محدودیت عمر یک نویسنده به او اجازه نمیدهد که بیشتر از چند اثر در زندگی خود خلق کند. میان تمام آنها هم شاید تنها یک یا دو اثر از آن نویسنده برجسته شود. اما نویسندگانی هستند که قلم آنان ویژگیهایی دارد که فراتر از آثارشان خود آنان را یک «برند» میکند، برندی که کتاب، ناشر، خواننده و همه از آن لذت میبرند. «رضا امیرخانی» یکی از آن برندهاست.
سال 1374 بود که با نوشتن اولین کتابش معروف شد. شاید کسی فکر نمیکرد فارغالتحصیل 22ساله دبیرستان علامه حلی و مهندس مکانیک دانشگاه شریف به یکباره بتواند با اولین رمانش به یک نویسنده معروف تبدیل شود، نویسندهای که شمارگان آثارش به حدود 600 هزار جلد میرسد.
شاید فضای متفاوت ارمیا بود که او را اینگونه سر زبانها انداخت. ارمیایی که در جنگ جور دیگری متولد شده بود میخواست به شهر برگردد، به شهری که با جبهه، زادگاه واقعی او متفاوت شده بود. ارمیا داستان زندگی صدها هزار آدمی است که در جبهههای هشت سال دفاع مقدس نفس کشیدند و دیگر هوای شهر و هواهای مردم شهر برایشان خفهکننده بود.
رضا امیرخانی دیگر چهره شناخته شدهای برای کتابخوانها بود. ناصر ارمنی دومین اثر این نویسنده جوان بود. مسیحا و نگین انگشتری که یهودا شده بود هرچند هشداری بود به پلیدیهای نفس اماره اما در ذهن و قلب خوانندگان تهنشین شده بود.
اما ظاهراً همه اینها مقدمهای بود برای جهش بزرگ امیرخانی. باید 7 سال از زمان گرفتنِ مدركِ خلبانی میگذشت تا همه بفهمند که توانایی پرواز او در آسمان آبی ادبیات خیلی بیشتر از آسمان خاکستری شهر است.
«من او» در سال 78 منتشر شد و موجی از تحسین و شگفتی در مجامع ادبی به راه انداخت. «من او» ساختاری نو و بدیع در فضای راکد آن سالهای رماننویسی در ادبیات ایران داشت و خیلی زود موج تقلید از ساختار خاص این رمان در فضای ادبیات ایرانی به راه افتاد. صفحات سفید «من او» و تفسیر دلچسب مخاطب برای خودش، خواننده آن سالهای ادبیات ایرانی را با اتفاقاتی روبهرو میکرد که تاکنون برایش سابقه نداشت.
عاشقانههای زیبا علی و مهتاب در «من او» و شخصیت فتاح که بهسرعت محبوب شد برگ جدید در خاطره ذهنی ادبیاتبازهای ایرانی ورق زد. رمان خیلی زود پرفروش شد و فتاحِ عفیف امیرخانی شهید شد و تا ابد زنده ماند.
امیرخانی بعد از «من او»، «از به»، «داستان سیستان» و «نشت نشا» را نوشت. در سال 87 بود که امیرخانی ارمیا را برای بار دیگر فراخواند تا این بار به آمریکا برود. «بیوتن» داستان ارمیایی بود که این بار دلش را به دست گرفته بود و به آمریکا میرفت تا با عشقی که در قطعه شهدا پیدایش کرده بود، زندگی کند.
آثار بعدی امیرخانی، «سرلوحهها»، گزیدهای از یادداشتهای پراکنده امیرخانی در سالهای 1381-1384 در سایت لوح و «نفحات نفت» جستاری در فرهنگ مدیریت نفتی و دولتی در جمهوری اسلامی ایران بود.
«داستان سیستان» حاشیهنگاری امیرخانی از سفر رهبرمعظم انقلاب به استان سیستان و بلوچستان بود که بعد از آن، «جانستان کابلستان» دومین سفرنامه امیرخانی محسوب میشد. او به افغانستان سفر کرد تا نیمه گمشده ایران را بعد از 9 دهه جدایی پیدا کند. فرهنگ و زبان مشترک ایرانیها و افغانستانیها حرفهای دیگری از تبادل فرهنگی مردم این دو کشور میزد.
