به نام خدا
گذشته از دلايل عقلي مبني بر صحت اعتقاد شيعيان به رجعت در آخرالزمان اين مفهوم در كتب مقدس پيامبران قبل از اسلام عهد عتيق و عهد جديد نيز بارها تكرار شده است.
رجعت از جمله اعتقادات شيعه اثني عشري است كه بيشتر در موضوعات مطروحه در مهدويت به كار برده ميشود.
و از مصدر ثلاثي مجرد از باب رجع به معني بازگشتن و برگشتن است. اين كلمه در موضوعات مختلف و متفاوتي استخدام و به كار رفته از جمله اين موارد مي توان از بازگشت روح به بدن مادي و زنده شدن انسان در دنيا، بازگشت روح به بدن پس از برپايي قيامت، جدايي روح از بدن و انتقال آن به بدن ديگري (تناسخ) و بازگشت حضرت مهدي (عج) و قيام او در قرآن نيز آياتي از طرف خداوند ذكر شده كه مبين و ناظر به دو معناي نخست است ربنا ابصرنا و سمعنا فارجعنا نعمل صالحا، اي خدا ما، ما بينا و شنوا شديم پس ما را برگردان تا كار نيكو دهيم (سجده 12) وضونوا انهم خلقناكم عبثا و انكم الينا لا يرجعون و گمان كردند كه به سوي ما برگردانده نميشود. (قصص/39) آنچه در اين مطلب بدان پرداخته ميشود بازگشت كساني است كه مردند و قبل از برپايي قيامت دوباره به جهان بازگردانده ميشوند اين معني تنها به اعتقادات شيعيان پيرامون ظهور حضرت حجت (عج) اختصاص ندارد.
بلكه قبل از اسلام و در كتب مقدس ديگر پيامبران الهي نيز آمده است گذشته از دلايل عقلي مبني بر صحت اين اعتقاد، دلايل تاريخي ينز در اين رابطه وجود دارد كه به تعدادي از آنها خواهيم پرداخت.
رجعت در عهد عتيق (تورات)
از جمله حكاياتي كه در كتب مقدس عهد عتيق آمده داستان اليشع نبي است كه در كتاب او پادشاهان ذكر شده است و او يكي از پيامبران بني اسرائيل است كه كرامات و معجزات فراواني از او نقل شده و در دعاي ام داود و مناظرات امام رضا (ع) علماي يهود و مسيح از آن استدلال شده است.
در عهد عتيق داستان زنده شدن طفلي به دست اليشع كه در قرآن از او به عنوان السع ياد شده است چنين نقل شده است:
پس اليشع به خانه داخل شد ديد كه طفل مرده و بر بستر او خوابيده است چون داخل شد در را بر هر دو بست و نزد خداوند دعا نمود و برآمده بر طفل دراز شد و دهان خود را بر دهان وي و چشم خود را بر چشم او دست خود را بر دست او گذاشته و بر او خم شد و گوشت سرگرم شد و طفل هفت مرتبه عطسه كرد پس چشمان خود باز كرد. (1)
امام رضا در مناظره خود با يكي از علماي مسيحي كه زنده كردن مردگان و شفاي بيماران را نشانه خدايي عيسي (ع) ميدانست فرمود: اليسع هم از اين كارها ميكرد روي آب راه ميرفت، مرده زنده ميكرد كور مادرزاد و پيسي را شفا ميداد اما امتش وي خدا نخواندند و هيچكس او را نپرستيد. (2)
اين داستان كه به زنده شدن پسري به دست ايليا اشاره دارد: پسر آن زن كه صاحب خانه بود بيمار شد و مرض او چنان سخت شد كه نفس در او باقي نماند مرد و به ايليا گفت: اي مرد خدا مرا با تو چه كار است؟ آيا نزد من آمدي تا گناه مرا به ياد آوري و پسر مرا بكشي؟ او وي را گفت: پسرت را به من بده پس او را از آغوش وي گرفته بالاي خانه كه در آن ساكن بود برد و او را بر بستر خود خوابانيد و نزد خداوند استغاثه نمود گفت: اي يهوه خداي من مسالت اينكه جان اين پسر به وي برگردد و خداوند آواز ايليا را اجابت نمود و جان پسر وي برگشت كه زنده شد. (3)
در كتاب دانيال نبي باب دوازدهم مطالبي ذكر شده كه مربوط به رجعت در آينده است و برخي نويسندگان آن را به رجعت در زمان حضرت مهدي (عج) نسبت دادهاند و آن اينكه در آن زمان ميكائيل امر عظيمي كه براي پسرام قم توايستاده است برخواهد خاست و چنان زمان تنگي خواهد شد كه از زناني كه امتي به وجود آمده است تا امروز نبوده و در آن زمان هر يك از قوم تو كه در دفتر مكتوب يافت شود رستگار خواهد شد و بسياري از آنان كه در خاك زمين خوابيدهاند بيدار خواهند شد اما اينان براي حيات جاوداني و آن به جهت خجالت و حقارت جاوداني (4)
و اين همان اعتقاد شيعه است كه معتقدند: خداوند در روز ظهور حضرت مهدي (عج) گروهي از مومنان خالص وعدهاي از منافقان فاجر را در اين دنيا با همان اندام و صورتي كه بودند پيش از قيامت زنده ميكند تا به گروهي از آنان عزت و گروهي ديگر را ذليل گرداند.
