در وانفسای مصیبت و فاجعه عظیم منا بار دیگر هویدا و حتی اثبات شد که ظاهرا و با کمال تاسف چند مدعی ناکارآمد و یا چند عنصر محو و شیفته جمال ظاهری آمریکا که از حیث تخصصی و کارشناسی نیز در سطح پایینی قرار دارند، در کنار هم مدتی جمع شده اند و بدون هیچ «تئوری»، «هویت فرهنگی» و یا «موقعیت انقلابی» بی تفاوت به اقتصاد، امنیت، آبرو، عزت انقلابی و شرف ملی هستند. دولتِ «غلط های تصادفی»، دولتِ «دیپلماسی زانو زدن در برابر شیخک های خلیج فارس»، دولتِ «دست دادن اتفاقی»، دولتِ «بازدید تشریفاتی از مراکز نظامی» دولتِ «اولویت داشتن قدم زدن کنار دستشویی سازمان ملل برای دست دادن با اوباما نسبت به پیگیری سرنوشت صدها ایرانی زائر» دولتِ «تصویر ساز تذبذب ازنظام جمهوری اسلامی در چشم جهان، «دولتِ اتفاقیزاسیون»، دولتِ «تحقیر شده توسط حکومت مرتجع عربستان»، دولتِ «شادی و جشن برای بازی باخته»، دولتِ «راستگویان»!، دولتِ «طبل توخالی برجام»، دولتِ «افت علمی»، دولت«شرف از که آموختی؟ از کارگزاران سازندگی»، دولتِ «دیپلماسی هپروتی و فیس بوکی» و… همه ویژگیهایی است که متاسفانه به دلیل عملکرد برخی از دولتمردان در اذهان توده های مردم شکل گرفته است.
این ذلت، از نتایج برجام است
روزهای تلخی است، عزادار زائران مظلوم ایرانی در پی جنایت حکومتِ یهودی مسلک آل سقوط(آل سعود) هستیم که تصاویر لبخندهای آزاردهنده رئیس دولت و وزیر خارجه اش بر صفحه رسانه های جهان نقش می بندد. دیدار اتفاقی و نتایج اتفاقی در شان پسرکان ۱۹ساله و دخترکان۱۶ ساله ای است که اتفاقی همدیگر را در کوچه ای و گذری می بینند و…؛ دیدار اتفاقی در شان وزیر خارجه یک کشور انقلابی با سیصدهزار شهید و پانصدهزار جانباز است؟ حتما نیست و حتما چنین شخصی شایسته منصب سکانداری دیپلماسی انقلاب اسلامی نیست، چراکه روند پیدایش و تکامل انقلاب اسلامی هرگز اتفاقی نبوده و کاملا مبتنی بر عقلانیت، تصمیم آگاهانه و جسارت عالمانه بوده و هست. فتح لانه جاسوسی اتفاقی نبود، بلکه عالمانه بود، فتح خرمشهر اتفاقی نبود بلکه آگاهانه بود، ۲۳تیر۷۸ و ۹دی۸۸ اتفاقی نبود، بلکه آگاهانه بود، مگر می شود کسی پیدا شود و اصلی ترین عنصر هویتی انقلاب را «اتفاقی» مخدوش کند. دولتی که منافع ملی و امنیت کشور را با «طناب کشی سیاسی» اشتباه گرفته عجیب نیست که دچار تلبیس ابلیس شود و عزت ملت را به حراج بگذارد. خدا را شکر، دیگر مردم منتظر آزادشدن دلارهای خود به دست دولتی که نمی تواند برای وزیرش ویزا بگیرد نخواهند ماند ودیگر روشن است وقتی شما از جوانکِ سعودی که اشتباهی وزیر خارجه شده، نمی توانی وقت ملاقات بگیری که جان هموطنانت را نجات دهی حتما نمی توانی مشکل سوئیفت و تحریم ها و… را حل کنی. توهین و تحقیر ایرانیان نتیجه برجامِ بدفرجامی است که امنیت دفاعی کشور را به مخاطره انداخته است. ناکارآمدی دیپلماسی ذلت و وادادگی نتیجه اعتماد به گرگهایی است که از حاجیان مظلومِ ما آب را هم مضایقه کردند…
آقای ظریف پس از مسّ شیطان چه احساسی دارید؟
این درد را به کجا ببریم که همزمان با فاجعه منا، فاجعه دیگری نیز در نیویورک روی می دهد و آن دست دادن وزیر خارجه کشورمان با شیطان بزرگ است. شاید برخی فکر کنند دست دادن با شیطان مگر چه ایرادی دارد؟ قرآن پاسخ می دهد.
