به نام خدا
چكيده
این مقاله به ساختارهاي سياسي، نظامي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) در روایات میپردازد. در ساختار سياسي، از رهبري حكومت جهاني و شيوههاي قضايي و اداري بحث شده است. ساختار اردو و قواي نظامي نيز با بيان هستههاي اصلي نيروهاي مسلح، دخالت نيروهاي مافوق بشري و سمتهاي فرماندهان پيگيري شده است. در ساختار اقتصادي، تسهيلات رونق اقتصادي جهان كه با توليدات فزاينده كشاورزي همراه است و عوامل ركود كشاورزي كنوني علتيابي شده و سياستهاي راهبردي حكومت جهاني امام عصر(ع) به شمارش درآمده است.
نویسنده، ساختار فرهنگي حكومت جهاني عصر ظهور را در زمینه تجديد حيات اسلام آموزش قرآن و مبارزه با بدعتها و احيای سنتهاي راستين بررسی کرده است.
بخش پاياني نوشته، ساختار اجتماعي است كه عنوانهایی چون برقراري امنيت كامل، همزيستي مسالمتآميز بين موجودات زنده، همكاري بين نهادهاي قدرت و مردم عادي و ارتقای فهم اجتماعي دارد.
مقدمه
باتوجه به ابحاثي كه صورت گرفته، نظريه پردازيهاي كه انجام شده و تحقيقاتي كه به عمل آمده است اصل تحقق نظام عدلگستر امام عصر(عج) بدون هيچ شبهای واقع خواهد شد؛ آياتي كه راجع به آن تفسير شده و رواياتي كه در خصوص امكان وقوعي آن در منابع فريقين موجود است هرگونه شك و ترديدي را از اذهان ميزدايد و انسان را نسبت به آينده روشن اميدوار ميسازد.
اكنون وقت آن رسيده است كه ساختار حكومت جهاني حضرت مورد كنكاش قرار گيرد و شكل تحقق آن مورد بحث واقع شود و نقطه نظرات موجود پيرامون آن مطرح و ديدگاهها و فرضيات ممتنعان و منكران ارزيابي و نقد گردد تا قوام و پايداري نويد به آيندة روشن تثبيت گردد و با اقتدار هرچه تمامتر در سطح بينالمللي تفهيم و گسترش پيدا كند.
طبيعي است كه ساختار حكومت را خود مدعيان فرمانروايي تشريح كنند و بهترين گزينهها و نوآوريهاي خود را در قالب پروسه(P(e)rose) تبليغاتي به مخاطبان خود عرضه دارند (چيزي كه در دنياي امروز و حتي گذشته معمول بوده است و در سطح منطقه و جهان بازتاب پيدا كرده است) بنابراين ممكن است انگشت انتقاد به سوي اين نوشته نشانه رود كه شما چگونه از جانب كسي ديگر اقدام به طرح چگونگي حكومت ميكنيد؟! خود حضرت هنوز ظهور نكرده است و چيزي را كه ما در قالب نظريه مطرح كنيم ممكن بيمايه و فطير باشد.
اما در پاسخ آن ميتوان گفت: درست است كه ما در عصر غيبت قرار داريم و طرح حكومت امام عصر(عج) را نديده و نشنيدهايم ولي خوشبختانه منابع در حدي وافر فراگير است كه اصلاً امكان چنين اشكالاتي را عملاً منتفي ميسازد.
ما نميخواهيم چارچوبي از پيش تعيينشده براي آينده جهان بسازيم، كار ما شناسايي نشانهها و شاخصههاي موجود در منابع ديني است كه در قالب وحي بر پيامبر(ص) نازل شد و توسط شخص حضرت و أئمه(ع) بيان گشته است؛ آن بزرگواران با اشراف كاملي كه نسبت به جهان و انسان داشتند بر امت اسلامي بشارت دادهاند، كار ما يافتن و تكاپو در اين حوزه است كه آن راهنماييهاي نوراني را از لابهلاي منابعمان يافته و ساماندهي كنيم.
وقتي ما اين راهنماييهاي برخاسته از نور را مطالعه ميكنيم ميبينيم كه در لايههاي آن نظريههاي بسيار درخشاني راجع به آينده اظهار شده است. باكمك اين سخنان گوهربار عاقلانه خواهد بود اگر كسي ماكت(Maket) اصلي حاكميت آينده را مهندسي (Mohandesi)كند و معمار(Memar) آن را براي جهانيان معرفي نمايد. مخصوصاً اين كه جهان كنوني با تمام پيشرفتهاي كه كرده است، در يك خلاء معنوي شديد به سر ميبرند. گمشدة خود را جستوجو ميكنند اما هرگز نتوانستهاند به آن دسترسي داشته باشند.
پس فرضيه تحقيق اثبات ساختار و چگونگي حكومت جهانشمول آينده امام عصر(عج) است و معرفي سياستهاي كلاني كه اعمال خواهد شد و جهت رسيدن به پاسخ اين سؤال كه تصوير كلي ساختار حكومت امام عصر(عج) چيست؟. به تعبير ديگر طرح حكومتي امام زمان(عج) چگونه است؟! اين مقاله تدوين يافته و تلاش شده است كه با مراجعه به منابع اصلي و دست اول جواب متناسب با معيار خرد و عقلانيت يافته و در عرصه داوري عمومي قرار دهد تا انشاء الله گامي باشد هرچند اندك در راستاي نشر معارف اسلامي.
