در کنار درس، در مسجد هم حضور داشت و زیر نظر آیتالله سیدعلی لواسانی امام جماعت و مدیر مسجد زینب کبری، تعلیمات دینی و مقدمات آشنایی با اسلام را فرا گرفت و همراه برادرانش در گروه سرود مسجد شروع به فعالیت کرد.
این گروه سرود، هسته اصلی گروه سرودی بود که روز 12 بهمن 1357 در فرودگاه مهرآباد و در مراسم استقبال از امام(ره) به اجرای برنامه پرداخت. پس از پایان دوره تحصیلات متوسطه در رشته صنایع (برش قطعات صنعتی) در مقطع فوقدیپلم پذیرفته شد. همزمان با اوجگیری فعالیت انقلابی، بههمراه برادرش محمد به صف انقلابیون پیوست.
در روزهای منجر به پیروزی انقلاب به اتفاق دوستانش در فعالیتهای زیرزمینی، نارنجکهای دستی میساخت که با استفاده از سهراهی لوله آب تولید میشد. شب 22 بهمن در میدان امام حسین (فوزیه سابق) با پرتاب نارنجک دستی، یک خودروی نظامی ارتش را مصادره کرد و سرهنگ سوار بر خودرو را به اسارت درآورد.
در سال 1358، در مقطع لیسانس رشته مهندسی صنایع پذیرفته و به اخذ مدرک مهندسی در این رشته موفق شد. در 21 سالگی و در ابتدای شکلگیری رسمی سپاه پاسداران، به عنوان مسئول اطلاعات منطقه 3 سپاه شمال، مشغول به فعالیت شد. در زمان بروز ناآرامیها در نقاط مرزی، سپاه را در 15 ماه اول عمر خود متوجه ضرورت تقویت صبغه نظامی کرد. با این رویکرد تا شهریور 1359 که کشور در آستانه هجوم رژیم بعث عراق قرار گرفت، حداکثر توان رزمی سپاه، تعداد معدودی گردانهای رزمی بود که با روشهای چریکی و غیر کلاسیک، درگیر مبارزه شدند. سنگینترین سلاحی که در آن دوران در اختیار سپاه بود، تعدادی خمپارهانداز و آرپیجی و تیربار بود، در حالی که در همین وضعیت، ضد انقلابیون در کردستان، به توپخانه نیز مجهز بودند.
بعد از عملیات ثامنالائمه که منجر به رفع محاصره آبادان شد، از جمله غنائم به دست آمده از عراق، یک آتشبار توپخانه 155 میلیمتری کششی بود که از جانب دشمن در شمال آبادان، بین دارخوین و پل مارد مستقر بود. این آتشبار توپخانه بلافاصله تعمیر و عملیاتی شد و در همان منطقه، علیه دشمن به کار گرفته شد. سه ماه بعد در عملیات فتح بستان، مجدداً یک گردان توپخانه 130 میلیمتری و یک آتشبار 105 میلیمتری پرتغالی ارتش عراق از سوی رزمندگان تیپ 14 امام حسین(ع) اصفهان به غنیمت گرفته شد که این گردان به دستور حسین خرازی (فرمانده تیپ) سازماندهی شده و در عملیات فتحالمبین در پشتیبانی از گردانهای مانوری بسیجی مبادرت به اجرای آتش کرد. این دو اتفاق، مبدأ شکلگیری توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.
بعد از عملیات ثامنالائمه، طهرانیمقدم متوجه ضعف آتش پشتیبانی نیروهای خودی مستقر در خطوط مقدم جنگ شد. مدتها روی این موضوع فکر کرد و سرانجام در پاییز 1360 طرح ساماندهی آتش پشتیبانی (خمپارهاندازها) را به صورت سنجیده و مدون ارائه کرد. خودش این اتفاق را چنین روایت میکند: «عملیات فتحالمبین تمام شد. من در سپاه شوش وقتی گزارش را به رشید میدادم، دیدم رشید باخنده میگوید “مقدم برو توپخانه سپاه را سازماندهی کن. برو سراغ توپخانه”. گفتم رشید ما داریم خمپاره را سازماندهی میکنیم. در عملیات فتحالمبین (اگر اشتباه نکنم) 148 قبضه انواع توپهای روسی به غنیمت سپاه درآمده بود. آن موقع سپاه 9 تیپ داشت. قرار شد برویم آن توپها را بیاوریم و سازماندهی کنیم. شهید بزرگوار حسن شفیعزاده اولین نفری بود که رفتم دنبالش. بعد از عملیات فتحالمبین از تیپالمهدی شوش آوردمش پیش خودم و آقای محمد آقایی که از مسئولان توپخانه سپاه بودند، به انضمام شهید ناهیدی. این بچههای نخبه باهوش را جمع کردیم و توپخانه سپاه راتشکیل دادیم».
