شهید عبدالکریمی در هفتم مهرماه سال ۱۳۳۲ در آبادان متولد شد و در ۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۷۴ به شهادت رسید.
مجید زکیلو که خود از دوستان این شهید می گوید: عبدالکریمی، استادخلبان جنگنده و قاری و مدرس قرآن بود که رفتار و منشی ارزنده و اسلامی داشت و در پایگاه هوایی بندرعباس فعالیت میکرد. در سال ۷۰ که برای تدریس قرآن به بندرعباس میرفتم، به محض اینکه این شهید متوجه حضور من در بندرعباس میشد، با خودرو پیکانی که داشت، باعجله خود را به من میرساند و در جلسات قرآن حضور مییافت و به تلاوت میپرداخت و گاه اصرار میکرد که اشکالات قرائت وی را بیان کنم.وی ادامه داد: شهید عبدالکریمی به آیات قرآن عمل کرد و جان خود را که ارزشمندترین نعمت وجودی هر انسان است، در راه خدا و قرآن کریم تقدیم کرد و تا پای جان از انقلاب و کشور و ملت دفاع کرد.
زکیلو درباره دیگر ویژگیهای این شهید قرآنی عنوان کرد: شهید عبدالکریمی به سبک محمد شحات انور قرآن را تلاوت میکرد و وقتی از فرودگاه برای عملیات پرواز میکرد، صدای تلاوت قرآن وی در برج مراقبت شنیده میشد. این شهید پس از انجام عملیات نیز به تلاوت قرآن میپرداخت و به پایگاه هوایی بازمیگشت.وی با اشاره به اینکه شهید خسرو عبدالکریمی با قرآن زندگی میکرد، افزود: از ویژگیهای این شهید تواضع و فروتنی بود که در برابر افراد دیگر از کوچک و بزرگ داشت. هیچ گاه از خودش تعریف نمیکرد و تأکید داشت که کارهای انسانی را که انجام میدهد دیگران نباید ببینند، چرا که دین این طور دستور داده است.
این قاری بینالمللی قرآن همچنین اظهار کرد: خسرو در زمان استراحت یا در خدمت خانواده بود یا برای دیگر خلبانان و فرزندان کوچک پایگاه هوایی بندرعباس جلسات قرآن تشکیل میداد. کودکان را جمع میکرد و با وجود درجه سرهنگی که داشت، برای آنها کلاس قرآن برگزار میکرد.
وی گفت: یک بار که او را پس از حج دیدم، متوجه شدم که بسیار نحیف شده و بدنش تحلیل رفته است. از او در این باره سوال کردم، جواب داد: از خدا خواستم که گوشتی را که طی دوران آموزش (تعلیم در آمریکا طی دوران طاغوت) بر بدنم روییده است و من نان طاغوت و آمریکا را خوردهام، آب کند تا جسمم را از نو بسازم.زکیلو از خاطرات سفر عبدالکریمی در سفر حج یاد کرد و افزود: وی تعریف میکرد که در مکه برایش محافظ گذاشته بودند و وی در هر کجا که میرفت، محافظ نیز با او همراه بود. این موضوع به آن دلیل بود که به دلیل انجام عملیاتهای داوطلبانه خطرناک توسط این شهید، مورد توجه منافقین بود و لازم بود از وی محافظت به عمل آید. یک روز به محافظ میگوید من محافظ نمیخواهم، مرا رها کن. محافظ هم اصرار بر حفاظت وی داشته است. عبدالکریمی به محافظش میگوید که این گونه که تو با من هستی، من از عبادت لذت نمیبرم. در نهایت توانسته بود محافظ را قانع کند که به تنهایی برای عبادت به بیتالله الحرام برود.
