شهید «محمد جعفریمنش» سال 62 در عملیات والفجر4 و در ارتفاعات 1904 بر اثر برخورد ترکش به سرش مجروح شد. روزگار جانبازی او از 22سالگی آغاز شد. موج انفجار و فشار ترکش به مغزش او را آزار میداد. وقت و بیوقت تشنج میکرد و این تشنج برایش بسیار حادثه آفرین بود. کمکم عوارض مجروحیت هم به سراغش آمدند. سمت چپ بدنش لمس شد. چشم چپش را تخلیه کرد، کامش را از دست داد. لگنش چندین بار عمل شد، کلیههایش را از دست داد، پای راستش از زیر زانو قطع شد و 8 سال دیالیز شد.
او سرانجام در 15 مردادماه 93 در بیمارستان عرفان تهران به آرزویش یعنی شهادت رسید. او که حالا چند ماه از شهادتش میگذرد دست نوشتههای مختلفی را از خود به یادگار گذاشته است و در آنها از دیدگاههایی که بعد از سالها از اتمام جنگ تحمیلی هنوز بوی جهاد و رزمندگی میدهد میگوید.
دست نوشته او با عنوان «فکر رزمنده» در ادامه میآید:
فکر رزمنده
بسمه تعالی
منابع فکر در اسلام به شاخه بندی طبیعت، تاریخ و ضمیر انسان تقسیم بندی میشود. یعنی اینکه اگر فکر هم وجود دارد برای رسیدن به حقایق و اینکه انسان رشته زندگی خود را بیابد که از کجا سرچشمه گرفته است و در کجاست و بعد به کجا میرود، باید از این تقسیم بندی سرچشمه بگیرد. فکر یک رزمنده مانند افکار دیگران نیست که حیطه و چارچوب نداشته باشد و هر لحظه به هزاران مسأله فکر کند، رزمنده مرکزیت دارد، یعنی آن چه را بخواهد به قوه تفکر خود بدهد با ناظریت خدا فکر دیگری داخل آن نمیشود، اگر نماز میخواند فکرش متوجه خداست نه چیز دیگر و اگر رزم دارد آن نیز در مرحله ای است که متوجه آن باشد و به خاطر خداست، افکار رزمنده روی این محورها دور میزند، در وهله اول خدا و حضور مستدام خدا در حین فکرهای دیگر-دوم مسئله حرکت خود، چه حرکت برون و چه حرکت درون و قلبی که تا چه اندازه از نظر روحی رجعت به خدا کرده است.
مسئله بعد مسئله جهاد یعنی سعی و کوشش بیشتر است. نهایتا همه اعضا و جوارح را در این کار به کار انداختن اعم از فکر تا بقیه اعضای جسم که همه اینها خود، کار عمل فی سبیل الله را که حفظ استادش خداست انجام میدهد. مسئله دیگر عملیات و شب عملیات است و اینکه در آن شب که بهترین شب رزمنده است و میتوان آن را شب قدر رزمنده قرار داد، یعنی شب نزول آیات قرآن یعنی شب نازل شدن ملائک بر انسان و شب ضربت خوردن علی(ع). آن شب از هزاران ماه بهتر است و همه چیز در آن شب آماده است.
آسمان و ماه و ستارگان ناظر و زمین شاهد است. رزمنده حرکت میکند و همه دشمنانش را در مقابل خدا خوار و ذلیل میبیند و اگر خواست خدا در این قرار بگیرد حتی بمبهای هستهای و اتمی و نوترونی عمل نخواهد کرد. فقط عزم رزمنده مسلمان که هر لحظه از خدا قوت و نیرو میگیرد، ثمر خواهد بود. به امید اینکه بتوانیم ذره ای از خود را به نیروی خدا قوت بخشیم.