وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ …) نازل کرد: « بگو عمل کنيد، خداوند و فرستاده ي او و مؤمنان اعمال شما را مي بينند ». (9)
در پايان روايت فوق و ديگر روايات آمده است: مقصود از کلمه ي « مؤمنون » در اين آيه، امامان و پيشوايان معصوم از آل محمد (عليهم السلام) هستند. يعقوب بن شعيب از امام صادق (عليه السلام) پرسيد: مقصود از واژه « مؤمنون » در آيه شريفه ي (وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ) چيست؟ امام (عليه السلام) فرمود: هُم الائمة (عليهم السلام)؛ اينان پيشوايان معصوم بعد از رسول خدايند. (10)
بريد عجلي گفته است: درباره آيه فوق از امام باقر (عليه السلام) پرسيدم، فرمود:
مَا مِن مؤمِنٍ يَمُوتُ وَ لاکَافِرٍ فَيُوضَعُ فِي قَبرِهِ حَتَّي يُعرَضَ عَمَلُهُ عَلَي رَسُولِ الله (صلي الله عليه و آله و سلم) وَ عَلَي عَلِيٍّ وَ هَلُمَّ جَرّاً إِلَي آخِرِ مَن فَرَضَ اللهُ طَاعَتَهُ عَلَي العِبَادِ؛ هر مؤمن و کافري که از دنيا برود، او را در خانه قبر نمي گذارند مگر اين که اعمال و کردار گذشته او بر رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و علي [بن ابي طالب (عليه السلام)] عرضه مي گردد که اين شيوه در زمان هر امامي به اجرا درخواهد آمد تا آن امامي که خدا اطاعت او را بر بندگانش واجب نموده است. (11)
3. عنايت ويژه به شيعيان
در برخي روايات آمده است که امامان معصوم، شيعيان خويش را مورد عنايت و تفضل خاص قرار مي دهند و بر پرونده آنان نظر کريمانه اي خواهند افکند؛ همان طور که امام علي بن موسي الرضا (عليه السلام) به موسي بن يسار فرمود: أَمَا عَلِمتَ أَنَّا مَعَاشِرَ الأَئِمَّةِ تُعرَضُ عَلَينَا أَعمالُ شِيعَتِنَا صَبَاحَاً وَ مَسَاءً فَمَا کانَ مِنَ التَّقصِيرِ فِي أَعمَالِهِم سَأَلنَا اللهَ تَعَالَي الصَّفحَ لِصَاحِبِهِ وَ مَا کَانَ مِنَ العُلُوِّ سَأَلنَا اللهَ الشُّکرَ لِصَاحِبِهِ؛ آيا مي داني همانا موقعيت ما، امامان معصوم اين است که اعمال شيعيان ما هر بامداد و شبان گاه به ما عرضه مي گردد؟ اگر در پرونده اعمال آنان کوتاهي [نسبت به واجبات و محرمات و …] مشاهده شود از خداوند درخواست گذشت و چشم پوشي خواهيم نمود و چنان چه داراي اعمال زيبا و والا باشند از خداوند و براي صاحبش درخواست شکرگزاري خواهيم نمود. (12)
4. حضور در موسم حجّ ابراهيمي و همراهي با زائران بيت الله الحرام
مراسم حج واجب در ماه ذي حجة، بزرگ ترين جلوه اجتماع توحيدي سالانه ي انسان هاي موحدي است که بندگي خويش را به مرحله ي ظهور و بروز مي گذارند اين مانور عظيم، جلوه اي از هماهنگي فطري، معنوي و تسليم بودن انسان هاي موحّد در برابر خالق يکتاست. کنگره ي عظيم سياسي – الهي – حج مظهر اقتدار، يک دلي، يک رنگي و انديشه ي توحيدي اسلامي است؛ انديشه اي که زيربناي ساختار توحيدِ کلمه و وحدت يک پارچه موحدان در برابر شياطين بزرگ و ابرقدرت ها است.
لباس اِحرام، تَلبيه (13) شعار واحد ميليون ها انسان مُحرم، طواف گرد خانه معشوق، سعي و تلاش براي موحّد شدن، سرتراشي و حلق، برائت و بي زاري از دشمنان قسم خورده دين و مکتب، هجوم يک پارچه جهت نابودي دشمن، آن هم با سلاح واحد و شعار واحد و … آيا مي تواند بدون امير الحاج معصوم و منهاي خليفه ي خدا در روي زمين و محور عالم امکان يعني حجة بن الحسن المهدي، صاحب الزمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) تحقق پذيرد و به اجرا درآيد؟! مسلّم بايد گفت: خير، زيرا حجّ بدون حضور حضرت بقيّة الله الاعظم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در چنين موسم بزرگي، حج نخواهد بود. حج بدون او عرفان، معنويت، صفا و حقيقت ندارد. حج بدون صاحب الزمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، گردش بر خانه معشوق بدون عشق است که نتيجه آن پاسخ نشنيدن است.
عبيد بن زراره گفته است از امام صادق (عليه السلام) شنيدم که فرمود: يَفقِدُ النَّاسُ إِمَامهم فَيَشهَدُ المَوسِمَ فَيَرَاهُم وَ لا يَرَونَهُ؛ مردم [حاجيان] امام زمان خودشان را نمي يابند، در حالي که او در موسم حج حاضر است، آما آن ها او را نمي بينند. (14)
حضرت مهدي، دوازدهمين جانشين رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در کنگره ي سالانه ي حج، در عرفات، مشعر الحرام، منا و مسجد الحرام حضور به هم مي رساند و همانند ديگران مناسک خويش را به جا مي آورد و لکن قبولي حج ديگر زائران بيت الله الحرام با پذيرش و امضاي اوست؛ همان طور که بسياري از زائران عارف آن را در عالم رؤيا و واقع ديده اند و شنيده اند.
