5 خط قرمزی که در مذاکرات لوزان از آنها عبور شد/چگونه با توافق دو مرحله ای، باقی ماندن تحریم ها، تغییر کاربری اراک، ممنوعیت غنی سازی در فردو و خداحافظی با ۱۹۰ هزار سو غنی سازی می توان از یک توافق خوب سخن گفت؟!
امیرحسین ثابتی: سرانجام مذاکرات لوزان سوییس به پایان رسید و اگرچه همچنان بسیاری از جزییات توافق هسته ای روشن نشده و بنا بر اعلام دکتر ظریف تعیین این مسایل تا ۱۱ تیر ماه سال جاری انجام خواهد شد، اما به نظر می رسد اکنون می توان با توجه به اطلاعات رسمی منتشر شده در این باره، به قضاوت نشست که آیا مذاکرات لوزان توانسته در چارچوب خطوط قرمز و حقوق ملت گامی به جلو بر دارد یا خیر؟
در این باره توجه به نکات ذیل، ضروری است:
۱.آیا خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات لوزان رعایت شد؟
توجه در متن بیانیه قرائت شده توسط دکتر ظریف، موگرینی و هم چنین انتشار متن توافق توسط آمریکا نشان می دهد که حداقل در ۵ مورد، به طور آشکار خطوط قرمز ترسیم شده توسط نظام در باب مذاکرات هسته ای رعایت نشده است:
الف/ توافق دو مرحله ای
رهبر انقلاب در ۱۹ بهمن ۹۳ در جمع فرماندهان ارتش، درباره یک مرحله ای یا دو مرحله ای بودن توافق هسته ای فرمودند:
«این حرفی هم که حالا انسان میشنود که میگویند که در یک برههای دربارهی اصول کلّی توافق کنیم، بعد دربارهی جزئیات، این را هم بنده نمیپسندم؛ با تجربهای که از رفتارهای طرف مقابل داریم، احساس میکنم که این وسیلهای خواهد شد برای بهانهگیریهای پیدر پی برسر جزئیات. اگر توافق میکنند، جزئیات و کلّیات و همه را در یکجلسهی واحد تمام بکنند، امضا کنند. اینکه کّلیات را جداگانه توافق کنند، و بعد بر اساس آن کلّیات – که یکچیزهای مبهمی است، تفسیرپذیر است، تحلیلپذیر است – بروند سراغ جزئیات، نه، این منطقی نیست.»
اما عملا آنچه در مذاکرات لوزان سوییس انجام شد، تخطی آشکار از این مساله مهم بود و طرفین بعد از انتشار متن بیانیه اولیه، اعلام کردند که جزییات باقی مانده در این باره را تا ۱۱ تیر ماه حل و فصل خواهند کرد. فارغ از اینکه با این اقدام علنا یکی از مهم ترین خطوط قرمز توسط تیم مذاکره کننده هسته ای زیر پا گذاشته شده است، به نظر می رسد این موضوع در آینده کار را برای این تیم سخت تر هم خواهد کرد چرا که آمریکا طبق تجربه توافق ژنو، در گام نهایی نیز از فرصت استفاده کرده و با استناد به بخش های کلی و تفسیر پذیر توافق لوزان، از وعده هایی که به ایران داده شانه خالی کرده و در عمل علیرغم آنکه ایران به تمام تعهدات خود عمل خواهد کرد، طرف مقابل مشخص نیست تا چه اندازه به تعهداتش پایبند خواهد بود.
ب/ پا برجا ماندن تحریم ها و پذیرش اینکه «تحریم ها جزو نتیجه مذاکرات خواهد بود نه روند آن»
رهبر انقلاب در نخستین روز از سال ۱۳۹۴ در حرم رضوی علیه السلام فرمودند:
«آمریکاییها تکرار میکنند که ما قرارداد با ایران میبندیم، بعد نگاه میکنیم ببینیم اگر به قرارداد عمل کردند تحریمها را برمیداریم. این حرف حرف غلط و غیر قابل قبولی است؛ این را ما قبول نداریم. رفع تحریمها جزو موضوعات مذاکره است، نه نتیجهی مذاکرات؛ آن کسانی که دستاندرکار هستند، فرق این دو را بخوبی میفهمند. این یک خدعهی آمریکایی است که میگویند قرارداد میبندیم، نگاه میکنیم به رفتارها، بعد تحریمها را برمیداریم! اینجوری نیست؛ همینطور که مسئولین ما صریحاً گفتهاند و رئیسجمهور محترم صریحاً گفت، رفع تحریمها باید بدون هیچ فاصلهای در هنگام رسیدن به توافق انجام بگیرد، یعنی رفع تحریم جزء توافق است نه چیزی مترتّب بر توافق.»
