گروه سیاسی ۹ دی- مساله مذاکره با آمریکا از جمله موضوعاتی است که نه یک سال و دو سال و یک دهه و دو دهه که از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون موضوع بحث محافل سیاسی داخلی و خارجی بوده است.
عمدتا اما تا بحال دو نظریه در این رابطه مطرح بوده است.
همواره در طول این سال ها عده ای به خاطر خوش بینی مفرط به غرب ، آمریکا را که مظهر استکبار و برتری جویی بوده است به عنوان کدخدای ده پذیرفته و معتقد بوده اند که باید به هر «تدبیر» و با هر «امید» ی که هست دل کدخدا را به دست آورد تا او از ما خشمگین نبوده و بگذارد که ما زندگی عادی خود را داشته باشیم.
در این بین هرچه هم که کدخدا را عصبانی می کند و او از ما طلب می کند تا آن را برایش رفع کدورت نماییم، باید دل در گرو او نهاد و هرچه خواست برایش انجام داد. این دیدگاه همواره معتقد بوده که اگر امروز مردم ما مشکلاتی دارند، با گرانی و بیکاری مواجه اند و در کل وضع معیشتی شان خوب نیست به دلیل عدم برقراری رابطه با کدخداست و زمانی که این رابطه برقرار باشد، نان مردم در روغنی که آمریکا هرروزه برای مردم فرستاده می شود طبخ و به درب خانه تک تک مردم هدیه داده می شود!
در مقابل نیز دیدگاهی معتقد بوده است که اگر از ابتدا قرار بر نگریستن اینگونه به معادلات سیاسی جهان بود، اساس برپایی انقلاب اسلامی که بر پایه اصول نه شرقی و نه غربی و مبارزه جویی با استکبار و بر هم زدن قاعده زورگویانه سلطه گر و سلطه پذیر بنا نهاده شده بی اساس بوده و نمی بایست انقلاب کرد.
این دیدگاه معتقد است که نفعی جز پذیرش ذلت و حقارت و دریوزگی استکبار و از دست دادن عزت و اقتدار ملی در ایجاد ارتباط با قدرت های پوشالی نیست و اتفاقا درصورت برقراری رابطه ما با آمریکا، ننگ رابطه و ذلت بی غیرتی ما شهره جهان خواهد شد و عزت ما نیز لگد کوب خواهد گشت.
این جریان حتی معتقد است که اتفاقا بهره مادی – منهای بهره های معنوی- نیز بر رابطه مترتب نیست و اگر رابطه ای برقرار شود همچون کشورهای زبون و حقیری که تاکنون با آمریکا رابطه داشته اما نه تنها مشکلات اقتصادی شان برطرف نشده که با سرریز شدن مشکلات اقتصادی غرب به درون کشورشان، کوله باری از مشکلات ناخواسته نیز به کاستی های ملی شان افزوده شده است، ایران نیز مشمول آن ها و در عداد دیگر بدبخت شدگان بین المللی خواهد بود.
روح انقلاب اسلامی برپا دارنده این تفکر و امامین انقلاب نیز صلادهنده این دیدگاه تاکنون بوده اند. مردم نیز تاکنون با استقامت سی و چند ساله نشان داده اند که از این تفکر حمایت کرده و معتقد نیستند که غیرت و عزت شان به هر بهانه ای لگد کوب اجنبی ها باشد. امام خمینی (ره) به عنوان بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ، شعار و شعور مرگ بر آمریکا را ترویج و روز ایجاد رابطه ما با آمریکا را روز اول بدبختی ملت ایران بر می شمرد.
ایشان رابطه ما با آمریکا را رابطه گرگ و میش بر می شمرد و می فرمود که تا ظلم هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم.
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نیز پس از امام راحل (ره) با روشن بینی ، همان شیوه را دنبال کرده و بارها و بارها در بیانات گوناگون به طور مصداقی ، تفصیلی و استدلالی، مضرات برقراری رابطه با شیطان بزرگ را تبیین نموده اند. اما با روی کار آمدن دولت یازدهم که اعتقاد داشت با کلید مذاکره با آمریکا خواهد توانست بر همه مشکلات مردم فائق آید و همه چیز را به سامان رسانده و رفاه را به مردم بازگرداند، احترام پاسپورتهای ایرانی را برگرداند ودهها و صدها شعار دیگر، رهبری دست دولت را بازگذارد تا هر آنچه می خواهد در میدان مذاکره بتازد و البته بارها هم در بیاناتی علنی عدم اعتقاد خود به این مذاکرات و بی فایده بودن آن را تذکر داده اند.
در این مجال سعی ما بر آن شد تا اندکی از دریای بیکران عتاب ها و تذکرات رهبری نسبت به مذاکره با آمریکا در طول سال های مختلف را یادآور شده و نتیجه گیری را به خوانندگان محترم وانهیم.
