«وقتی مردم روستا لندرور را از دور میدیدند، میدانستند آقا سیدعلی برای دفن مردههاشان آمده. به طرف ماشین دویدند. آقا سیدعلی که پیاده شد، جماعت دور و برش بودند. او برای ماندهها حرف بود و همدردی و جلسه و وعظ. دلشکستهها را مرهم. تنها ماندگان را همراه. یتیمان را پدر. حضور آقا سیدعلی و یارانش به جای بوی تعفن و مرگ، عطر صفا ریخت و زندگی. غروب شده بود که برگشتید. از دور سرو صدایی برپا بود. جیپ ژاندارمری ایستاده بود و ژاندارم با چند نفر بحث میکرد: «دستوریست که مافوق داده، ماموریم و معذور. گفتن پیغام برسونیم که باید هر چه سریعتر این بساط را جمع کنید.» پیرمردی از میان جمع گفت: «آخه بیوجدان! تو خودت اهل اینجایی! اگر این بندههای خدا به داد ما نمیرسیدن، الان خونواده تو، تو چه وضعی بودند. زودتر و بیشتر از دولتیها کمک کردن، هنوز کلی بار رو زمین مونده، کجا جمع کن؟!.» یکی از میان جمعیت فریاد زد: «خودِ آقای خامنهای اومدند…»
مبارزات مردمی انقلاب در مشهد و شمال خراسان
سطور بالا، بخشهایی از رمان دو جلدی «مفتون و فیروزه» اثر سعیدی تشکری است. رمان بلندی که وقایع و ماجراهای آن در مشهد و شمال خراسان(قوچان) و در سالهای نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد.
مفتون و فیروزه دو شخصیت اصلی کتاب هستند که ماجراها از نگاه آنها روایت میشود. نویسنده برای پیش بردن روایت این رمان بلند از اتفاقات مستند و تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در خراسان بهره برده است. از آنجا که مقام معظم رهبری در ماجراهای منتهی به انقلاب اسلامی در مشهد و خراسان نقش پررنگی داشته است، نویسنده از خاطرات ایشان و اتفاقات مرتبط نیز در روایت داستانیاش استفاده کرده است.
بسیاری از وقایع و شخصیتهای رمان، واقعی بوده و بعضا هنوز هم در قید حیات هستند. تشکری با قلم هنرمندانه خود، این خرده روایتها و شخصیتها را در کنار یکدیگر و در قالب رمان به مخاطب عرضه میکند.
نکته مهم قابل توجه دیگر، پرداختن به نقش مهم روحانیت و به ویژه رهبر معظم انقلاب و شهید هاشمینژاد در این اثر ادبی است. سیر پرداخت رمان، به تدریج شخصیتهای مبارز و مخالف حکومت را به این نقطه میرساند مبارزه و ظلمستیزی اصیل در همراه شدن با مردم به رهبری روحانیت معنادار میشود. از این رو حضور و پرداخت شخصیتهای روحانی از جمله رهبر معظم انقلاب، ابتدا تلویحی و غیرمستقیم است و به تدریج که پررنگ و اصیل شده و به محوریت اصلی رمان تبدیل میشود.
تشکری: قهرمان اصلی رمان، حضرت آقاست
تشکری در این خصوص میگوید: «حضرت آقا زمانی که در مشهد بودند به دلیل فراگیر بودن ارتباطاتشان یک جریان فکری قوی را در مشهد رهبری میکردند که میان روحانیت و بازار و روشنفکران و مردم گسترش یافته بود. این ارتباط در رمان من از منظر ارتباط ایشان با روشنفکران زمان خود در مشهد به نمایش در آمده است که حتی منجر به حضور ایشان به همراه شهید هاشمینژاد در برنامههای فرهنگی از جمله تئاتر شد. ایشان با نام و عنوان اصلی خودشان در این رمان حضوری ثابت دارند و در آن نقش آفرینی میکنند و نکته قابل توجه تاثیرگذاری این کاراکتر بر سایر شخصیتهای داستان است که از قضا به شکلی بسیار پویا صورت میپذیرد تا جایی که حتی میتوان ایشان را قهرمان اصلی این رمان دانست.»
رُمانی که بخشهایی از آن روی تخت بیمارستان نوشته شد
نویسنده با تکیه بر قلم و اطلاعات گسترده خود، برخی وقایع تاریخی مرتبط با موضوع داستان را نیز وارد تار و پود رمان کرده و به گونهای هنرمندانه آنها را به خواننده ارائه میکند که مخاطب بیش از آنکه احساس کند مشغول مطالعه بخشی از تاریخ مبارزات مردم مشهد است، احساس میکند با اثری ادبی در قالب رمان سر و کار دارد.
از جمله این وقایع، اعتصاب کارکنان بیمارستان امام رضا(ع) مشهد در آذرماه سال 57 است که مقام معظم رهبری در هدایت و مدیریت این واقعه نقش مهمی داشتند. حرکتی مردمی که البته با دخالت عوامل نظامی و انتظامی جکومت وقت و همچنین حمله چماق به دستان سلطنتطلب به خاک و خون کشیده شد.
سعید تشکری، نویسنده «مفتون و فیروزه» مدتی است که با بیماری دست و پنجه نرم میکند به گونهای که گاه و بیگاه حتی بعضا قدرت تکلم و بینایی یکی از چشمان خود را نیز از دست میدهد. این هنرمند متعهد بخشهایی از این رمان را روی تخت بیمارستان نوشته است. «مفتون و فیروزه» در دو جلد با قیمت 60 هزارتومان (33 هزار تومان برای جلد اول و 27 هزار تومان برای جلد دوم) توسط انتشارات نیستان راهی بازار نشر شده است.
*محمدصادق علیزاده / روزنامه کیهان