اکنون با انتشار متن نهایی بیانیه لوزان توسط طرفین مشخص شده است که نه تنها ایران نتوانسته طرف مقابل را برای رفع یک جای تحریم های غیرقانونی و ظالمانه متقاعد کند بلکه ضمن پذیرش این مساله که فقط تحریم های مرتبط با برنامه هسته ای ایران «تعلیق» خواهد شد، عملا هیچ تغییری در ساختار تحریم ها بویژه نفتی و بانکی نتوانسته انجام دهد. چنانچه جان کری وزیر خارجه آمریکا تنها دقایقی بعد از قرائت متن بیانیه پایانی توسط دکتر ظریف، اعلام کرد: «در ازای این همکاری ها از جانب ایران آمریکا مرحله به مرحله تحریم ها را “تقلیل” خواهد داد و در جایی که ایران به توافق عمل نکند تحریم ها به جای خود بازخواهد گشت.»
همچنین وزارت خارجه آمریکا نیز بلافاصله با صدور بیانیه ای در این باره اعلام کرد:
«آمریکا و اتحادیه اروپا زمانیکه آژانس تائید کند ایران تمام گامهای کلیدی مرتبط با هستهای را برداشته، تحریمهای “مرتبط با هستهای” را “تعلیق” خواهند کرد. در هر زمان که ایران به تعهدات خود عمل نکند، این تحریمها فورا به جای خود باز میگردند. معماری تحریمهای مرتبط با هستهای ایالات متحده در بخش اعظم دوره توافق حفظ شده و امکان بازگشت فوری آنها درصورت بروز مورد جدی عدم-کارایی را فراهم میکند … تحریمهای ایالات متحده مرتبط با مسئله تروریسم، نقض حقوق بشر و موشکهای بالستیک پابرجا خواهند بود.»
نکته جالب توجه در این میان آنکه اساسا اظهارات آقای ظریف مبنی بر لغو همه تحریم ها توسط آمریکا عجیب است چرا که نه تنها آمریکا چنین تعهدی را به ایران نداده است بلکه بر اساس قانون جامع تحریم های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران تحت عنوان «سیسادا»، تحریم های اقتصادی آمریکا علیه ایران از جمله در حوزه نفت و بانک، تنها منشاء هسته ای ندارد بلکه اتهامات واهی آمریکا علیه ایران از جمله نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسیم و … نیز دلیل اعمال این تحریم هاست و مشخص نیست وزیر محترم امور خارجه کشورمان که به خوبی از این قانون اطلاع دارد، با چه مبنایی انتظار دارد آمریکا بلافاصله تمام تحریم های علیه ایران را لغو کند؟
ج/ تغییر کاربری راکتور اراک
یکی دیگر از مواردی که نشان می دهد تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان نتوانسته بر خطوط قرمز پافشاری کند، قبول تغییر کاربری راکتور آب سنگنین اراک است. البته آقای ظریف در سخنان خود تصریح کرد که فعالیت های هسته ای ایران در اراک ادامه خواهد یافت و بلافاصله بعد از حضور در فرودگاه مهر آباد نیز مجددا بر این مساله تاکید کرد اما واقعیت این است که این تمام ماجرا نیست و اگرچه ایران در اراک به فعالیت های هسته ای خود ادامه خواهد داد اما اساسا طراحی و ساخت اولیه راکتور اراک برای انجام اقدامات مرتبط با فناوری آب سنگین بوده است اما از این به بعد با تغییر کاربری آن، در عمل اراک دیگر کاربرد سابق خود را ندارد و با این حساب به نظر می رسد اساسا ساخت و طراحی اولیه آن با توجه به تصمیم فعلی تیم مذاکره کننده هسته ای ایران، «نقض غرض» بوده است.
این در حالی است که موضوع حفظ ماهیت راکتور آب سنگین اراک و عدم تغییر آن، یکی از خطوط قرمزی بوده که رهبر انقلاب قبل از مذاکرات وین ۴ در خرداد ماه سال ۹۳ مطرح کردند و اساسا یکی از علل به نتیجه نرسیدن مذاکرات وین ۴ نیز همین مساله بود که آمریکایی ها اصرار به بازطراحی و قلب ماهیت راکتور آب سنگین اراک داشتند. حتی پیش از وین ۴ نیز محمد جواد ظریف طی یک نشست خبری در توکیو در اسفند ماه ۹۲ با تاکید بر اینکه حفظ راکتور اراک خط قرمز ماست، گفت: «ما بهدنبال تعطیل کردن اراک نیستم، ما بهدنبال برچیدن آن نیستیم، این خط قرمز ما است، اما به نگرانیهای برخی طرفها در مورد اشاعه تسلیحات هستهای خواهیم پرداخت.»