مرتب دشمن را بزرگ و خود را حقیر نشان می دهند
«… امروز همه تلاش امریکا و دستگاه و جبهه استکبار این است که عنصر قدرت و قوّت و مقاومت را از ما بگیرد؛ یعنی میخواهد ایمان و اتّکاءِ به نفس و امید و اتّحاد را در ما تضعیف کند. ملتی که ایمان و اتحّاد نداشته باشد و نسبت به آینده مأیوس باشد، پیداست که در همه میدان ها شکست خواهد خورد؛ در سیاست هم شکست می خورد، در اقتصاد هم شکست می خورد، در سازندگی کشور هم شکست می خورد.
آنها میخواهند اینها را از ما بگیرند. اوّلین ضربهای که می زنند، این است که ملت را از خود مأیوس کنند. امروز عدّهای متأسفانه کارشان این شده است که مرتّب دشمن را بزرگ و خود را کوچک کنند» (بیانات در دیدار با خانواده شهدا و ایثارگران در تاریخ اول خرداد ۸۱ )
دائما می گویند ما نمی توانیم!
«عظمت دشمن را به رخ همه بکشند و دائماً بگویند ما نمی توانیم! یعنی ما هم مثل خیلی از کشورها و دولتها باید برویم در هاضمه استکبار جهانی هضم شویم! اینها اشتباه می کنند؛ خودشان ضعیف و از درون پوکند – یا پوک بودند یا پوک شدند – لذّتهای دنیا آنها را پوک کرده است؛ دنیاطلبی آنها را بی ارزش و بی هویّت کرده است؛ بنابراین خیال میکنند همه مثل آنهایند.
نخیر؛ این ملت توانا و امیدوار است؛ بی خود دل ملت را نلرزانند و مرتب نگویند ما نمی توانیم و قدرت حرکت نداریم. چرا، این ملت قدرت حرکت دارد؛ این ملت اسلام دارد؛ این ملت ابزار و وسیله بسیار مؤثّر ایمان را دارد؛ این ملت اتّحاد حقیقی و قلبی خود را با مسؤولان کشور دارد.
این رشته اتّحاد مقدّسی که با پیوندهای ایمان و عاطفه محکم شده است، در کمتر جایی از دنیا شبیهش می شود پیدا کرد».(بیانات در دیدار با خانواده شهدا و ایثارگران در تاریخ اول خرداد ۸۱ )
روح اشرافی گری را باید دور بریزیم
«ما به فضل پروردگار مشکلات را برطرف می کنیم و می توانیم دشمن را سر جای خود بنشانیم. دشمن هر چه هم از لحاظ ابزار نظامی قوی باشد، در مقابل یک ملت منسجم و مؤمن و دارای امید به آینده، هیچ غلطی نمی تواند بکند.
البته ما مسؤولان باید به وظایف خود عمل کنیم؛ دولت و قوّه قضاییّه و مجلس باید به وظایف خود عمل کنند. هر کس امروز از وظیفه اصلی خود سرپیچی کند و خود را به کار دیگری مشغول و سرگرم سازد و از انجام وظیفه شانه خالی نماید، خیانت کرده است و دچار لعنت ابدی خواهد شد.
ما مسؤولان باید روح اسلامی را در خود زنده نگهداریم؛ روح اشرافیگری را دور بیاندازیم و رشته سودجویی و ثروتطلبی و دنبال منافع شخصی دویدن و تجمّل پرستی و امثال اینها را از دست و پای خود باز کنیم. اگر گرفتاریهای ما در بخشی حل نشده است، علّتش اینهاست؛ اینها را باید اصلاح کنیم».(بیانات در دیدار با خانواده شهدا و ایثارگران در تاریخ اول خرداد ۸۱ )
خودشان از چشم غره های آمریکا می ترسند مردم را قربانی می کنند!
«عدّهای با دستشان به پای خود رشتههایی را می بندند و گرههایی را به وجود میآورند؛ خود را از قابلیت استفاده برای این ملت و آرمانهای او می اندازند و بعد هم اسلام و نظام اسلامی و احکام اسلامی را متّهم می کنند. ناجوانمردی از این بیشتر؟!