وی با اشاره به شب شهادت شهید عبدالکریمی گفت: در شب شهادت این شهید در بندرعباس حضور داشتم و پس از اطلاع از شهادت خسرو، بلافاصله به منزل وی رفتیم. کاری که به ذهنم رسید تا برای شهید انجام دهم این بود که برایش قرآن بخوانم. در همین حال و هوا مانده بودم که کدام آیه را برای شهید تلاوت کنم. قرآن را باز کردم و در دل نیت آن را داشتم که آیاتی بیاید که بیان کننده خصوصیات شهید باشد. آیه ۳۷ سوره مبارکه نور آمد: «رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاهِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاهِ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ».
میگفت که به کسی نگو که من حافظ قرآن هستم
باقرین، همسر شهید نیز که خود حافظ کل قرآن کریم است، می گوید: خسرو با قرآن کریم انس بسیار داشت و به آیه آیه قرآن عمل میکرد. وقتی میخواست به کلاس قرآن برود، آنقدر خوشحال بود که گویی داشت پرواز میکرد.
وی با اشاره به اینکه خسرو عبدالکریمی عامل به قرآن بود، ادامه داد: وی به خاطر انس با قرآن، اخلاق قرآنی نیز داشت و گذشت یکی از خصلتهای وی به شمار میرفت و همین ویژگی سبب شده بود که همه اطرافیان وی را دوست داشته باشند و شاگردان قرآنی نیز به وی علاقه خاصی داشتند و پس از شهادت خسرو، حال و اوضاع آنها به گونهای بود که گویی پدر خود را از دست دادهاند.
همسر این شهید با بیان اینکه جمع تمامی صفات خوب را در وجود خسرو میدیدم، گفت: جای تأسف بود اگر خسرو در رختخواب دار فانی را وداع میگفت و تنها شهادت برازنده شخصیت وی بود. در نهایت نیز به آنچه میخواست رسید.
وی با بیان اینکه هماکنون نیز بهره فراونی از وجود شهید میبرد، اظهار کرد: گاهی صدای تلاوت وی را میشنوم و حضورش را احساس میکنم. هنوز هم وقتی در تلاوت قرآن ایراد دارم، اشکالاتم را خودش برطرف میکند.
باقرین با اشاره به اینکه شهید عبدالکریمی نیز حافظ قرآن کریم بود ولی نمیخواست کسی این موضوع را بداند، افزود: گاهی که از وی میخواستم تا در مسابقات حفظ قرآن شرکت کند، میگفت که به کسی نگو که من حافظ قرآن هستم. وقتی قرآن را کامل حفظ کردم، خودم به دیگران میگویم.
عبدالحمید فتحی، داماد خانواده باقرین ومربی تیم شمشیربازی ایران، نیز عنوان کرد: از سال ۵۵ با خسرو نسبت خویشاوندی پیدا کردم و ضایعه از دست دادن وی برای من خیلی سنگین بود.
وی که اولین نفری بود که خبر شهادت خسرو را شنید، اظهار کرد: هواپیمای خسرو دو بار مورد اصابت موشک عراق قرار گرفت و کمر، فک، دست و پایش شکست. وی به مدت شش ماه در آلمان بستری بود، ولی هیچ گاه نشنیدم و ندیدم که از جانبازی خود در نزد دیگران حرفی بزند.
فتحی ادامه داد: بار دومی که هواپیمای خسرو مورد اصابت موشک عراق قرار میگیرد، حدود یک متر در بدنه هواپیما حفره ایجاد میشود، با این حال وی «اجکت» نکرده و هواپیما را ترک نمیکند و آن را در فرودگاه به زمین مینشاند.
وی افزود: پس از جانبازی از خسرو خواستند تا در منزل بماند و دیگر پرواز نکند، ولی او قبول نکرد و در پاسخ به چرایی این موضوع گفت که خیلی سخت است که در منزل بنشینی و بگویند که دوستانت شهید شدهاند.
شهید عبدالکریمی در ساعت ۹:۳۰ روز ۱۸ اردیبهشت به شهادت رسید.
منبع : شهید نیوز