«قیدار» آخرین رمان امیرخانی، در بیست و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رونمایی شد. این رمان برگزیده بخشِ داستانِ بیست و یکمین دوره جایزه کتابِ فصل شد. در روزگاری که همه علیه یکدیگر افشاگری میکردند و تکفیر و اتهامافکنی گروهها و جریانات مختلف علیه هم به اوج رسیده بود، امیرخانی حرف از جوانمردی میزد. امیرخانی جایزه نقدی این اثر را به جهادگران بشاگرد اهدا کرد.
سوریه کشوری که روزگاری شادترین کشور منطقه بود؛ این روزها درگیر جنگ تحمیلی دیگری شده است. روح مطالبهگر امیرخانی این بار او را به سوریه کشاند. تصویر خندههای کودکان سوری در آغوش امیرخانی خیلی زود در رسانههای ایرانی چرخید. باید دید قلم او این بار چهچیزهایی روی کاغذ میآورد.
روزگاری امیرخانی نوشت: داستایوسکی در جایی گفته بود ما همه از زیر شنل گوگول به در آمدیم. همین را محمود دولتآبادی در شکلی دیگر گفته بود که ما همه در تاریکخانه هدایت ظاهر شدیم. و بگذار من اینگونه بگویم که ما همه فرزندان زن زیادی جلالیم، جلالی که به ما آموخت روش روشنفکر ایرانی بودن را … .
این شاید بهترین تعریف برای نویسندهای باشد که حالا دیگر نماینده نسل جوان ادبیات معاصر انقلابی در ایران است.
* بیوتن / رضا امیرخانی / علم
داستان «بیوتن» اثر «رضا امیرخانی»، داستان غریبی است. «ارمیا»ی جبهه رفته در سودای عشق «آرمیتا»، آمریکایی ایرانیالاصلی که همراه شرکتی عمرانی به ایران آمده است، در روزی آفتابی و در بهشت زهرا دل از کف میدهد و بار سفر به ینگه دنیا را میبندد تا …
دعوای بین ذهن مدرن و ذهن سنتی ارمیا از زیباترین قسمتهای رمان است که در ذهن مخاطب به خوبی جا میگیرد. امیرخانی با این تمهید اندیشیدهشده، ارمیای آرمانگرا و سنتی را تا قلب دنیای مدرن میبرد و مخاطب ایرانی را به نظاره فرا میخواند.
* ناصر ارمنی / نیستان
رضا امیرخانی مجموعه داستان ناصر ارمنی را در سال 1383 نوشته است. وی در این مجموعه داستانهای با نامهای زمزم، انگشتر، رتبه قبولی، یک پژوهش خشن، کوچولو، ناصر ارمنی، کمال، سه نفر، خیابان، سال نو و گوش شنوا دارد. این اثر توسط انتشارات نیستان به چاپ رسیدهاست.
* قیدار / رضا امیرخانی / افق
قیدار را باید رمان شخصیت دانست. داستان آن درباره مردی است که به شدت دوست ادامهدهنده سلسله خود باشد. به عبارت دیگر، نیاز دارد که به شدت خودش باشد. او دوست دارد جهان خودش را خودش بسازد و به نوعی بر جهان بیرونی خود هم موثر باشد.در واقع، شخصیت این رمان سعی میکند با ساحت شخصی خود بر جهان بیرونیاش تاثیر بگذارد. در بیان دیگر، روایت واپسین مرد سلسلهای است که به نظر میرسد منقرض شده است و او حالا به تنهایی برای احیا و ابقای این سلسله تلاش میکند.