بعضی در دلِ خود احساس ضعف می کنند، یا چشمغرّههای امریکا آنها را می ترساند، یا وعدههای امریکا و امثال امریکا دل ضعیف و ناتوان شان را به خود جذب می کند؛ لذا به سمت امریکا می کشند». (بیانات در دیدار با خانواده شهدا و ایثارگران در تاریخ اول خرداد ۸۱ )
از دم زنندگان تا قدم زنندگان با آمریکا
«آنگاه ملت و جوانان مؤمن و مدیران باایمان و باصفای کشور را متّهم می کنند که اینها نمی توانند؛ بنابراین ناچاریم برویم تسلیم امریکا شویم! کسانی که دم از مذاکره با امریکا می زنند، یا از الفبای سیاست چیزی نمی دانند، یا الفبای غیرت را بلد نیستند؛ یکی از این دو تاست. (بیانات در دیدار با خانواده شهدا و ایثارگران در تاریخ اول خرداد ۸۱ )
ذلیلانه و زبونانه می خواهند مذاکره کنند که عین بی غیرتی است
در حالی که دشمن اینطور اخم می کند، اینطور متکبّرانه حرف می زند، اینطور به ملت ایران اهانت می کند، تصریح هم می نماید که می خواهد علیه این نظام و این کشور و منافع آن اقدام کند، عدّهای در اینجا ذلیلانه و زبونانه میگویند: چه کار کنیم؛ برویم، نرویم، نزدیک شویم، با آنها صحبت کنیم، در خواست کنیم، خواهش کنیم؟!
این اهانت به غیرت و عزّت مردم ایران است؛ این نشانه بی غیرتی است؛ این سیاست مداری نیست. سعی می کنند رنگ و لعابی از فهم سیاسی به کار خود بدهند؛ نه، این درست ضدِّ فهم سیاسی است. (بیانات در دیدار با خانواده شهدا و ایثارگران در تاریخ اول خرداد ۸۱ )
چرا مدعیان سیاست و فهم نمی فهمند؟
ملت ایران آرمانها و مقاصدی دارد که در دنیا هر کس به این مقاصد و نیز به ملت ایران احترام گذاشته و نظام جمهوری اسلامی را قبول کرده، ملت ایران در طول زمان با او مثل یک طرفِ برابر و مساوی وارد میدان مذاکره و معامله شده است. ما با شوروی هم ارتباطات داشتیم، با اروپا و همه دنیا هم ارتباطات داریم. مسأله امریکا این است که هویّت اسلامی و ملی ما را قبول ندارد و این را به زبان می آورد. چرا عدّهای از مدّعیان سیاست و فهم، نمی فهمند؟! واقعاً جای تأسّف است. حکومتی که اینطور صریحاً می گوید میخواهم علیه نظام اسلامی و خواستِ ملت ایران عمل کنم و برای براندازی این نظام بودجه می گذارد، ارتباط و مذاکره با آن، هم خیانت و هم حماقت است!» (بیانات در دیدار با خانواده شهدا و ایثارگران در تاریخ اول خرداد ۸۱ )
مذاکره همراه با تهدید چه فایده ای دارد؟
«اخیراً آمریکاییها باز مسئلهی مذاکره را پیش کشیدند، تکرار میکنند که آمریکا آماده است با ایران مذاکرهی مستقیم بکند؛ این تازگی ندارد. مسئلهی مذاکره را آمریکاییها در هر مقطعی تکرار کردهاند. حالا امروز نوبهمیدانآمدهها مجدداً تکرار می کنند که مذاکره کنیم و میگویند توپ در زمین ایران است، توپ در زمین شماست، شما هستید که باید پاسخگو باشید، شما هستید که باید بگویید مذاکرهی همراه با فشار و تهدید، چه معنایی دارد؟ مذاکره برای اثبات حُسن نیت است.
شما ده تا کار انجام می دهید که حاکی از سوء نیت است، آن وقت به زبان می گویید مذاکره!؟ توقع دارید ملت ایران قبول کنند که شما حُسن نیت دارید!؟ ما البته درک می کنیم چرا آمریکایی ها این روزها باز مجدداً مسئلهی مذاکره را هی تکرار می کنند، هی می گویند پشت سر هم به زبانهای گوناگون؛ ما می فهمیم علت چیست. به قول خود آمریکاییها، سیاست خاورمیانهای آنها دچار شکست شده». ( بیانات در دیدار با همافران ۱۹ بهمن ۹۱)
برگ برنده آمریکا این است که ایران انقلابی را پای میز مذاکره بنشاند
«آمریکا در سیاستهای خود در این منطقه، دچار شکست است. احتیاج دارند به اینکه یک برگ برندهای را به قول خودهاشان رو کنند؛ این برگ برنده از نظر آنها عبارت است از اینکه: نظام جمهوری اسلامىِ انقلابىِ مردمی را، بکشانند پای میز مذاکره؛ به این احتیاج دارند.