برادرش (محمد) ماجرای شکلگیری توپخانه سپاه پاسداران را اینگونه روایت میکند: «برخی دوستان زمانی که شنیدند یک جوان متعهد به عنوان فرمانده توپخانه انتخاب شده، خندیدند و برخی هم به تمسخر گرفتند و گفتند که نه توپی وجود دارد و نه توپخانهای، اما برای توپخانه فرمانده گذاشتهاند! اخوی ما همان موقع گفت توپهای ما آن طرف است، و اشاره کرد به نیروهای صدامی. چند روز بعد عملیاتی شکل گرفت که با انجام موفقیتآمیز آن، موفق شدند یک گردان توپخانه ارتش رژیم صدام را به غنیمت بگیرند و با همین توپهای غنیمتی، توپخانه سپاه شکل گرفت. ایشان در همان زمان موفق شد سازمان توپخانه را پایهریزی کند.»
پس از صدور فرمان تاریخی امام (ره) مبنی بر تشکیل نیروهای سهگانه سپاه پاسداران، وی در سال 1364 به سمت فرماندهی موشکی نیروی هوایی سپاه منصوب شد. در مهر 1384 به عنوان جانشین فرمانده نیروی هوا – فضای سپاه پاسداران حکم گرفت و 25 آذرماه 1385 به عنوان مشاور فرمانده کل سپاه در امور موشکی و رئیس سازمان خودکفایی سپاه انتخاب شد. سردار حسن طهرانیمقدم تا روز آخر عمر خود نیز به عنوان مسئول این سازمان در ایجاد یک توان علمی و دانشپایه و زیربنایی مشغول کارهای علمی و تحقیقاتی بود و 21 آبان 1390، در حالی که برای آزمایشی موشکی آماده میشد، بر اثر انفجار زاغه مهمات، همراه با جمعی از همکارانش به یاران و برادر شهیدش علی پیوست. این شهید گرانقدر که از بنیانگذاران اصلی صنایع موشکی جمهوری اسلامی ایران بود، بخش عظیمی از عمر خود را در ایجاد و توسعه این بخش از توان دفاعی قرار داد و به عنوان پدر موشکی ایران لقب گرفت.
حکایت آن دستمال سیاه
این شهید عالیقدر در بخشی از وصیتنامه خود بر لزوم اقامه عزا برای سید و سالار شهیدان حضرت حسینبنعلی(ع) تأکید کرده و آورده است: «هر وقت به یاد من افتادید، برای شادیام یاد و ذکر اهل بیت(ع) و ذکر مصیبت آقا اباعبدالله و ائمه اطهار(ع) نمایید.» خانوادهاش در میان وسایل شخصی ایشان دستمالی سیاه یافتند. بر کاغذی که روی این پارچه قرار داشت، با دستخط شهید نوشته شده بود: «عنایت فرموده و این دستمال مشکی را در کفن بنده قرار دهید.» این دستمال مطابق با وصیت، در کنار پیکرش به خاک سپرده شد. زینب طهرانی مقدم، دختر این شهید گرانقدر، درباره این دستمال مشکی میگوید: «این دستمال که در کمد شخصی ایشان قرار داشت، پارچهای است که پدرم در ایام سوگواری امام حسین(ع) با آن اشک چشمهای خود را پاک میکرد.»
دانشمند برجسته و پارسای بیادعا
پس از شهادت سردار حسن طهرانی مقدم و یارانش از سوی رهبر انقلاب پیام تسلیتی منتشر شد، در بخشی از این پیام آمده است: «حادثه خونین در یکی از مراکز پشتیبانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که به شهادت جمعی از عناصر ممتاز آن سازمان و در پیشاپیش آنان سردار عالیقدر، دانشمند برجسته و پارسای بیادعا، سردار حسن طهرانیمقدم انجامید، واقعیتی تلخ و اندوهبار بود. آن جانبرکفان نستوه با سینه گشاده و عزم راسخ همواره به پیشباز خطر شتافته و در دوران دفاع مقدس و پس از آن، هرگز احساس خستگی به خود راه ندادند. شهادت، بیشک برترین آرزوی آنان بود. لیکن فقدان مردان بزرگ در هر کشور و جامعهای برای آن مردم و آن کشور خسارت و تأسفبار است. ما همه در غم این عزیزان با خانوادههای گرامی آنان شریک و همدردیم. خدا را شکر که محصول تلاشهای آنان هماکنون در اختیار مردان جهاد است و تربیت شدگان آن مجموعه، از کفایت لازم برای ادامه آن خط نورانی برخوردارند. عزیزان من؛ امیدوار به تفضل بیانقطاع حضرت حق و با استمداد از ارواح شهیدانتان، تلاش و همت را دو چندان کنید تا همه بیش از پیش بدانند که شهادت برای ما توفیق الهی و مایه برکت و عروج برتر است.»
*روزنامه ایران