رجعت در انجيل
در عهد جديد انجيل حكايتي درباره زنده شدن دختري به دست حضرت عيسي (ع) نقل شده است: سرپرست عبادتگاه آن محل رسيد و او (عيسي) را پرستش كرد و گفت: دخترم همين الان فوت كرد ولي استدعا دارم بياييد و دستتان را روي او بگذاريد تا زنده شود پس عيسي و شاگردان به طرف خانه او راه افتادند … وقتي عيسي به خانه سرپرست كنيه رسيد و يا گروه نوحه خانها و مردم مضطرب روبرو شد، فرمود: همهتان بيرون برويد اين دختر نمرده خوابيده است.
سرانجام وقتي همه بيرون رفتند عيسي در داخل اطاق رفت دست دختر را گرفت و دختر صحيح و سالم از جا بلند شد. (5)
يا داستان زنده شدن فرزند آن بيوه زن كه دهي از فوت او در عزا و ماتم شد و حضرت عيسي (ع) كه دلش براي داغ ديده سوخته بود به امر پروردگار پسر را زنده كرد. (6) و يا داستان زنده ردن ايلعازر كه چهار روز از مرگش گذشته بود و او را به خاك سپرده بودند و حضرت عيسي (ع) به خواهش مرتا خواهر ايلعارز او را به دنيا بازگرداند. (7)
رجعت در قرآن
در قرآن كريم به اين اعتقاد شيعيان اشاره شده است از جمله آياتي كه مفسرين و علماي قرآن شناس آنها را به امر رجعت مرتبط دانستهاند ميتوان از آيه 83 سوره نحل ياد كه خداوند در آن ميفرمايد: يوم نحشر من كل امه فوجا ممن يكذب بآياتنا فهم يوزعون. به خاطر آور روزي را كه ما از هر امتي گروهي را از كساني كه ايات ما را تكذيب ميكردند محشور ميكنيم و آنها را نگه ميداريم تا به يكديگر ملحق شوند. شيخ حر عاملي دراين باره مينويسد: دلالت اين آيه بر حقانيت رجعت به قدري صريح و روشن است كه اگر تفسيري هم از ائمه در اين مورد نبود باز هم از آيه شريفه ميتوانستيم اثبات رجعت را استفاده كنيم (8) علامه طباطبايي نيز اين آيه را مبين اعتقاد به رجعت ميداند و ميگويد چون در آيه از حشر گروهي از انسانها سخن به ميان آمده است بنابراين مربوط به حشر در قيامت نميباشد. (9)
آيه ديگري كه مبين رجعت است آيه 55 سوره نور است: وعدالله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفهم فيالارض كما استخلف الذين من قبلهم. خدا به كساني كه از شما ايمان آورده و كارهاي شايسته كردهاند وعده داده است كه حتماً آنان را در اين سرزمين جانشين (خود) قرار دهد، همانگونه كه كساني را كه پيش از آنان بودند جانشين (خود) قرار داد و آن ديني را كه بر ايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند و بيمشان را به ايمني مبدل گرداند (تا) مرا عبادت كند و چيزي را با من شريك نگردانند و هر كس پس از آن به كفر گرايد، آنانند كه نافرمانند. و يا آياتي چون آيه 38 و 83 سوره نحل، بقره آيه 214 و بسياري ديگر كه مبين رجعت و بازگشت بعضي از انسانها به دنياست.
منابع:
1- عهد عتيق، كتاب دوم پادشاهان ص 580، 581 آيات 32-38
2- الايقاظ من الهجعه، ص 114.
3- عهد عتيق ص 560.
4- همان ص 1309.
5- انجيل عيسي مسيح، ص 84.
6- همان ص 81-80.
7- همان ص 131-130.
8- الايقاظ من الهجعه، ص73.
9- الميزان، ج15،
برگرفته از سايت :المهدويه