می خواهند به دنیا اعلام کنند که ما حُسن نیت داریم. نه، ما حُسن نیتی مشاهده نمی کنیم. من چهار سال قبل – در اول این دولت کنونی امریکا – که باز همین حرفها را می زدند، اعلام کردم، گفتم که ما پیشداوری نمی کنیم، قضاوت زودهنگام نمی کنیم؛ ما نگاه می کنیم ببینیم عمل اینها چگونه است، آن وقت قضاوت خواهیم کرد. حالا بعد از چهار سال، قضاوت ملت ایران چه باشد؟
از فتنهی داخلی حمایت کردند، به فتنهگران کمک کردند، در سطح منطقه با ادعای مبارزه با تروریسم به کشوری مثل افغانستان لشگرکشی کردند، این همه انسان را پامال کردند، نابود کردند؛ با همان تروریستها امروز دارند در سوریه همکاری می کنند، پشتیبانی می کنند؛
همان تروریستها را در هرجایی که توانستند در ایران به کار بگیرند، به کار گرفتند، عوامل آنها، همپیمانهای آنها، جاسوسان رژیم صهیونیستی، دانشمندان را در جمهوری اسلامی ترور کردند صریح، اینها حاضر نشدند حتی محکوم کنند، حمایت هم کردند؛ این عملکرد آنهاست؛ علیه ملت ایران تحریمهایی را که خودشان می خواستند این تحریمها فلج کننده باشد، به کار گرفتند و این را تصریح کردند و گفتند فلج کننده. چه کسی را می خواستید فلج کنید؟ ملت ایران را میخواستید فلج کنید؟ شما حُسن نیت دارید؟» ( بیانات در دیدار با همافران ۱۹ بهمن ۹۱)
من دیپلمات نیستم من انقلابی ام
«مذاکره از روی حُسن نیت، با شرایط برابر، میان دو طرفی که نمی خواهند به یکدیگر کلک بزنند، معنا پیدا میکند. مذاکره به صورت یک تاکتیک، مذاکره برای مذاکره، مذاکره برای فروختن ژست ابرقدرتی بیشتر به دنیا، این مذاکره یک حرکت حیلهگرانه است؛ این حرکت واقعی نیست. من دیپلمات نیستم، من انقلابی ام، حرف را صریح و صادقانه می گویم. دیپلمات یک کلمهای را می گوید، معنای دیگری را اراده می کند.
ما صریح و صادقانه حرف خودمان را می زنیم؛ ما قاطع و جازم حرف خودمان را می زنیم. مذاکره آن وقتی معنا پیدا می کند که طرف، حُسن نیت خود را نشان بدهد؛ وقتی طرف، حُسن نیت نشان نمی دهد، خودتان می گویید فشار و مذاکره؛ این دوتا با هم سازگار نیست. شما میخواهید اسلحه را مقابل ملت ایران بگیرید، بگویید: یا مذاکره کن یا شلیک میکنم. برای اینکه ملت ایران را بترسانید، بدانید ملت ایران در مقابل این چیزها مرعوب نخواهد شد…» ( بیانات در دیدار با همافران ۱۹ بهمن ۹۱)
هرجا مسئولین کشور به آمریکا اعتماد کردند ضربه خوردند
«یک عدهای هم از روی سادهلوحی بعضاً، بعضی هم از روی غرض – نمیشود انسان قضاوت قطعی نسبت به اشخاص بکند، اما کار آدم سادهلوح، با کار آدم مغرض، در ماهیت خود تفاوتی پیدا نمی کند – خوشحال می شوند که بله، بیایید؛ نه، اینجور نیست، مذاکره مشکلی را حل نمی کند؛ مذاکرهی با آمریکا مشکلی را حل نمی کند؛ کجا اینها به وعدههای خودشان عمل کردند؟ شصت سال است که از ۲۸ مرداد ۳۲ تا امروز در هر موردی که با آمریکاییها مسئولین این کشور اعتماد کردند، ضربه خوردند.
یک روزی مصدق به آمریکایی ها اعتماد کرد، به آنها تکیه کرد، آنها را دوست خود فرض کرد، ماجرای ۲۸ مرداد پیش آمد که محل کودتا در اختیار آمریکاییها قرار گرفت و عامل کودتا با چمدان پُر پول آمد تهران و پول قسمت کرد بین اراذل و اوباش که کودتا را راه بیندازد؛ آمریکایی بود.
تدبیر کار را خودشان هم اعتراف کردند، اقرار کردند. بعد هم حکومت ظالمانهی پهلوی را سالهای متمادی بر این کشور مسلط کردند، ساواک تشکیل دادند، مبارزان را به زنجیر کشیدند، شکنجه کردند؛ این مال آن دوره است. بعد از انقلاب هم در برههای مسئولین کشور روی خوشبینی های خود به اینها اعتماد کردند، از آن طرف، سیاست دولت آمریکا، ایران را در محور شرارت قرار داد». ( بیانات در دیدار با همافران ۱۹ بهمن ۹۱)
زیر چکمه فشار مذاکره چه فایده ای دارد؟
«مظهر شرارت شمایید؛ شما هستید که در دنیا دارید شرارت می کنید، جنگ راه می اندازید، ملتها را می چاپید، از رژیم صهیونیستی حمایت می کنید، ملتهای بپاخاسته را در این ماجرای بیداری اسلامی تا هر جا که بتوانید دچار سرکوب می کنید و به استضعاف می کشید و بین آنها اختلاف می اندازید؛ شرارت متعلق به شماست؛ شأن شماست. ملت ایران را متهم کردند به شرارت؛ اهانت بزرگ. هر جا به اینها اعتماد شد، اینها این جوری حرکت کردند. باید حُسن نیت نشان بدهند.
