ظريف الدوله
در زمان حمله ی مغول های وحشی ، يك كودك نازنين و ظريف و ترسويی در ايران زندگی می كرد كه ترجيح داد به جای ايستادن در مقابل مغول ها به درس خواندن و مكتب رفتنش در دور آباد ادامه دهد و صيغه ی الفرار را خوب حفظ كند و بفهمد . سيبِ تقدير اين پسر بچه ی ظريف و نحيف هزار چرخ خورد و بالأخره در تاريخ اين سرزمين به جايی رسيد كه وی ملقب به ظريف الدوله شد.
از ويژگی بارزش اين بود كه از كودكی هيچ كس او را در حالت گريه نديده بود واين به خاطر شجاعتش نبود چون از گريه می ترسيد . صورتش دو حالت را به خود می گرفت يا خنده يا حالت عادی . به طور مثال : همان طور كه خوردن آب مرغ با تی تاب زمخت است اما شايد فردی پيدا بشود كه اين دوتا را با هم بخورد ونه تنها اينكه اين دو تا را با هم بخورد بلكه از خوردنش لذت وافرهم ببرد .
اگر به موزه ارتش واقع در كاخ شاه ملعون رفته باشيد ، مجسمه اميران وسرداران ارتش قديم ايران باستان را ملاحظه می كنيد و راهنمای موزه توضيح می دهد كه در دوران قديم در ارتش ايران هركه مقامش بالاتربود ريش هايش هم بلندتر بود و از ريش هايش می شد فهميد كه مقامش بالاتر است .
ظريف الدوله يك بار ريش می گذاشت يك بار نصفه می گذاشت و يك بار هم دوباره كامل می گذاشت . خلاصه در گير بود . ظريف الدوله چون در جوانی نتوانسته بود در مسابقات المپيك در رشته هايی همچون شتر سواری دولّادولّا و غيره وذلك شركت كند چه برسد به اين كه تيم تشكيل دهد، در آن زمان تاريخی مهم تصميم گرفت يك تيم تشكيل دهد و اينجا بود كه در دايره كارهای بيرونی، تيم مصاحفه كننده را برای مصاحفه با گردن كلفت های جهانی تشكيل داد .
پس از چندی از طريق چاپارخانه ها و كبوترهای نامه بر و كلاغ های خبر رسان خبر رسيد كه ظريف الدوله گفته است گردن كلفت شماره 1 دنيا قدرت اين را دارد كه مانند مغول ها ايران را با خاك يكسان كند . امرای ارتشِ وطن گفتند اين چه حرف رايگان و بی تدبيرانه ای است كه اميدهای مردم را نا اميد می كند . مگر ما ارتشيان در كارهای ظريف الدوله دخالت می كنيم كه ايشان دخالت می كندو سوتی می دهد كه دشمنان را جري می كند . ظريف الدوله گاف بزرگی داده بود .
ظريف الدوله كه در مكتب خانه، جانور شناسی خوانده بود آنجا در درس هايش خوانده بود كه :
بازی چند نوع است :
برد – برد : مثل شير كه شكار راكه خورد بقيه اش را می گذارد برای بقيه .
برد –باخت : مثل ببر كه شكار را می خورد و بقيه اش را می برد و خيرش به كسی نمی رسد .
باخت – برد : مثل روباه كه حيله گری می كند و چنان سرت كلاه می گذارد كه خيال می كنی كلاهی بر سرت نرفته وبردی اما كمی بعد متوجه می شوی كه آب از سرت گذشته است وتو باختی و آن برده است .
ظريف الدوله كه در حال مصاحفه در شهر تاريخی آتن در كشور يونان باستان بود خيلی مؤدبانه ومثل يك پسر خوب وبا مزه و حرف گوش كن ، به خواسته های آن ها گوش فرا داد وبا انگشترش كه مهر تأييدش بود پايين تمام قراردادهايی را كه آن ها نوشته بودند ممهور كرد و قرار شد د ر مقابل اين امتياز بزرگی كه داده دو امتياز بگيرد1 – هر چيزی كه ظريف الدوله خواست بگويد حتی غيبت پشت سر مسؤولين گردن كلفت شماره ی 1 دنيا وحتی گفتن هر گونه تفسيرو ترجمه ی من در آوردی در مورد متن موافقات وكلاً موافقات 2 – رنگ پوستين دفتر موافقات را ظريف الدوله و تيمش انتخاب كنند.
