به دنبال پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران، به همت وزارت امور خارجه کنفرانسی بینالمللی تحت عنوان «تجاوز و دفاع» با حضور شخصیتهای سیاسی، نظامی و فرهنگی چندین کشور از 17 الی 19 مرداد ماه 67 در تهران برگزار شد.
یکی از اعضای این کنفرانس «سیدغفار مهدی» ژنرال بازنشسته ارتش پاکستان بود که دیدگاههای جالبی درباره هشت سال دفاع مقدس داشت. ژنرال مهدی بعد از بازنشستگی از ارتش به مدت دو سال به عنوان مشاور نظامی در «دانشکده فرماندهی و ستاد» ارتش ایران (قبل از انقلاب) فعالیت داشته است.
آنچه خواهید خواند حاصل گفتوگو با این ژنرال پاکستانی است در مورد جنگ که میگوید:
**قبل از اینکه به بررسی چگونگی تحمیل جنگ از سوی عراق به کشور و مردم نجیب ایران بپردازم یک نکته مهم را باید متذکر شوم و آن تأکید ایران بر تعیین و تنبیه متجاوز است که از همان آغاز جنگ توسط رهبران کشور عنوان میشد و چه بسا اگر در همان ابتدا، متجاوز تعیین و معرفی میشد جنگ این قدر طولانی نمیشد و باعث از بین رفتن نفوس مسلمانان نمیگردید. اما به هر حال جنگ هشت سال به طول انجامید و متجاوز هم هنوز تعیین شده است، در اینجا باید به این واقعیت اشاره کنم که گاهی یک متجاوز و کلا جبهه ظالم در این دنیا اصلا تعیین نمیشود چه برسد به اینکه تنبیه و مجازات هم بشود. یعنی اگر قرار بود مهاجمین و متجاوزین و ظالمان در این دنیا محاکمه و مجازات شوند دیگر جهان با مشکلی روبهرو نمیشد. پس اگر واقعگرا باشیم درمییابیم همه متجاوزین قرار نیست که در این دنیا مجازات شوند. شما قیام کربلا را در نظر بگیرید چه فجایعی در آن دوران به وجود آمد و چه نفوسی از میان رفتند اما آیا یزید در دنیای آن موقع مجازات شد و آیا اصلا به عنوان متجاوز و ظالم تعیین گردید، مسلما خیر، پس نظر من این است که بایستی اجازه دهیم برخی از متجاوزین را خداوند مکافات کند.
در مورد سوال شما باید اعتراف کنم که مردم ایران در حالی که تازه شروع به بازسازی کشورشان کرده بودند مورد هجوم عراق قرار گرفتند و این در زمانی بود که ارتش ایران از هم پاشیده بود، به ویژه نیروی هوایی و دریایی از فقدان سازماندهی رنج میبرد و این مسئله را ما میتوانیم در نیروی زمینی ارتش بیشتر مشاهده کنیم. آنچه باعث شد تشکیلات نیروی زمینی از بین برود برخورد طبیعی انقلاب با افسران و ژنرالهای این نیرو بود که بعضی از آنها از کشور خارج شدند و برخی هم دستگیر و یا اعدام و تیرباران گردیدند. اما این تنها دلیل تجاوز عراق به خاک ایران نیست بلکه نکته مهمتر وحشت عراق و سایر کشورهای منطقه خلیج فارس و حتی آمریکا و کشورهای عربی و اسلامی از انقلاب اسلامی ایران بود. جهان برای از بین بردن این انقلاب و یا دست کم مهار کردن آن توطئهای را پیریزی کرد تا این وحشت و هراس از نفوذ انقلاب از میان برود.
البته آمریکا و عراق و حتی اکثر کشورهای جهان با توجه به اطلاعات ناقصی که درباره انقلاب داشتند تصور میکردند که پس از آغاز جنگ، در عرض چند روز رژیم انقلابی ایران سرنگون میشود و انقلاب اسلامی در منطقه حساس خاورمیانه در نطفه سرکوب میگردد. یعنی اگر این تصور نبود و آمریکا و عراق میدانستند که ایران میتواند هشت سال با توانمندی به جنگ ادامه دهد هرگز ایران مورد تهاجم قرار نمیگرفت.