عنوان مذاکره، پیشنهاد مذاکره با فشار سازگار نیست؛ راه فشار با راه مذاکره دوتاست؛ امکان ندارد که ملت ایران قبول بکند که زیر چکمهی فشار، زیر تهدید بیاید با طرف تهدید کننده و فشار آورنده مذاکره کند. مذاکره کنیم که چی؟ که چه بشود؟»( بیانات در دیدار با همافران ۱۹ بهمن ۹۱)
ملت گریبان کسانی که می خواهند پای آمریکا را به کشور باز کنند می گیرد
«امروز ملت ایران بیدار است. چهرهی آمریکا نه فقط در ایران، در منطقه شناخته شده است؛ ملتها به آمریکا سوء ظن دارند و این سوء ظن قرائن متعددی برای آنها دارد؛ ملت ایران هم دست آمریکا را خوانده است، می فهمد که مقصود آنها چیست؛ ملت بیدار است.
امروز اگر کسانی بخواهند سلطهی آمریکا را مجدداً در این کشور بر قرار کنند، بخواهند از منافع ملی، از پیشرفت علمی، از حرکت مستقل صرفنظر کنند برای خاطر رضایت آمریکا، ملت گریبان اینها را خواهد گرفت؛ بنده هم اگر بخواهم بر خلاف این حرکت عمومی و خواست عمومی حرکت کنم، ملت اعتراض خواهد کرد؛ معلوم است. همهی مسئولین موظفند منافع ملی را رعایت کنند؛ استقلال ملی را رعایت کنند؛ آبروی ملت ایران را حفظ کنند».( بیانات در دیدار با همافران ۱۹ بهمن ۹۱)
مذاکره با آمریکا مساله هست و نیست است
«مشکل ملت ایران با آمریکا مشکل کارهای امروز نیست؛ مشکل پنجاه و چند سال موذی گری و خباثت از سوی آن رژیم نسبت به ملت ایران است؛ از سال ۱۳۳۲ تا امروز. سالها پیش از انقلاب، بخصوص از وقتی نهضت امام (رضواناللَّهعلیه) و نهضت روحانیت شروع شد تا پیروزی انقلاب، آنچه خواستند علیه ملت ایران توطئه کردند، ضربه زدند، خیانت کردند، فشار وارد آوردند و انواع و اقسام شیوههای مستکبرانه را با این ملت به کار بردند.
بعد از پیروزی انقلاب – الان، سی سال است – هیچ روزی نبوده است که آمریکا نسبت به ملت ایران نیت خیری داشته باشد؛ از کارهای گذشتهی خودش عذرخواهی بکند؛ صادقانه دست از استکبار و طمعورزی نسبت به ملت ایران بردارد. مسئلهی ما با آمریکا این نیست که حالا بر سر دو تا موضوع جهانی یا بینالمللی یا منطقهای با هم اختلاف نظر داریم، برویم بنشینیم با مذاکره حل کنیم. مسئله مثل مسئلهی مرگ و زندگی است؛ مسئلهی هست و نیست است». (بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان در آستانهی سالروز سیزده آبان 08/08/1387)
دشمنی با آمریکا مساله اتحاد بخش ملت بوده است
«اینها میخواهند آن چیزی را که تا امروز وسیله وحدت ملت ایران بوده است، به وسیله اختلاف ملت ایران تبدیل کنند. تا به حال آحاد ملت ایران به خاطر اینکه میدانستند دولت امریکا دشمن آنهاست، در مقابل دشمنی امریکا، اگر یک وقت اختلافات جزئی هم داشتند، کنار میگذاشتند و متّحد میشدند. مقابله با امریکا، یکی از وسایل وحدت این ملت بوده است. اینها میخواهند با این جنجالها، همین وسیله وحدت را، به وسیله اختلاف تبدیل کنند.
این علیه آن، آن علیه این. این بگوید مذاکره، آن بگوید مذاکره چه فایدهای دارد؛ آن یکی بگوید چه ضرری دارد؟ یک عدّه از این طرف بحث کنند، یک عدّه از آن طرف بحث کنند! واینها هم این وحدت عظیم ملی را که ملت ایران در مقابله با حضور دشمن دارد، به اختلاف ملت ایران تبدیل کنند». (بیانات در خطبههای نمازجمعه 26/10/1376)
برای آمریکا مهم است که ایران بگوید چشم ما هم مذاکره می کنیم!