ظريف الدوله همچون گذشته می خنديد و با زبان آن ها يعنی زبان سريانی صحبت می كرد . چون تيم مصاحفه كننده ديگر در حالت مصاحبه شدن قرار گرفته بود اسم تيم، به تيم مصاحبه شونده تغيير نام پيدا كرد . سر ميز مصاحبه، مسؤولين گردن كلفت شماره 1 دنيا با هم در گوشی صحبت می كردند كه تيم ظريف الدوله چيزی از صحبت ها عايدشان نشود وظريف الدوله هم به تيمش می گفت اين مصاحبه ها و متن ها محرمانه است مبادا به چاپارها چيزی از اين صحبت ها ومتن ها بگوييدهرباركه ازتان گزارش گرفتندبگوييد فعلاً مشغول مصاحبه ايم وآخر سر هم بگوييد برده ايم ومتن را هم بعداً با هم فكری هم ترجمه می كنيم چون مسؤولين گردن كلفت شماره 1 دنيا گفتند كه هر جوری ترجمه كنيد موردی ندارد شما برای خودتان ترجمه كنيد وبنويسيد ما هم برای خودما ن می نويسيم .
مسؤولين گردن كلفت شماره ی 1 دنيا گفتند ما خيلی دوست داريم در گلستان ِ تركمن، چای بنوشيم كه در همين حين ظريف الدوله گفت پس اسم اين قرارداد را می گذاريم گلستان وبعدی راهم می گذاريم تركمن چای .
در مملكت خبر پراكنده شد كه تيم مصاحبه شونده ، بازی را در بازی برد – باخت ، باخته است . ظريف الدوله هم سريع ورق را برگرداند و گفت بگوييد كه اشتباه شده است و در واقع ما بازی را در بازی باخت – برد برده ايم . ظريف الدوله در حال برگشت به سرزمين پهناور ايران بود و هيِأت های استقبال در حال تدارك بودند و ظريف الدوله يك خروس را هم به نشانه ی اينكه بازی را برده است زير بغلش زد و از طرفی ، ملت ناخشنود و عصبانی از اين قضيه بودند كه چرا نماينده بلادشان بازی رامثل روباه برده است و مردم حرف شاناين بودكه مگر شما كارهايتان مثل بريتانيا يا همان انگليس كه معروف به روباه پير ومكار است هست . خبر به ظريف الدوله رسيد و ظريف الدوله هنگام پياده شدن از شتر هنگامی كه مردم در اطراف بودند سريع خروس را زير خلعتی خود پنهان كرد اما دريغ از اين كه دم های خروس بيرون بود و جمعيت بهش می گفتند مگر تو بازی را از نوع باخت – برد مثل روباه نبرده ای ؟ دم های خروس بيرون افتاده بود وظريف الدوله می گفت نه به جان خودم . كه جمعيت می گفتند قَسَمِت رو باور كنيم يا دم خروست رو.
اين بود توضيح فلسفه وجودی ضرب المثل دم خروست رو باور كنم يا قسمت رو.
نويسنده : محمودتاجيك خاوه – ورامين
4 دیدگاه
يك مسلمان ايرانی
خوشحالم كه حداقل يك نقطه مشترك داريم چون من هم برای شما واقعاً متاسفم . مطالب متعصبانه نبوده متاسفانه بوده است . دکتر ظریف و تیم مذاکره کننده افتخاری هستند برای مردمی که زیر بار تحریمها کمرشون شکست دکتر ظریف و تیم مذاکره کننده افتخاری نيستند برای مردمی كه كمرشان زير بار تحريم نشكست و البته اين هايی كه كمرشان زير بار تحريم نشكست مرفه بی دردهم نبودند و فرزند رمضان بودند و شعار هيهات من الذله را عملی كردند . عزيز دل، ما بيو گرافی از خودمان ارائه نكرديم كه می گوييد نفست از جای گرم بلند می شه ماهم مثل مردم معمولی هستيم و بچه شهرستان هستيم و چون در دل خود مردم هستيم حرف های شان را اين جور بيان كرديم اين ها در واقع صحبت های مردم است .