اما امروز عملا اتفاقی که افتاده، تغییر کاربری راکتور آب سنگین اراک است بگونه ای که این راکتور دیگر توانایی سابق خود بویژه تولید پلوتونیوم را ندارد و برای این اقدام هر نامی که انتخاب کنیم، در عمل تفاوتی ندارد زیرا راکتور اب سنگین اراک دیگر راکتور آب سنگین نیست و ماهیت سابق خود را حفظ نکرده است و برای هدفی که از ابتدا ساخته شده بوده، امروز تعطیل شده است.
د/ ممنوعیت غنی سازی در فردو
بر اساس مذاکرات لوزان، سایت هسته ای فردو عملا دیگر به هیچ اندازه نمی تواند غنی سازی اورانیوم را انجام دهد، این در حالی است که رهبر معظم انقلاب تا کنون بارها و بارها بر خط قرمز بودن سایت هسته ای فردو و لزوم ادامه غنی سازی در آن تاکید کرده اند. به عنوان مثال ایشان در تیر ماه ۹۳ در دیدار بار جمعی از مسئولان نظام فرمودند: «مسئلهی ظرفیّت غنیسازی یک مسئله است که خیلی مهم است؛ مسئلهی تحقیق و توسعه که قطعاً باید رعایت بشود؛ حفظ تشکیلاتی که دشمن قادر به تخریب آن نیست. روی “فردو” تکیه میکنند، چون غیر قابل دسترسی است برای آنها؛ میگویند جایی که ما نمیتوانیم به آن ضربه بزنیم، نباید داشته باشید! این خندهآور نیست؟»
در هر حال هم اکنون سایت فردو نیز مانند راکتور اراک دیگر نمی تواند همچون گذشته به کار ویژه اصلی خود ادامه دهد و در حالی که این سایت ۴۰ متر زیر زمین بوده و ۹۰ متر نیز پوشش کوه دارد، یعنی مجموعا با ۱۳۰ متر ضریب عدم دسترسی برای انهدام موشکی دشمن، یکی از تاسیسات استراتژیک و فوق امن هسته ای جمهوری اسلامی ایران برای غنی سازی اورانیوم محسوب می شد، دیگر نباید غنی سازی انجام دهد و تنها به یک مکان برای تحقیقات هسته ای آن هم به طور محدود تبدیل شده است! تحقیقاتی که شاید لزومی نباشد برای انجام آنها ۴۰ متر به زیر زمین رفت و خیلی از آنها را می توان در تاسیسات هسته ای دیگر و حتی برخی دانشگاه ها و پژوهشگاه های مرتبط با فناوری هسته ای انجام داد. لذا به نظر می رسد اجازه آمریکایی ها برای روشن ماندن چراغ های سایت فردو انجام تحقیقات هست های در آن، تنها به رسمیت شناختن حق کنجکاوی! داشنمندان هسته ای ایران بوده است تا با حضور در ۴۰ متر زیر زمین بتوانند تحقیقاتی را انجام دهند که همزمان در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران نیز قابل پیگیری و پژوهش است!
نکته قابل توجه دیگر در این باره اینکه، موضوع تعطیلی غنی سازی در فردو و تجمیع تمام فرآیند غنی سازی ایران در سایت نطنز آن هم با محدودیت های متعدد و زیر ۵%، یکی از مطالبات اصلی آمریکایی ها از ابتدای مذاکرات بود، چرا که نطنز در مقایسه با فردو به هیچ عنوان امنیت فوق العاده ای در برابر هر گونه حمله نظامی و موشکی احتمالی دشمن را ندارد.
جالب آنکه وندی شرمن معاون جان کری در مرداد ماه سال ۹۳ در جلسه با کنگره آمریکا از این موضوع خبر داده و تاکید کرده بود: «توافق شده است که فردو دیگر مرکز غنی سازی نباشد و اصلاً اگر قرار است برنامه ای برای غنی سازی در ایران در کار باشد، تنها تأسیسات غنی سازی موجود، نطنز خواهد بود.»
هر چند علی اکبر صالحی در آخرین روزهای سال گذشته در ۲۵ اسفند ۱۳۹۳ ضمن تاکید بر خط قرمز بودن حفظ اراک و فردو اعلام کرد: «هر توافق نهایی باید شامل خواسته ایران برای فعال ماندن راکتور آب سنگین اراک و مرکز غنی سازی فردو باشد.» اما در عمل این اتفاق نیفتاد و اراک و فردو این روزها تنها چراغ هایشان روشن است و فاصله زیادی با کارویژه اصلی خود دارند.
