1- در چالش هستهای پیشروی که 12 سال به درازا کشیده است، ما و حریف هردو در پی «توافق خوب» هستیم و هر دو طرف نیز «توافق نکردن» را به «توافقبد» ترجیح میدهیم. اختلافنظر در تعریف «توافق خوب» است. توافق خوب از نگاه ما، توافقی است که در آن صنعت هستهای کشورمان پا بر جا بماند، اگرچه در جریان بده و بستان مذاکرات، ملزم به پذیرش برخی از هزینهها باشیم و به قول رهبر معظمانقلاب در دیدار اخیر مسئولان نظام؛ «ما از ابتداء گفتهایم میخواهیم تحریمهای ظالمانه برداشته شود که البته در مقابل آن، حاضریم یک چیزهایی بدهیم، به شرط این که صنعت هستهای متوقف نشود و لطمه نخورد». این تعریف از توافق خوب، یک تعریف قانونی و منصفانه است چرا که موضوع – کف- مذاکرات، «صنعتهستهای ایران» است و دستور کار مذاکرات، یافتن راه کاری است -سقف- که حفظ صنعت هستهای کشورمان را با اطمینان از غیرنظامی بودن آن تضمین کند. بنابراین اگر نتیجه نهایی و خروجی مذاکرات، لغو همه تحریمها و پا بر جا ماندن صنعت هستهای ایران نباشد، مذاکرات از «کف» عبور کرده و مفهوم و معنای حقوقی- و حتی سیاسی- خود را از دست میدهد.
طرف مقابل اما، از «توافق خوب» تعریف دیگری دارد که با نگاه و تعریف مورد نظر ما، نه فقط متفاوت، بلکه کاملا متضاد است. از نگاه آمریکا و متحدانش، توافق خوب، توافقی است که نتیجه آن برچیده شدن کامل صنعت هستهای کشورمان باشد و یا، نابودی نهایی آن را در یک سند بدون بازگشت- نظیر توافقهای ژنو ولوزان- تضمین کند. از این روی به آسانی میتوان نتیجه گرفت مادام که صورت واقعی مسئله چنین است – که هست- رسیدن به توافق ناممکن و محال خواهد بود.
بیرون از این جغرافیا نمیتوان «افق مذاکرات هستهای» را آنگونه که واقعا هست به ارزیابی نشست و دراینباره گفتنیهایی هست که با توجه به مرحله کنونی مذاکرات هستهای اشارهای گذرا به چند نکته در این زمینه ضروری به نظر میرسد.
2- برخلاف تصور برخی از دوستان که روزهای پیشروی را مرحله پایان مذاکرات تلقی میکنند و احتمال دستیابی به یک توافق را دور از انتظار نمیبینند، با قاطعیت و به یقین میتوان گفت که هیچ توافقی در پیش نخواهد بود، و باز هم مانند 12سال گذشته، مذاکرات در مرحله پایانی خود با شکست روبرو میشود مگر آن که یکی از دو حالت اتفاق بیفتد. اول آن که ما از حق مسلم و قانونی خود که حفظ صنعت هستهای کشورمان است دست بکشیم و به تعبیر رهبر معظم انقلاب«به یک کاریکاتور از فعالیت هستهای و تابلوی بیمحتوا» تن بدهیم و حالت دوم این که، حریف با دست کشیدن از نگاه سلطهجویانه خود، برخورداری ایران اسلامی از صنعت هستهای را بپذیرد. ولی هیچیک از دو حالت یاد شده در افق پیشروی دیده نمیشود بنابراین، از هماکنون به جد میتوان پیشبینی کرد که توافقی در میان نخواهد بود و از آنجا که طرف مقابل قواعد بازی و اصول مذاکرات را رعایت نکرده و برخلاف روال تعریف شده مذاکرات، موضوع مذاکره- کف مذاکره- را که برخورداری ایران از صنعت هستهای بوده است، دور زده است، به عنوان عامل اصلی شکست مذاکرات شناخته میشود. روشنگری مستند در اینباره وظیفهای است که علاوه بر دستاندرکاران مذاکرات هستهای برعهده همه جریانات سیاسی- صرفنظر از سلیقههای متفاوت آنها- نیز هست و باید در انجام این وظیفه، دولت و تیم هستهای را همراهی کنند.