«اصل مذاکره با ایران، برای امریکا به عنوان ابرقدرت، بسیار مهم است. ممکن است بعضی تعجّب کنند و بگویند مگر ایران چیست که برای امریکای ابرقدرت، مهم است که با ایران پشت میز مذاکره بنشینند؟! بله، بسیار مهّم است. اتّفاقاً چون ابرقدرت است، برایش خیلی مهّم است.
ابرقدرت، یعنی آن قدرتی که از همه قدرتهای سیاسی دنیا بالاتر است و میتواند اراده خود را بر آنها تحمیل کند…ابرقدرتی با این همه ادّعا، با این همه باد و بروت جهانی و سیاسی، یک جا هست که برایش ارزش و اعتبار و احترامی قائل نمیشوند؛ آن یک جا کجاست؟ جمهوری اسلامی ایران.
جمهوری اسلامی و ملت ایران، هیبتشکن ابرقدرت امریکا در دنیا شدند…برای امریکا مهم است که ایران اسلامی که از روز اوّل به دلایل روشنی در مقابل امریکا ایستاد و تسلیم امریکا نشد و گفت که با امریکا مذاکره نمیکنم، حالا بگوید که بسیار خوب، چَشم، ما هم مذاکره میکنیم! میگویند بفرما، ابرقدرتی کامل شد! این منطقهای هم که زیر بار نمیرفت، زیر بار آمد؛ اینجا هم عتبه را بوسیدند! بنابراین، صِرف مذاکره برایشان خیلی مهّم است». (بیانات در خطبههای نمازجمعه 26/10/1376)
میخواهند قبح مذاکره با آمریکا را از بین ببرند
«هدف دوم این است که میخواهند با تکرار این قضیه – مذاکره و رابطه با امریکا – قضیهای را که در چشم ملت ایران، به دلایلی منطقی، یکی از زشتترین چیزهاست، قبحش را از بین ببرند… میخواهند قبح این را از بین ببرند؛ مثل کاری که سرِ قضیه اسرائیل با اعراب کردند». (بیانات در خطبههای نمازجمعه 26/10/1376)
می خواهند بگویند بالاخره ایران هم تسلیم شد و مذاکره کرد
«حرکت جمهوری اسلامی و ملت ایران موجب شد که احساسات اسلامی در هر گوشه دنیا بیدار شود؛ در آسیا، در آفریقا و حتّی در اروپا، مسلمانان با نام اسلام، احساسات اسلامی خودشان را سرِ دست گیرند و مبارزهای را به نحوی شروع کنند…اگر جمهوری اسلامی با امریکا پشت میز مذاکره بنشیند، امریکاییها خیالشان از این جهت راحت میشود؛ به هرجایی در دنیا میگویند: شما برای چه تلاش میکنید؟ شما که مثل ایران نخواهید شد، به پای ایران که نخواهید رسید!
هر چه بشوید، یک ملت و یک نظام و آن شکوه و شجاعت را که پیدا نخواهید کرد؛ آنها هم بالاخره مجبور شدند و اینجا پای میز مذاکره آمدند؛ شما دیگر چه میگویید؟! یعنی با تسلیم ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران به نشستن پای میز مذاکره با امریکا، خیال امریکا از بسیاری از این مبارزات دنیای اسلام آسوده خواهد شد». (بیانات در خطبههای نمازجمعه 26/10/1376)
با آمریکای غیر منطقی که نمی شود منطقی حرف زد
«می گویند میخواهیم مسائلمان را با ایران حل کنیم…. میگویند میخواهیم مذاکره کنیم و مسائلمان را با ایران حل کنیم – این حرفشان است – اما در عمل متشبث به تحریم میشوند، متشبث به تبلیغات دروغ می شوند، حرفهای ناشایسته میزنند، مطالب خلاف واقع را نسبت به نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران دمبهدم منتشر میکنند…دولتمردان آمریکائی غیر منطقی حرف می زنند. با گفتگو کنندهی غیر منطقی، نمی شود انسان بنشیند به اتکاء منطق حرف بزند؛ خب، او غیر منطقی است.
غیر منطقی یعنی زورگو، یعنی حرفِ بیخود بزن. این واقعیتی است که ما در طول این سی سال در برخورد با قضایای گوناگون جهانی آن را بروشنی دریافتهایم. ما این را می فهمیم که طرف مقابل ما کیست و چگونه باید با او رفتار کرد». (بیانات در دیدار مردم آذربایجان 28/11/1391)
اینجور مذاکرهای را ما با هیچ کس نمی کنیم
«آمریکائیها شعار مذاکره را هم از دست نمی دهند! حالا تحریم های یکجانبه هم هست، قطعنامه هست، تهدید نظامی هم هست، اما مذاکره هم مطرح می شود؛ هِی مکرر در مکرر: ما حاضریم با ایران بنشینیم مذاکره کنیم! خوب، این تدابیر جبههی مقابل ما، تدابیرِ در واقع دشمن ما، هیچکدام جدید نیست…از قبل هم دولتهای آمریکا به ما پیشنهاد می دادند برای مذاکره؛ ما هم همیشه این پیشنهاد را رد کردهایم.