با همین تصور عراق در سال 1980. م (شهریور 1359) حمله سراسری خود را به خاک ایران آغاز کرد و از همه نیروهای نظامی خود به طور گسترده استفاده کرد. من به خاطر دارم که به دنبال شروع جنگ در مصاحبههایی که با روزنامههای پاکستان مانند «جنگ» چاپ کراچی و «نوای وقت» چاپ لاهور به عمل آوردم عنوان کردم که محاسبه صدام حسین غلط است و عراق نمیتواند انقلاب اسلامی را نابود و یا مهار کند، که این گفتوگوها موجود است و میتوانید به آنها مراجعه کنید.
تحلیل من این بود که عراق قدرت انقلاب اسلامی و رهبری آن را در نظر نگرفته است. به عبارت دیگر عراق فقط با ارتش ایران طرف نبود بلکه رویاروی یک انقلاب قرار گرفته بود. از همین روی پس از حمله عراق به ایران، دنیا متوجه شد که ایران با شکست مواجه نمیشود و حتی احتمال شکست عراق نیز به وجود آمد و به همین دلیل بار دیگر وحشت پیکر امپریالیسم و کشورهای وابسته منطقه را فرا گرفت و باعث شد همه کشورها چه در جناح غرب و چه در بلوک شرق به تسلیح عراق بپردازند.
از طرفی آمریکا، پیروزی انقلاب اسلامی در جنگ را به نوعی شکست کشورهای سلطنتی منطقه – که بیش از نیمی از نفت جهان را دارا بودند – میدانست، از همین روی تمایلی نداشت که پیروزیهای ایران را شاهد باشد و از طرف دیگر شوروی نیز با کمکهای مستمر به عراق نشان داد که از پیروزی انقلاب و تأثیر آن در مرزها و شهرهای مسلمان نشین خود بیمناک است و از دیگر سورژیمهای پادشاهی منطقه نیز پایههای حکومت خود را با پیروزی انقلاب متزلزل میدیدند و به همین دلیل همه کشورها در نهان و آشکار به تقویت بنیه نظامی و اقتصادی عراق کمک کردند و میبینیم که از نظر نظامی و امکانات ارتش، ایران در سطح نازلی قرار داشت و یک مقایسه از تسلیحات ارتش ایران با ارتش عراق نشان میدهد که ایران حتی یک پنجم امکانات نظامی عراق را در آغاز جنگ نداشت. مثلا در حالی که عراق دارای پانصد فروند هواپیماهای مختلف و مدرن روسی، آمریکایی و فرانسوی بود ایران دارای صد فروند هواپیما بود که همه آنها هم قابل استفاده نبودند.
ولی همانطور که اشاره کردم عراق فقط مقابل ایران قرار نداشت بلکه به رویارویی با انقلاب اسلامی پرداخت و به همین دلیل نه تنها جنگ به نتیجه مورد دلخواه عراق نرسید بلکه جنگ ادامه یافت و حتی ایران با وجود کمبود امکانات و عوارض انقلاب دست به حملاتی زد و از نظر نظامی به موفقیتهایی دست یافت. مثلا خرمشهر را بازپس گرفت و شبهجزیره فاو، جزیره مجنون و مناطقی از کردستان عراق را تصرف کرد به طوری که صدام پس از گذشت پنج سال از جنگ در آستانه سقوط قرار گرفت. اما به همان دلایلی که عرض کردم آمریکا و برخی از کشورهای نفتخیز و مقابله با نفوذ انقلاب اسلامی، عراق را در حد رژیمهای سلطنتی و کشورهای نفتخیز و مقابله با نفوذ انقلاب اسلامی، عراق را در حد بالایی به انواع سلاحهای مدرن تجهیز کردند، با این حال باز هم ایران توانست با ترفندهای عراق مقابله کند به طوری که تا اواخر جنگ، ایران با سلاحهای شیمیایی عراقیها نیز به مقابله پرداخت و من معتقدم که ملت ایران و ارتش کشور شما باید از اینکه توانستند هشت سال تحت بدترین شرایط به جنگ ادامه دهند به خود ببالند و افتخار کنند و به نظر من جنگ هشت ساله شما در برابر عراق جنگی نابرابر و جنگی شجاعانه از سوی مردم ایران بوده است.
منبع : فارس نیوز