گفتنی است که معرفی عامل شکست مذاکرات برای حریف از اهمیت ویژهای برخوردار است و از چند هفته قبل تلاش گستردهای را به منظور معرفی ایران به عنوان عامل و علت اصلی شکست مذاکرات آغاز کرده و با جدیت دنبال میکند. دراینباره اگرچه اسناد و شواهد فراوانی قابل ارائه است ولی از آن میان به خبر زیر بسنده میکنیم؛
یک ماه و چند روز قبل- روز چهارشنبه 6 خردادماه/27 می- پایگاه اطلاعرسانی «شورای آتلانتیک» از نشست سفرای انگلیس، فرانسه و آلمان خبر داد که با عنوان «اروپا و توافق هستهای ایران» در محل این شورا در آمریکا برپا شده بود. پایگاه آتلانتیک در گزارش خود آورده است؛ «سفرای سه کشور یاد شده به این نتیجه رسیدند که در صورت شکست مذاکرات ایران و 5+1 اگر افکارعمومی جهانیان به این نتیجه برسد که آمریکا در شکست مذاکرات مقصر بوده است، نظام تحریمهای اقتصادی به شدت آسیب میبیند و صاحبان صنایع در اروپا و آمریکا، ادامه تحریمها را غیرقابل توجیه تلقی میکنند ولی چنانچه ایران به عنوان مقصر تلقی و معرفی شود، ادامه تحریمها قابل توجیه خواهد بود».
3- متاسفانه باید گفت؛ توافقهای ژنو و لوزان که در آن از خطوط قرمز هستهای کشورمان عبور شده بود، به حریف امید داده بود که میتواند توافق مورد نظر خود را به ایران تحمیل کند و پروژه برچیدن صنعت هستهای جمهوری اسلامی ایران را کلید بزند ولی بیانات صریح و قاطع رهبرمعظم انقلاب در دیدار اخیر مسئولان نظام با ایشان، پروژه تحمیلی آمریکا را با بنبست جدی روبرو کرد که در این خصوص گفتنی است؛
تلقی حریف آن بود که از ایران اسلامی درباره توافق هستهای دو صدای متفاوت و در پارهای از موارد، متضاد به گوش میرسد. دیدگاه طیفی که آمریکا را قابل اعتماد و توافق «برد-برد» را دور از دسترس نمیداند و در همان حال گشایش اقتصادی را به توافق هستهای گره زده است. و طیف دیگری که به آمریکا کمترین اعتمادی ندارد و نگران از دست رفتن دستاوردهایی است که تاکنون در عرصه فنآوری هستهای به دست آورده است.
رهبر معظم انقلاب در بیانات اخیر خود، از یکسو بر سلامت و دلسوزی تیم هستهای کشورمان تاکید ورزیده و آنان را افرادی، مومن، امانتدار و صاحب غیرت و شجاعت معرفی کردند و در همان حال خطوط قرمز و غیرقابل عبور نظام در مذاکرات هستهای را برشمرده و تعریف مشخصی از این خطوط ارائه کردند. این اقدام هوشمندانه خط بطلانی بود که با قاطعیت و اقتدار بر توهم دوصدایی نسبت به توافق احتمالی و سرنوشت صنعت هستهای کشورمان کشیده شد. ایشان با تأکید بر دو گزاره یاد شده دندان طمع دشمن را که برای بهرهگیری و سوءاستفاده از دوگانگی مورد اشاره تیز شده بود، کُند کرده و شکستند.
