سردار شهید «توکل قلاوند» جانشین اطلاعات و عملیات قرارگاه نجف اشرف معروف به آواکس دشت عباس، روستا زاده ای مخلص و جسور و باهوش بود. با جنگهای چریکی دشمن را در دشت عباس به وحشت انداخته بود.
سردار شهید سوداگر میگفت: هنگام آموزش آرپی جی توسط ارتش به ما گفته بودند موقع شلیک با صدای بلند فریاد بزنید تا پردهی گوشتان پاره نشود، یک نفر کمر شلیک کننده را بگیرد و… جوری برای ما صحبت کرده بودند که همه از شلیک آرپی جی هراسان و فراری بودیم اما توکل بدون کوچکترین واهمه ای اولین گلوله ی آرپی جی را در دشت عباس به آیفای دشمن شلیک و به هدف کوبید.
از خاطرات همرزمان آن شهید سرفراز صرف نظر میکنم و خاطرهای را میگویم که با چشمها و گوشهای خودم دیده و شنیدهام.
نفر دوم از سمت چپ: سردار شهید «توکل قلاوند» جانشین اطلاعات و عملیات قرارگاه نجف اشرف
در گرماگرم فتح الفتوح فتح المبین مادر توکل به آرزویش رسید و دیده از جهان فرو بست. او چون یقین پیدا کرده بود توکل شهید میشود، دعا میکرد که داغ توکل را نبیند…
سومین روز فوت مادرش بود که به روستا( قلعه رزه- اندیمشک) آمد. بستگان در بهشت زهرا بودند که توکل با دو همرزمش به آنجا آمد. با صدایی بلند سلام کرد و فاتحهای نثار روح مادرش کرد و گفت انا لله و انا الیه راجعون. همه منتظر گریه یا رفتن توکل به سمت مزار مادرش بودند اما بلافاصله گفت: “فعلن اونجا(جبهه) واجبتره” خداحافظی کرد و رفت. همه ی حضور توکل در مراسم مادرش پنج دقیقه هم طول نکشید !
سرانجام به همراه حسن باقری، مومنی، بقایی و رضوانی آسمانی شد.
منبع : ساجد