قرآن کریم در دو مورد، به مسئله «مسّ شیطان» پرداخته است. به تصریح اهل لغت، «مسّ» در لغت به معنای دست زدن، رسیدن و یافتن است و فرقش با «لمس» آن است که در «لمس» ممکن است فرد به هدفش نرسد و جسم را نیابد ولی در مس ّکردن حتماً یافتن و رسیدن به هدف اتفاق می افتد.
حال با این مقدمه در این آیه قرآن تأمل می کنیم که می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ؛ پرهیزگاران هنگامى که شیطان آنان را مسّ می کنند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) مىافتند و (در پرتو یاد او، راه حق را مىبینند و) ناگهان بینا مىگردند.» (اعراف/۲۰۱)
مفهوم مخالف این آیه شریفه این است که کسانی که پس از مسّ با شیطان بینا نگردند و از کار خود پشیمان نگردند، قطعاً انسان های بی تقوایی هستند. انسان های بی تقوایی که با تداوم ارتباط با شیطان و انجام اعمال خلاف تقوا، همانند رباخواران، از شدت مس شیطان، دچار دیوانگی و از دست دادن قوه عاقله خود می شوند: «الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلاَّ کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ» (بقره/۲۷۵)
چراکه اصولاً یک کار اساسی شیطان نفوذ در قوه عاقله کسانی است که ولایت او را بپذیرند و او را به کدخدایی قبول داشته باشند: «اتَّخَذَهُمْ إِبْلِیسُ مَطَایَا ضَلَالٍ وَ جُنْداً بِهِمْ یَصُولُ عَلَى النَّاسِ وَ تَرَاجِمَةً یَنْطِقُ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ اسْتِرَاقاً لِعُقُولِکُمْ وَ دُخُولًا فِی عُیُونِکُمْ وَ نَفْثاً فِی أَسْمَاعِکُمْ فَجَعَلَکُمْ مَرْمَى نَبْلِهِ وَ مَوْطِئَ قَدَمِهِ وَ مَأْخَذَ یَدِهِ ابلیس آنان را مرکبهاى راهوار گمراهى قرار داده، و سپاهى که بوسیله آنها بر مردم غلبه یابد انتخاب کرده، و آنها را به عنوان سخنگوى خود براى دزدیدن عقلهایتان، داخل شدن در چشمها و دمیدن در گوشهایتان برگزیده است. و به این ترتیب شما را هدف تیرهاى خویش، و پایمال شدگان زیر گامها و دستاویز خود قرار داده است.» (نهج البلاغه/خ۱۹۲)
آیا وزیر امور خارجه که پس از دست دادن های پی در پی با وزیر خارجه آمریکا، هفته گذشته با رئیس جمهور آمریکا دست داد، جزء کسانی است که به حکم آیه اول از کار خود پشیمان شده است یا جزء کسانی است که به دلیل دست دادن های پی در پی، مشمول حکم آیه دوم شده است؟ آقای ظریف! حالتان پس از دست دادن با شیطان چگونه بود؟ «تذکّر و پشیمانی» یا «اخباط»؟
باش تا غروب دولتت برسد/ کین همه از نتایج برجام است!
سیلی خوردن ملت، با فروختن استقلال کشور در برجام
تکلیف دولت که مشخص است ولی هم ملت و هم خواص باید نگران باشند و هرکس نگران نیست احتمالا از عمق فاجعه بی خبر است. یکی از سنت های خداوند درباره ملّت هایی که با دشمن دست سازش داده اند و راضی به سلطه دشمنان خدا شده اند، به ذلت کشانده شدن آنان است. امیرالمؤمنین (ع) در این باره می فرمایند: «فَوَاللَّهِ مَا غُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ فِی عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا؛ به خدا سوگند هر ملتى در درون خانهاش مورد هجوم دشمن قرار گیرد، حتماً ذلیل خواهد شد.» (نهج البلاغه؛خ۲۷)
ملتی که در برابر نفوذ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دشمن واکنشی از خود نشان ندهد و منفعل باشد، طعم ذلت را خواهد چشید.
