مژده ی یوسف به کنعان آمده
بر کویر تشنه باران آمده
زنده شو ای شهر دل مرده که باز
کاروانی از شهیدان آمده
ای شکسته استخوان ها السلام
السلام ای قهرمان ها السلام
از شما چشم زمین روشن شده
راهیان آسمان ها السلام
با شما اینک، می وزد عطر مدینه در خیابان ها
آه و واویلا، سوی چشم مادران را برده باران ها
(ای دل می رسند از راه، فرزندان روح الله)
شد چراغان کوی و برزن با شما
می رود هر دم دل من با شما
یادتان در جان ما جا مانده است
ای همه معنای بودن با شما
ای عزاداران عزاداری کنید
از غم ما پرده برداری کنید
استخوانی آمده از یوسفش
مادر غم دیده را یاری کنید
ذکر یازهراست، بر لب چشم انتظاران شما اینک
در خزان شهر آمده گویا بهاران شما اینک
(ای دل می رسند از راه، فرزندان روح الله)
ما و اینک یاد یاران حسین
ما به قربان شهیدان حسین
بر سر مولای ما سید علی
شکرُ لله بوده دستان حسین
ای شهیدان خدا آماده ایم
رهبر آزاده ما آماده ایم
ای مدینه،! مکه! ای شام و حلب
ای نجف! ای کربلا! آماده ایم
کربلایی ها، ای خدا آماده جان دادند اینجا
با نوای یا کربلا آماده جان دادند اینجا
(ای دل می رسند از راه، فرزندان روح الله)
شاعران:
میلاد عرفان پور (بند 1 و 2)
جواد شیخ الاسلامی (بند 3)