البته دلائلی وجود دارد، اما یک دلیل واضح این است که مذاکرهی در سایهی تهدید و فشار، مذاکره نیست. یک طرف مثل ابرقدرتها بخواهد تهدید بکند و فشاری بیاورد و تحریمی بکند و یک دست آهنیای را نشان بدهد و از آن طرف هم بگوید خیلی خوب، بنشینیم پشت میز مذاکره! این مذاکره، مذاکره نیست. اینجور مذاکرهای را ما با هیچ کس نمی کنیم. لذا آمریکا همیشه با این چهره برای مذاکره وارد میدان شده است». (بیانات در دیدار کارگزاران نظام 27/05/1389)
این چه جور مذاکرهای است؟
«دوتا تجربهی کوتاهمدت هم داریم: یکی مذاکرات در مورد مسائل مربوط به عراق بود، که من در سخنرانی عمومی گفتم که ما این مذاکره را قبول می کنیم و رفتند مذاکره کردند؛ یکی هم در دولتهای قبل بود، دربارهی یک موضوعی که آمریکائیها پیغام دادند یک مسئلهی امنیتی مهمی هست، دولت دو سه دور مذاکره کرد. آمریکائیها معمولاً در مذاکره اینجورند که وقتی در مقابل استدلال متین کم میآورند، وقتی نمی توانند استدلالی که قابل قبول و منطقی باشد، ارائه کنند، متوسل میشوند به زورگوئی. و چون زورگوئی روی جمهوری اسلامی اثر ندارد، یکطرفه اعلان میکنند که مذاکرات تعطیل!
خوب، این چه جور مذاکرهای است؟ این تجربه را هم ما داریم. در هر دو مورد اینجوری شد. البته در آن مورد قبلی، بنده این را پیشبینی می کردم. از کیفیت مذاکرات می فهمیدم اینها دارند به چه مسیری می روند؛ گزارشش را برای من می فرستادند؛ دو سه جلسه با هم مذاکره کرده بودند. بنده همان وقت به وزارت خارجه گفتم این مذاکره را قطع کنید. هنوز اقدامنکرده، آنها یکجانبه اقدام کردند؛ اینجوریاند. بنابراین نه، اینی که گفته می شود؛ رئیس جمهور محترم و دیگران میگویند ما اهل مذاکرهایم، بله، ما اهل مذاکرهایم؛ اما نه با آمریکا». (بیانات در دیدار کارگزاران نظام 27/05/1389)
اگر آمریکا ابرقدرتی اش را کنار گذاشت با او مذاکره می کنیم
«علت هم این است که آمریکا صادقانه مثل یک مذاکرهکنندهی معمولی وارد میدان نمی شود، مثل یک ابرقدرت وارد مذاکره می شود. ما با چهرهی ابرقدرتی مذاکره نمی کنیم. ابرقدرتی را بگذارند کنار، تهدید را بگذارند کنار، تحریم را بگذارند کنار، برای مذاکره یک هدف و نهایت مشخصی فرض نکنند که باید مذاکره به آنجا برسد.
من در چند سال قبل در شیراز، در سخنرانی عمومی اعلام کردم، گفتم ما قسم نخوردهایم که تا آخر مذاکره نکنیم؛ مذاکره نمیکنیم، به خاطر این عوارض است؛ به خاطر این است که اینها مذاکرهکننده نیستند؛ اینها میخواهند زور بگویند؛ مثل آن الواطی که وارد میشد توی دکان، عسل دوست داشت؛ می پرسید شیشهی عسل چند است؟ می گفت مثلاً صد تومان، دست طرف را می گرفت فشار می داد، این کاسب بیچاره می ترسید دیگر؛ زیر فشارِ او میگفت: خوب، هر چه شما بگوئید! می گفت سی تومان، می گفت خیلی خوب! این که مذاکره نشد». (بیانات در دیدار کارگزاران نظام 27/5/1389)
وقتی آمریکا هیچ تغییری نکره چه مذاکره ای کنیم؟
«ما منطقی داریم. ملت ایران از روز اول تا امروز با منطق حرکت کرده است. ما در زمینهی مسائل مهمِ خودمان احساساتی نیستیم؛ از روی احساسات تصمیم نمی گیریم؛ ما با محاسبه تصمیم می گیریم. می گویند بیائید مذاکره کنیم، بیائید روابط ایجاد کنیم. شعار تغییر میدهند؛ خوب، این تغییر کجاست؟ چه تغییر کرده؟ این را برای ما روشن کنید؛ چه تغییر کرده است؟ دشمنی شما با ملت ایران تغییر کرده؟ کو علامتش؟ دارائیهای ملت ایران را آزاد کردید؟ تحریمهای ظالمانه را برداشتید؟ از لجنپراکنی و اتهامزنی و تبلیغات سوء علیه این ملت بزرگ و مسئولین مردمی آن دست برداشتید؟