قرآن کریم در آیات ابتدایی سوره مبارکه اسراء پس از اینکه از دوبار فساد بنی اسرائیل خبر می دهد، درباره فساد اول می فرماید: «فَإِذاجاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولاً؛ هنگامى که نخستین وعده فرا رسد، گروهى از بندگان نیرومند خود را بر ضدّ شما می انگیزیم، تا خانهها را جستجوکنند. و این وعدهاى است قطعى!» (اسراء/۵)
مرحوم طبرسی ماده «جوس» (که کلمه «جاسوسی» نیز از این ریشه است) را به معناى «سر زدن به اینجا و آنجا» می داند. (مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۶۱)
همانگونه که از تعبیر «فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ» در این آیه شریفه برداشت می شود، خداوند متعال از بین بردن استقلال و عزت نفس مردم را یکی از عذاب های آنان می داند. و به تعبیر علامه طباطبایی اینگونه نیست که خداوند این عذاب را به دست بندگان مؤمن دیگر خود انجام دهد؛ بلکه آنان دشمنان خدا و مردمانی نیرومند و خشن هستند. به همین دلیل علامه طباطبایی آیه شریفه را اینگونه معنا کرده اند: «معنایش این است که چون زمان آن عذاب که در برابر فساد اولتان وعده دادیم رسید از میان مردم بندگانى نیرومند و خونخوار را علیه شما برمىانگیزیم تا سرزمینهاى شما را با قهر و غلبه مسخر نموده و تا مرکز سرزمینهایتان پیش روى کنند و شما را ذلیل و استقلال و علو و آقائیتان را تباه سازند و این خود وعدهاى است شدنى که گریزى از آن نیست.» (ترجمه المیزان، ج۱۳، ص۵۲)
بنابراین جاسوسی و نفوذ دشمن در مواضعی که به منزله حریم ممنوعه و ناموس یک ملت است، نشانه ذلّت آن ملت و نوعی از عذاب الهی برای آن ملت است. بازدید عامل صهیونیستها از کارگاه نظامی ایران در پارچین که عبور واضح از خط قرمز تصریحی و علنی امام خامنه ای بود خطری بزرگ برای آینده کشور است.
رهبر معظم انقلاب، در سخنرانی امسال در حرم امام خمینی (ره) فرمودند: «اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد.» (۱۴/۳/۹۴)
و مگر غیر از این است که یکی از بارزترین ویژگی های راه امام که رهبر انقلاب نیز در همان سخنرانی به آن اشاره فرمودند، عبارت است از استقلال و نفی سلطه دشمن؟
خداوند در دو موضع قرآن کریم به صراحت علّت تغییر حال ملت ها از عزت به ذلت را عملکرد خودشان می داند:
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ؛ همانا خداوند بر هیچ گروهى آنچه را دارند (از نعمت و رفاه یا بلا و سختى) تغییر نمىدهد تا آنکه آنان آنچه را در خود دارند (از ایمان و کفر یا طاعت و فسق) تغییر دهند. و چون خداوند به گروهى بدى (و عذابى) را اراده نماید هرگز آن را برگشتى نباشد و براى آنان جز او یاور و سرپرستى نیست.» (رعد/۱۱)
«ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم؛ این، بخاطر آن است که خداوند، هیچ نعمتى را که به گروهى داده، تغییر نمىدهد جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند.» (انفال/۵۳)
امروز، نمایندگان مجلس به نمایندگی از ملت ایران باید تصمیم سرنوشت سازی بگیرند. یا باید ولیّ خود را تنها گذارده و سند ذلت و وابستگی کشور را امضاء کنند و یا باید با تصمیمی انقلابی، به یاری ولیّ خود شتافته و او را برای جلوگیری از نفوذ دشمن همراهی کنند. عمارها در این روزهای سرنوشت ساز نباید ساکت بنشینند. رهبر انقلاب در فتنه تحمیل، بیش از همیشه به عمار نیاز دارد.