آبروی آقای منتظری را چه كسی برده ؟!!!!!!!!!!!!!!!!چه ارتباطی به ما داره؟
از نعمات توافق كه چيزی عايد ما نشد اگر چيزی عايد و واصل شما شده نوش جان . تا اين جای كار كه توافق نقمت بوده تا نعمت . ان شا ا… قسط های ازدواج و غيره هم زود تر تمام بشود .
ان شاا… يك مقدار ايمانی را كه فرموديد خدا زياد كند هم برای من راهم برای شما را.
یک ایرانی مسلمان
با سلام
اولا برای نویسنده این مطلب واقعا متاسفم که اینجوری متعصبانه هر چی تو ذهنش خطور کرده نوشته و اصلا حیفه که آدم وقت بزاره و اینو بخونه چون دکتر ظریف و تیم مذاکره کننده افتخاری هستند برای مردمی که زیر بار تحریمها کمرشون شکست و از ترسشون صداشون در نیومد . داداش نفست از جای گرم بلند میشه دوتا قسط وام ازدواجت (اونم چ وامی) که عقب افتاد و دو بار کرایه خونه ت عقب افتاد اونوقت میفهمی که توافق چ نعمتیه واسه مردم .مردم دیگه از تحریمو شعار دادن الکی خسته شدن بخدا برو تو شهر از مردم بپرس اونوقت بهت میگن … خواهشا از رو شکم سیری چیزی ننویسید آبروی منتظر و این چیزا رو هم نبرین بزارید یه ذره اعتقادی که مونده سرجاش باشه.
اون عزیزی که اسمش همت هستش خدا شفات بده داداش . مثل اینکه یکی بیاد از صدام دفاع کته . عزیزم مغولها جای ذفاع دارن آخه یه مشت وحشی بیابونی که همه چی رو زدن داغون کردن مغول چه تمدنی داشت وقتی به ایران اومد؟؟؟ برو تخت جمشید اونوقت می بینی که آریایی تمدن داره یا مغول برو کتابهای تاریخو بخون مقایسه کن بین کوروش و چنگیز و اونوقت می بینی کجای کاری عمو
سالار
آقا همت
شما از نسل آريايي ها هستی يا مغول ها؟
اين فقط يك سوال است؟
می خواهم بدانم اگر مغول هستی اين حرفت رابا تعصب گفته ای؟ و اگر نيستی از روی دانش تاريخی ات گفته ای ؟ و اگر از روی دانش تاريخی ات گفته ای كدام منبع ؟
با دانش سطحی تاريخی كه در بضاعت ما هست محرز است كه مغول ها هر چه در ايران بود را ويران كردند و آثاری هم كه الآن از آن زمان يعنی ايلخانيان باقی مانده است از ايرانی ها بوده است نه مغول ها و اگر اجازه گسترش وساخت اين آثار داده شد به خاطر تأثی ازفرهنگ وادب ايرانيان بود و مغول ها با تاثير از اين فرهنگ غنی مسلمان شدند.
از جمله “شمادراین برنامه بمب اتمی شکست سنگینی خوردید که شایددرتاریخ ایران یکی از ننگین ترین رویدادهای تاریخ برای ایران باشد.”
ايرانی ها مغول ها را آدم كردند آمريكايی ها راهم همين طور
همت
اولا وحشی آن آریاییانی هستندکه در لباس اسلام پنهان شدند اگرشماباتمدن هستید چه یادگاریهای گذاشتید آنها را یکی یکی باسندنشان بدهید، درضمن همان مغولانی که شما وحشی خطاب می کنید همان کسانی هستندکه فرهنگ تمدن وبیشتردست آوردهارابه یادگارگذاشتند / بعد اینقدر به قول شماها …… (این قسمت به دلیل ادبیات نامناسب نگارنده حذف شد) شمادراین برنامه بمب اتمی شکست سنگینی خوردید که شایددرتاریخ ایران یکی از ننگین ترین رویدادهای تاریخ برای ایران باشد. اینقدرمردم را گوش دراز نبینید به چشم خود؟