دفاع بیقید و شرط از رژیم صهیونیستی را کنار گذاشتید؟ چه تغییر کرده؟ شعار تغییر میدهند، اما در عمل تغییری مشاهده نمی شود. ما هیچ تغییری ندیدیم…من این را به همه میگویم؛ مسئولین آمریکائی هم بدانند، دیگران هم بدانند؛ ملت ایران را نه میشود فریب داد، نه می شود ترساند». (بیانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) 01/01/1388)
کدام عاقلی دنبال مذاکره با آمریکا می رود؟
«حضرت آیتالله خامنهای با بیان چند دلیل و استدلال درباره نفی تعامل با آمریکا تأکید کردند: رابطه با آمریکا و مذاکره با این کشور به جز در موارد خاصی برای جمهوری اسلامی نه تنها هیچ نفعی ندارد بلکه ضرر هم دارد و کدام عاقلی است که دنبال کار بیمنفعت برود!؟
ایشان افزودند: عدهای اینجور وانمود میکردند که اگر با آمریکاییها دور میز مذاکره بنشینیم بسیاری از مشکلات حل میشود، البته ما میدانستیم اینجور نیست اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را اثبات کرد.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: در گذشته میان مسئولان ما و مسئولان آمریکا هیچ ارتباطی نبود اما در یک سال اخیر بخاطر مسائل حساس هستهای و تجربهای که مطرح شد انجام بشود، بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماسها، نشستها و مذاکراتی داشته باشند اما از این ارتباطات نه تنها فایدهای عاید نشد بلکه لحن آمریکاییها تندتر و اهانتآمیزتر شد و توقعات طلبکارانهی بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبونهای عمومی بیان کردند.رهبر انقلاب در همین زمینه، افزایش تحریمها را مورد اشاره قرار دادند و گفتند: آمریکاییها نه تنها دشمنیها را کم نکردند بلکه تحریم ها را هم افزایش دادند! البته میگویند این تحریمها، جدید نیست اما در واقع جدید است و مذاکره در زمینهی تحریم هم، فایدهای نداشته است.
نشست و برخاست با آمریکا هیچ تاثیری در کم کردن دشمنی نداشته است
البته در زمینهی ادامهی مذاکرات هستهای، منع نمیکنیم و کاری که دکتر ظریف و دوستانشان شروع کردند و تا امروز هم خوب پیش رفتند دنبال میشود اما این، یک تجربهی ذیقیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی ها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است.
مذاکره ما را به تذبذب متهم خواهد کرد
رهبر انقلاب در تبیین ضررهای ناشی از مذاکره با آمریکایی ها افزودند: این کار ما را در افکار عمومی ملتها و دولتها به تذبذب متهم میکند و غربیها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دو گانگی جلوه میدهند. همچنین ضرر دیگر نشست و برخاست با آمریکا را ایجاد زمینه برای طرح توقعات جدید از سوی آنها دانستند.
رهبر انقلاب در جمعبندی این بخش از سخنانشان، تعامل با رژیم صهیونیستی را موضوعاً منتفی خواندند و درباره آمریکاییها هم گفتند: تا وقتی وضع کنونی یعنی دشمنی امریکا و اظهارات خصمانه دولت و کنگره آمریکا درباره ایران ادامه دارد تعامل با آنها نیز هیچ وجهی ندارد. (بیانات در دیدار مسئولان وزارت خارجه و سفرا و رؤسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور 22 مرداد 93)
دل دولتی ها نسبت به اینهمه تذکرات رهبری نرم می شود؟
با این همه – که البته نمی از یم عتاب های رهبری به دل دادگان غربی و به ویژه آمریکایی است – باید نشست و دید که چه زمانی دل دولتی های خوش بین به آمریکا نسبت به این تذکرات نرم می شود؟
چه زمانی فرا خواهد رسید که اینان نیز به درستی دریابند در طول یک سال و نیم گذشته منفعتی جز حراج گذاشتن بدون اجازه غیرت و عزت ملی و دریافت تحقیر و توهین ها و عقب نشینی ها محصولی نداشته و البته از این پس نیز جچز این برداشتی نخواهند کرد؟ در اینصورت آیا دادگاهی هست که بتواند خسارت این سال ها – همچون خسارت عقب نشینی های ملی در مذاکرات سال 82- را محاسبه نموده و از عاملین آن بازخواست نماید؟ آیا قلم یارای اندازه گیری حجم این خسارات خواهد بود؟ آیا …
منبع : نشریه 9 دی