* ارمیا / افق
«ارمیا» اولین فرزند «امیرخانی» در دنیای رمان است که در سال 1374 به دنیا آمد. داستان جوانی از شمال شهر تهران است که داوطلبانه به جنگ میرود. در زمان ثبتنام با «مصطفی» آشنا میشود. آن دو با هم به جبهه میروند. رابطه آن دو از رفاقت فراتر میرود و مصطفی برای ارمیا، مراد میشود. مصطفی در روزهای پایانی جنگ به شهادت میرسد و شهادت مصطفی باعث تحول ارمیا میشود. قطعنامه پذیرفته میشود و ارمیا به شهر برمیگردد. او که شش ماه را در جنگ بوده است، گویا حضورش در جبهه در عمق وجودش خانه کرده است و تحمل شهر را ندارد.
* من او / افق
رمان «من او» سومین اثر رضا امیرخانی است که در سال 1378 منتشر و برخی آن را بهترین کتاب این نویسنده میدانند.
داستان مربوط به زندگی فردی به نام علی فتاح است و عشق پاک او با دختر خدمتکار خانواده اش به نام مهتاب که به دلیل اعتقاد علی به عشقی پاک تا زمانی که از عشق راستین خود مطمئن نشده از ازدواج امتناع میکند و در خلال داستان از راهنماییهای درویشی مصطفی نام، از سلسلهای نامعلوم کمک می گیرد که نقش مهمی در داستان نیز دارد. مهتاب و علی هر دو عاقبت ناکام از دنیا می روند تا در جهان آخرت با یکدیگر ازدواج کنند. دو راوی در داستان هستند، یکی خود رضا امیرخانی و دیگر قهرمان داستان (علی فتاح)و این دو ماجراهای زندگی علی فتاح را از کودکی تا لحظهٔ مرگ / ازدواج، روایت میکند.
* از به / نیستان
«از به» یکی از رمانهای متفاوت دفاع مقدس است؛ هم به لحاظ فرم و هم از حیث نوع نگاه. نویسنده به دنبال واقعیت زندگی آدمهای قصه است؛ اما نه تصویری آرمانی و ناملموس. جنگ سختیها و تلخیهایی دارد که هنوز چشیدنی و دیدنی است و این نقطه برتری رمان است: واقعنگری در حوزه دفاع مقدس.
نامهای از همسر سرهنگ خلبان «مرتضی مشکات» به سرگرد خلبان «تیموری»، سرآغاز نامه نگاریهایی است که رمان از به را شکل دادهاند؛ داستان خلبان جانبازی به نام مشکات که در عملیات هوایی، دو پایش را از دست داده است و دیگر به اجازه پرواز نمیدهند.
منبع : تسنیم
8 دیدگاه
ناشناس
عشقی آقا رضا! حکما همیشه عشق بودی…یا علی مددی!
ناشناس
سلام به فکر زیبا و قلم منحصر به فرد آقای امیرخانی. چند ماهی است مشغول نوشتن رمانی هستم که مدتها بود فکرم را بخود مشغول کرده بود. در حین نوشتن به کتاب قیدار برخوردم وتا امشب که تا به آخر با ولعی تمام آنرا بلعیدم فکر میکردم نویسنده ام!! حال مانده ام کتابم را چگونه و با چه جراتی به انجام رسانم؟! که زبانم قاصر است و علمم کم.
خدا قوت آفریننده ی قیدار …
محسن لیدی
من با کتاب من. او بزرگ شدم. وباقیدار به اوج فرهنگ و مردانگی. مردم قدیم پی بردم. از من او تا همین الان کتاب همیشه همراه منه. از ت ممنون استاد امیرخانی.
ناشناس
اين كتابا فوق العاده ان
طرفدار
این روزا کار برای خیلی از اصولگرا ها سخت شده مخصوصا با نزدیک شدن به انتخابات امید وارم ایشون از این جو سازی های علیه اصول گراها در امان بمونن.
ناشناس
فوق العاده ترین نوشته ها مال ایشونه
حکما پیروزن…
یا علی مددی!
F
سلام لینک دانلود رمانهای آقای امیرخانی رو میذارین؟
نرگس
سلام
ممکنه اماکن دانلود کتاب ها رو قرار بدید.
خیلی ممنون