خداوند با هیچ ملتی عقد اخوت نبسته است؛ سنن الهی برای همه ملت ها و در همه زمان ها، بطور یکسان جاری است: «سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا؛ این سنّت خداوند در اقوام پیشین است، و براى سنّت الهى هیچ گونه تغییر نخواهى یافت!» (احزاب/۶۲، همچنین آیات دیگر با کمی اختلاف: فاطر/۴۳، فتح/۲۳)
رهبر انقلاب در سخنان دو سال اخیر و بخصوص امسال خود، بارها نسبت به لگدمال شدن استقلال کشور در قالب توافق هسته ای هشدار داده اند: «یکی دیگر از نقاط اصلی و خطوط اصلی تفکّر امام، مسئلهی استقلال کشور، ردّ سلطهپذیری [است]؛ این هم یکی از سرفصلهای مهم است. من سال گذشته در همین جلسه به مستمعین آن سال عرض کردم، استقلال یعنی آزادی در مقیاس یک ملّت؛ این معنای استقلال است. اینکه بعضی در زبان یا در شعار دنبال آزادیهای فردی باشند امّا علیه استقلال کشور حرف بزنند، این یک تناقض است. چطور ممکن است آزادی فردیِ اشخاص محترم باشد امّا آزادی یک ملّت، آزادی در مقیاس یک کشور، در مقابل تحریمهای مخالفان و بیگانگان، محترم نباشد! این اصلاً قابل فهم نیست، قابل قبول نیست. متأسّفانه کسانی هستند که تئوریسازی می کنند برای نفی استقلال کشور، استقلال را گاهی به انزوا معنا می کنند، گاهی به این عنوان که امروز استقلال کشورها یک ارزش به حساب نمیآید، قلمزنی می کنند و حرف می زنند؛ این حرفها هم در بین جامعه پخش می شود. کسانی اینجوری حرکت می کنند. این یک غلط بزرگ، یک خطای بسیار مهم و خطرناک است. امام معتقد به استقلال کشور بود، معتقد به ردّ سلطهی [بر] کشور بود. دشمن ما در طول این سالها، بسیاری از فعّالیّتهایی که علیه کشور ما و ملّت ما کرده است برای این بود که خدشهی در استقلال بهوجود بیاورد؛ چه تحریم، چه تهدید، اینها استقلال را هدف گرفتهاند. باید همه هوشیار باشند، بدانند که هدفهای دشمن چیست. این هم یکی از خطوط اصلی است.» (۱۴/۳/۹۴)
و در سخنان دیگری درباره بازجویی از دانشمندان هسته ای و بازدید از مزاکز نظامی که تجاوز به ناموس و استقلال یک کشور محسوب می شود می فرمایند: «حالا در همین مذاکرات باز حرفهای تازهای میزنند. [مثلا] بازرسیها، گفتیم که اجازه نمیدهیم از هیچیک از مراکز نظامی هیچ بازرسیای از سوی بیگانگان صورت بگیرد. میگویند بایستی ما بیاییم با دانشمندان شما مصاحبه کنیم یعنی در واقع بازجویی کنیم. ما اجازه نمیدهیم به حریم دانشمندان هستهای ما و دانشمندان در هر رشتهی حسّاس و مهمّی، اندکاهانتی بشود. من اجازه نمیدهم بیگانگان بیایند با دانشمندان ما، با فرزندان برجسته و عزیز ملّت ایران که این دانش گسترده را به اینجا رساندهاند، بخواهند بنشینند حرف بزنند. در دنیا هیچ عاقلی اجازه نمیدهد، هیچ دولتی اجازه نمیدهد؛ دانشمندانشان را مخفی میکنند، نمیگذارند اسمهایشان را هم کسی بفهمد. دشمن پُررو و وقیح توقّع دارد اجازه بدهند راه را باز کنند و بیایند با دانشمندان ما، با اساتید ما، با محقّقین ما گفتگو کنند، مذاکره کنند.
دربارهی چه؟ دربارهی یک پیشرفت اساسی بومی علمی در کشور. این اجازه مطلقاً داده نخواهد شد؛ این را هم دشمنان بدانند، هم کسانی که منتظرند ببینند تصمیم نظام جمهوری اسلامی چه میشود، بدانند.» (۳۰/۲/۹۴)
از دولتی که «مبانی تصوریه غلط» و «مبانی تصدیقیه باطل» دارد انتظاری نیست و روشن است که «فرهنگ متعالی» این ملت با «سیاست متدانی» این دولت ناسازگار است پس ملت و خانه ملت خود باید فکری برای این دغدغه ها و نگرانی ها کنند. فرصت کم است، خیلی کم!
به قلم علیرضا معاف؛ دانشجوی دکترای فلسفه ی علم در دانشگاه شریف ؛ سردبیر هفته نامه ۹دی