ه/ ماجرای ۱۹۰ هزار سو
رهبر انقلاب در ۱۶ تیر سال ۹۳ در دیدار با جمعی از مسئولان نظام فرمودند:
«طرف مقابل به مرگ گرفته که به تب راضی بشوید. هدف آنها این است که جمهوری اسلامی را در باب ظرفیّت غنیسازی مثلاً – که یکی از مسائل است – به ده هزار سو راضی کنند، منتها از پانصد سو و هزار سو شروع کردهاند، که حدود ده هزار سو مثلاً محصول حدود ده هزار سانتریفیوژ – همین قدیمیهایی که از قبل داشتیم و داریم – است. هدف آنها این است. مسئولین ما میگویند ما به ۱۹۰۰۰۰ سو احتیاج داریم. ممکن است این نیاز مال امسال و دو سال دیگر و پنج سال دیگر نباشد، امّا این نیاز قطعی کشور است، خب، باید نیاز کشور تأمین بشود.»
اما آنچه که بر اساس توافق لوزان عملی شده است، برچیدن ۱۳ هزار سانتریفیوژ فعال و تنها استفاده از ۵۰۰۰ سانتریفیوژ نسل اول، آن هم در سایت نطنز است که با این اوصاف برای رسیدن به میزان ۱۹۰ هزار سو، فاصله بسیار زیادی وجود دارد. به بیان دیگر با توجه به آنکه بر اساس این توافق ایران حتی حق استفاده از نسل های جدید سانتریفیوژهای خود را ندارد تنها باید با تکیه بر نسل قدیمی سانتریفیوژهای خود به غنی سازی اورانیوم آن هم به صورت محدود در سایت نطنز مشغول شود، برای رسیدن به ۱۹۰ هزار سو، باید ۱۹۰ هزار سانتریفیور در اختیار ایران باشد! اما در حال حاضر تنها ۵۰۰۰ سانتریفیوژ فعال در سایت نطنز باقی است که نشان می دهد برای رسیدن به این مقدار ۱۸۵ هزار سانتریفیوژ دیگر از نسل اول مورد نیاز است! مگر آنکه ایران می توانست از تعداد کمتری از سانتریفیوژهای نسل دوم و جدید تر استفاده کند که آن هم بر اساس توافق لوزان، ممکن نیست و حداقل برای یک دهه ایران حق استفاده از سانتریفیوژهای نسل جدید را ندارد.
۲. ضرورت پرهیز از ذوق زدگی های موسمی و دیدن واقعیات
با این اوصاف بدیهی است که توافق لوزان و حتی توافق نهایی که تا ۱۱ تیرماه منعقد خواهد شد، یک توافق خوب نیست زیرا اولا از بسیاری از خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران عدول کرده است ثانیا نتوانسته تضمینی برای رفع تحریم های ظالمانه و غیر قانونی علیه ایران داشته باشد و در خوش بینانه ترین حالت، تنها تحریم های مرتبط با پرونده هسته ای ایران برای زمان محدودی «تعلیق» خواهد شد که همانطور که در بند دوم قسمت قبل نیز اشاره شد، اساسا قانون جامع نظام تحریم های آمریکا علیه ایران تحت عنوان «سیسادا» برای همیشه به آمریکایی ها اجازه می دهد تا به بهانه های واهی از جمله نقض جمله حقوق بشر، حمایت از تروریسم و …اصلی ترین تحریم ها علیه ایران از جمله تحریم های نفتی و بانکی را اعمال کنند.
لذا ضروری است ضمن پرهیز از اقدامات ناشی از احساسات و تبریک و تشکرهایی که عمر آنها به زودی سپری می شود، به خوبی آنچه در حال وقوع است را رصد کرد تا در گام نهایی که تا ۱۱ تیرماه سال جاری بوقوع خواهد پیوست، توافقی اجرایی شود که حداقل آسیب ها و مضرات توافق کنونی را داشته باشد و به معنای واقعی کلمه به نفع مردم باشد نه آنکه در عمل به ضرر منافع ملی باشد و تنها برای بهره وری سیاسی داخلی جناحی خاص آن هم برای مدت زمانی معین بکار گرفته شود. چرا که هنوز جمله معروف سال گذشته وزیر خارجه در جمع اعضای شورای روابط خارجی امریکا فراموش نشده است که تاکید کرد: «اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار میشود، به این عملکرد ما (با آرای خود) پاسخ دهند. وقتی قبلاً در تعامل و مذاکرات درباره توافق هستهای با جامعه بینالمللی در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، توافقهایی کردیم و تلاشهای ما برای عملکرد شفاف از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، مردم جواب ما را با انتخاب رئیسجمهوری متفاوت دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد!»