در بامداد روز یازدهم نوامبر ۱۹۸۲ میلادی (۲۱ آبان ۱۳۶۱ شمسی) احمد قصیربه طرف مقر صهیونیستها حرکت کرد. احمد با آخرین سرعت، اتومبیل حاوی مواد منفجره را وارد طبقه اول ساختمان کرده و در عرض چند ثانیه، تمامی ساختمان چند طبقه بتنی ستاد ارتش رژیم صهیونیستی در شهر صور به تلی از خاکستر تبدیل شد. آریل شارون (وزیر جنگ وقت رژیم صهیونیستی) دقایقی پساز این حادثه خود را به محل وقوع انفجار رساند. در اثر این عملیات استشهادی، بیش از ۱۵۱ تن از صهیونیستها به هلاکت رسیدند. همچنین بهواسطه این عملیات، ۱۳ نفر از زبدهترین افسران شاباک (سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل)که فرماندهی آنها را ژنرال «عاموس ریمون» بر عهده داشت نیز به هلاکت رسیدند.
لازم به ذکر است تا امروز، این تعداد تلفات از نیروهای شاباک در هیچ معرکهایتکرار نشده است. چند ساعت بعد نیز که کاروان صهیونیستها به محل حادثه اعزام شد، حسن قصیر (برادر احمد)، با خودروی دیگری خود را به ستون کاروان نظامیان زده و تعداد زیادی از آنها را به هلاکت رساند. بهواسطه قولی که دوشهید از همرزمان خود گرفته بودند، تا دو سال و نیم بعد، خبر شهادتشان را بهخانوادهشان نمیدهند و مادر شهید فکر میکرد فرزندانش در اسارت هستند.صهیونیستها از این روز با عنوان ((فاجعه صور)) نام میبرند که به زبان عبریمیشود ((آرسون صور)). از آنجایی که احمد قصیر اولین مجری عملیات استشهادی در لبنان بود، معروف شد به (فاتح عصر شهادتطلبان یا (امیرالاستشهادیون) و روز شهادتش در لبنان را به نام (یوم الشهید – روز شهید)نامگذاری کردند.
پس از احمد قصیر شهدایی دیگر چون بلال فحص، شیخ اسعد برو، ابوزینب، صلاح غندور، علی منیف اشمر و… در این مسیر قرار گرفتند. این راه البته بهحزبالله لبنان محدود نماند و از سوی آنان به مقاومت اسلامی فلسطین نیز انتقال یافت و بهعنوان حربهای کارآمد و پرقدرت علیه رژیم کودککش تلآویو بهکار گرفته شد.
عملیات استشهادی به چنان سلاح برانی در برابر ماشین جنگی رژیم صهیونیستی تبدیل شد که باید برایش چارهای اندیشیده میشد. این رژیم و حامیان بینالمللی آن بهویژه آمریکا برای از کار انداختن این حربه، بدیل آن را در دل جریانهای مشکوکی چون القاعده و داعش با نام عملیاتهای انتحاری رقم زدند. تصمیمی که اول بار در نخستین کنفرانس شیعهشناسی دانشگاه تلآویودر سال 1984 بدان پرداخته بودند. با این راهکار، آنان توانستند با تبدیل عملیات استشهادی به عملیات انتحاری، آن را علیه خود مسلمانان بهکارگیرند.
محمدحسین فهمیده در اول اردیبهشت 1346 در شهر قم متولد شد. در سال1352 در دبستان روحانی قم مشغول به تحصیل شد. سال تحصیلی به آخر رسیده بود. بوی تابستان میآمد. محمدحسین با معدل عالی قبول شده بود. در سال 1356 به کلاس اول راهنمایی مدرسه حافظ قم رفت. در سالهای 1356 و1357 به پخش اعلامیههای رهبر کبیر انقلاب مبادرت میورزید و در زمستان سال1357 نیز در تظاهرات انقلاب اسلامی شرکت نمود. در 12 بهمن سال 1357موفق به دیدار مقام معظم رهبری شد.
در بحبوحه جنگ تحمیلی روح او نیز همچون صدها جوان و نوجوان عاشق این کشور به تلاطم در آمد و در نخستین روزهای جنگ تحمیلی تصمیم گرفت که به جبهه برود. وی علیرغم مشکلات فراوان و صغر سن، خود را به جبهههای نبرد حق علیه باطل رسانید و در این زمان بود که با توجه به کوچکی سن رشادتهایبسیاری را از خود نشان داد.
کیفیت شهادت او را به اینگونه توصیف کردهاند: وی و رفیق همرزمش محمدرضاشمس، در سنگر بودند که توسط تانکهای رژیم بعثی محاصره میشوند.محمدرضا شمس دوست و همسنگر حسین در این میان زخمی میشود و حسین با سختی و مشقت بسیار او را به پشت خط میرساند. وی به جایگاه قبلی خود برگشته و میبیند تانکهای عراقی به طرف رزمندگان در حالحرکتاند. حسین در حالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته بود به سمتتانکها حرکت میکند. تیری به پای او میخورد واو از ناحیه پا مجروح میشود. وی با این حال خود را به تانک میرساند و با استفاده از نارنجک موفق میشود، تانک را منفجر کند. با این انفجار سایر تانکها دست به عقبنشینی میزنند.هنگامی که خبر شهادت دلیرانه آن طفل دوازده ساله از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش میشود، حضرت امام خمینی(ره) در پیامی میفرمایند: «رهبر ما آن طفل دوازده سالهای است که قلب کوچک خود که ارزشش از صدهازبان و قلم بزرگتر است با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم کرد و خود نیز شربت شهادت نوشید»؛ پیکر او در بهشتزهرای تهران قطعه24 ردیف 44 شماره 11 مدفون است.