در پی بیانات رهبر معظم انقلاب بسیاری از مقامات و رسانههای آمریکایی، اروپایی و شرقی، معادلات پیشبینی شده درباره نتیجه مذاکرات را به نفع ایران تغییر یافته ارزیابی کرده و از جمله بر این نکته تاکید داشتند که «حمایت آیتالله خامنهای از تیم مذاکرهکننده و بر شمردن خطوط قرمز ایران، علاوه بر آن که پشتیبانی دلگرمکنندهای برای تیم هستهای بود، برطرف کننده نگرانی طیفهای دیگر نیز بود»، از جمله، نیویورکتایمز نوشت؛ «برخی بر این باورند که مواضع رهبر عالی ایران سبب محدود شدن فضای مانور تیم مذاکرهکننده ایران میشود، اما کارشناسان هستهای معتقدند این سخنان بسیار هوشمندانه و جهت تقویت مذاکرهکنندگان بوده است زیرا آنها در مقابل خواستههای 5+1 خواهند گفت؛ از خط قرمزهای رهبر خود کوتاه نیامده و امتیاز بیشتری نخواهند داد» و خبرگزاری اسپوتنیک روسیه، نوشت «اینبار ظریف با شرایطی به مذاکرات میرود که بتواند توافقی مبنی بر رفع یکجای تحریمها امضاء کند وگرنه فعلا ایران نیازی به توافقی که نتیجهاش مشخص نیست ندارد» و نمونههای مشابه دیگری از این دست.
4- در پی بیانات اخیر حضرت آقا و حمایت کمنظیر ایشان از تیم هستهای کشورمان، برخی از تحلیلگران داخلی بر این گزاره و تحلیل تاکید میکردند- و شاید هنوز هم میکنند- که وقتی رهبر معظم انقلاب تیم مذاکرهکننده را امانتدار، مومن، غیرتمند و شجاع میدانند، میتوان نتیجه گرفت توافقی که مورد تائید این تیم با این ویژگیها باشد، همان «توافق خوب» است. در این برداشت اگرچه بر سلامت و ایمان و شجاعت تیم مذاکرهکننده تاکید شده است ولی باید توجه داشت که بیاناتحضرتآقا نیمه دیگری نیز دارد و آن، این که، سلامت تیم هستهای تنها معیار و میزان برای ارزیابی یک «توافق» خوب نیست بلکه رهبر معظم انقلاب با برشمردن خطوط قرمز هستهای، «توافق خوب» را توافقی میدانند که در آن از خطوط قرمز یاد شده عبور نشده باشد. به بیان دیگر معیار و میزان برای ارزیابی یک «توافقخوب» و تشخیص آن از «توافق بد»، همان خطوط قرمز ترسیم شده در بیانات رهبر معظم انقلاب است و دراینباره اشاره به نکتهای ضروری به نظر میرسد.
حضرت آقا میفرمایند «آنچه رهبری در جلسات عمومی میگوید عینا همان مسائلی است که در جلسات خصوصی به رئیسجمهور و دیگر مسئولان ذیربط میگوید».
با توجه به این بخش از بیانات حضرت آقا اولا؛ تاکید ایشان بر «امانتداری، غیرت، شجاعت و تدین اعضای تیم مذاکرهکننده» باور و اعتقاد قلبی رهبرمعظمانقلاب است و علتتراشیهای دیگر برای آن، غیرقابل قبول و مردود خواهد بود.
و ثانیا؛ خطوط قرمزی که حضرت آقا ترسیم کردهاند نیز، قابل تخفیف و عقبنشینی نبوده و نیست بلکه از باور عمیق و عالمانه حضرتش درباره نتیجه مورد نظر ایشان از مذاکرات هستهای ریشه میگیرد.
نتیجه آن که حمایت از تیم هستهای با تاکید بر حفظ خطوط قرمز یاد شده وظیفه همگان است و در هیچیک از دوسوی این قضیه کمترین زمینهای برای تردید و «اما و اگر» وجود ندارد.
5- در فاصله کوتاهی بعد از بیانات قاطع رهبر معظم انقلاب در جمع کارگزاران نظام، حریف که نقشه قبلی خود را نقش بر آب میدید، گزینه دیگری را پیش کشیده و در آن دمید و آن گزینهای بود که دو روز بعد از بیانات حضرت آقا، شبکهتلویزیونی C.N.N از آن خبر داد و به عنوان نتیجه احتمالی مذاکرات، اعلام کرد؛ «احتمال دارد متن توافق 5+1 با ایران که شامل ضمایم فنی است، بدون امضای طرفین حاضر در مذاکرات منتشر شود».
درباره این گزینه که ترجمان ترفند موذیانه دیگری از سوی حریف است گفتنیهایی هست که به بعد موکول میکنیم.
حسین شریعتمداری
یک دیدگاه
ناشناس
مرگبر منافق مزدور اسرائیل تفرقه انداز بین ملت