عبدالله بن جعفر حميري گفته است بعد از موسم حج به محضر نايب خاص حضرت بقيّة الله الاعظم (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، محمد بن عثمان عمري (رضي الله عنه) رسيدم. از او پرسيدم: آيا صاحب الأمر (عليه السلام) را ملاقات کردي؟ او در مراسم حضور داشت؟ پاسخ داد:نَعَم وَ آخِرُ عَهدِي بِهِ عِندَ بَيتِ اللهِ الحَرَامِ وَ هُوَ يَقُولُ اللهُمَّ أنجِزلِي مَا وَعَدتَني؛ بلي. آخرين لحظه اي که وي را ملاقات کردم در کنار کعبه و خانه ي خدا مي فرمود: بار خدايا! آن چه را به من وعده دادي خود آن را قطع کن و زمانش را برسان. (15)
هم چنين محمد بن عثمان عمري گفته است: رَأَيتُهُ صلوات الله عليه مُتَعَلِّقاً بِأَستَارِ الکَعبَةِ فِي المُستَجَارِ وَ هُوَ يَقُولُ الَّهُمَّ انتَقِم لِي مين أَعدَائِکَ؛ ديدم حضرت صاحب الزمان – صلوات الله عليه – را در حالي که به پرده ي کعبه در ناحيه « مستجار » (16) چنگ زده بود و ملتمسانه مناجات مي کرد و مي گفت: بار خدايا! انتقام مرا از دشمنانت بگير. [و در آن سرعت بخش]. (17)
محمد بن عثمان عمري، خود به زيارت بيت الله الحرام رفته بود تا در غيبت صغري جواب گوي بعضي از امور زائران و حجّاج بيت الله الحرام باشد. عده اي از او خواستند به خدمت حضرت مهدي (عليه السلام) تشرّف پيدا کنند. از وي پرسيدند: آيا امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در موسم حج حضور داشته اند؟ او در پاسخ همگي گفت: وَاللهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الأَمرِ لَيَحضُرُ المَوسِمَ کُلَّ سَنَةٍ يَرَي النَّاسَ وَ يَعرِفُهُم وَ يَرَونَهُ وَ لا يَعرِفُونَهُ؛ سوگند به خدا! همانا صاحب الامر و امام زمان شما در موسم حج در هر سال شرکت مي کند. آن حضرت مردم را مي بيند و آنان را مي شناسد و مردم او را مي بينند و لکن او را نمي شناسند. (18)
ادامه دارد…
پينوشتها:
1. طبري، بشارة المصطفي (صلي الله عليه و آله و سلم) لشيعة المرتضي، ص 308، ح 6.
2. بحارالانوار، ج 53، ص 306.
3. الاحتجاج، ج 2، ص 449 و بحارالانوار، ج 53، ص 176.
4. نامه ي فوق از ناحيه ي مقدسه در اول شوال 412 هـ.ق صادر گرديد.
5. يس، آيه 30.
6. نعماني، کتاب الغيبة، ص 140، ب 10، ح 2، باب ما رُوِيَ في غيبة الامام المنتظر الثاني عشر – عليه السلام – و بحار الانوار، ج 51، ص 112، ح 8.
7. توبه، آيه 105.
8. مستدرک الوسائل، ج 12، باب 100، ص 161 و وسائل الشيعه، ج 16، ص 107، باب 101.
9. مستدرک الوسائل، ج 12، ص 163، شماره مسلسل 13788، ح 8.
10. وسائل الشيعه، ج 16، ص 107، شماره مسلسل حديث 21104 و 21122.
11. همان، ج 16، ص 113، شماره مسلسل حديث 21123.
12. ميرزا حسين نوري، مستدرک الوسائل، ج 12، ص 164 و بحارالانوار، ج 49، ص 98.
13. تلبيه: لبيّک، اللهُمّ لبيّک، لبيّک لا شريکَ لکَ لبيّک، انّ الحمد و النعمة لک و الملک، لا شريک لَک، لبّيک.
14. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 170، ح 7.
15. من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 520، ح 3115 و وسائل الشيعه، ج 12، ص 259، ح 17690.
16. مستجار، قسمتي از کعبه کنار رکن يماني است و مقابل درب فعلي کعبه واقع شده است، زيرا قبل از تجديد بنا در زمان گذشته، درب ديگر مقابل درب فعلي در ضلع جنوبي بود. زائر جهت پناه بردن به خدا از آتش جهنم بدان قسمت پناهنده مي گردد. (طريحي، مجمع البحرين، ج 3، ص 253).
17. من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 520، ح 3115 و شيخ طوسي، الغيبة، ص 364.
18. همان، ح 3115؛ مستدرک الوسائل، ج 10، ص 43 و بحارالانوار، ج 51، ص 350.
منبع مقاله :
زماني، احمد؛ (1393)، انديشه انتظار (شناخت امام عصر(عج) و چگونگي حکومت جهاني صالحان)، قم: بوستان کتاب، چاپ پنجم