كليات مفاهيم
1. مفهوم ساختار
ساختار در لغت به معاني چگونگي ساختمان چيزي، ترتيب اجزا و بخشهاي يك جسم، چيز ساخته شده، ساخت، ساختمان و سازه آمده است.[1] و در اصطلاح عبارت است از مجموعه عناصر تشكيلدهنده يك شيء كه گاه در يك اثر هنري تجلي ميكند مثل ساختار فيلم و داستان، و گاه در روابط و نسبتهاي موجود ميان يك مجموعه اقتصادي به كار گرفته ميشود، و گاه ترتيب و چگونگي اجزا يا چگونگي ساختمان چيزي را با آن توصيف مينمايند و ميگويند: ساختار اين دستگاه طوري است كه با باطري كار ميكند.[2] از آنجا كه اين يك واژة نوظهور در مجموعه لغات فارسي است و در تاريخ كهن ادب فارسي سابقه ندارد، در لسان سياست و حقوق تعريف دقيق و مفهوم روشن از آن به دست نيامد و تفحص پيرامون آن به نتيجة مطلوب نيانجاميد.
اما عجالتاً ميشود گفت: «منظور از ساختار حكومت مجموعه دستگاهها، نهادها و سازمانهاي است كه با تركيب رفتاري و همآهنگيهاي خويش نماد منسجم يك قدرت حاكمه را به نمايش گذاشته و در جهان خارج ملموس ميسازد».
2. مفهوم حكومت
حكومت در لغت فرماندادن، دستگاه دولتي كه بر يك كشور يا ناحيه فرمان ميراند، نظام سياسي و داوري را گويند. اما معناي اصطلاحي اين واژه چندان روشن نيست، حقوقدانان بيشتر روي مجموعه قواي تأكيد دارند كه داراي سرزمين، جمعيت، حكومت و حاكميت باشد، بر اين اساس حكومت و دولت مرادف هم است در حقوق اساسي و علم سياست تعريفهاي متنوعي از حكومت ارائه شده است و همه تلاش دارند توصيف معقول و نماي جذابي از آن به نمايش بگذارند.
يكي از اساتيد فن مينويسد: حكومت هم به معناي عمل حكم راندن و هم به معناي نهادهاي مجري احكام به كار ميرود و از اين رو نسبت به مفهوم انتزاعيتر دولت، مفهوم عينيتر است.[3]
اما آنچه اكنون عملي و ملموس است اين كه حكومت مجموعه از هيئت حاكمه ميباشد كه در يك تقسيمبندي كلان و بسيار كلي شامل قواي ثلاثه، يعني قواي مجريه، قواي مقننه و قواي قضائيه ميگردد و هر سه عنصر در كنار هم مظهر اقتدار و حاكميت ملي را در جامعه بروز و نمود ميدهد.
گفتمانهاي ديگري نيز از نگاه فلاسفه، فقها و اصوليون پيرامون حكومت وجود دارد كه در اين مختصر نميگنجد. اما مفهوم حقوقي حكومت بيش از اين نخواهد بود هر چند كه ممكن است تعبيرات بسيار متغير، پر فراز و نشيب باشد.
3. مفهوم جهان
جهان از نظر لغوي عبارت از كيهان، تمام قسمتهاي كره زمين يا تمام عالم خواهد بود. در فرهنگ عميد تعبير به گيتي، عالم و دنيا شده است. ولي در اصطلاح رايج كنوني گاهي اسم براي كره زمين است، زماني براي بخش از آن به كار ميرود مثل جهام سوم، جهان عرب و گاهي هم براي منطقه و قلمرو خاص آن را استعمال مينمايند، مانند جهان حيوانات و بالاخره در بعض موارد براي مقطع زماني چون جهان امروز به اين واژه متمسك ميشوند.
در لسان روايات كلمه «الأرض» به كار رفته. «قال علي(ع): يَمْلأُ الأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»[4] يعني پس از ظهور امام عصر(عج) زمين پر از عدل و داد ميشود، همانگونه كه پر از جور و ظلم گشته بود. آيا منظور از آن بخشي از زمين است؟ يا تمام عالم ميباشد؟ آيا در عصر ظهور محدوده مسكوني زمين كوچك ميگردد يا نه قدرت حاكمه ما فوق تصور ما است؟ در بررسي آتي بايد به جواب پرسشهاي فوق نيز برسيم.
4. قراح نظر(ديدگاه خالص)
با توجه به مفردات فوق پيرامون عبارت «ساختار حكومت جهاني حضرت مهدي(عج)» ميتوان گفت: منظور تبيين شكل و چگونگي حكومتي است كه در پايان تاريخ براي بشريت ارزاني ميگردد. براساس دلالت آشكار آيات قرآني و احاديث معصومين(ع) چنين حكومتي حتماً خواهد آمد تا انسانيت را به سعادت كامل برساند.
اين حكومت واحد عددي نيست، چون وجود دو يا چند حكومت همزمان كاملاً منتفي است، پس ميشود گفت: واحد نوعي ميباشد. يعني يك نوع حكومتي كه تا به حال نيامده و كسي نظير آن را نديده است. از جمله «يَمْلأُ الأَرْضَ…» ميفهميم كه اين يك نوع حكومت زميني است و در سراسر كرهای زمين تسلط مييابد. هيچ جاي از زمين باقي نميماند الا اين كه نور حكومت در آنجا تجلي كند.
همانگونه كه رسول خدا(ص) فرمود: «وَ يُبَلِّغُهُ شَرْقَ الأَرْضِ وَ غَرْبَهَا حَتَّى لا يَبْقَى سَهْلٌ وَ لا مَوْضِعٌ مِنْ سَهْلٍ وَ لا جَبَلٍ [جَبَلٌ] وَطِئَهُ ذُو الْقَرْنَيْنِ إِلا وَطِئَهُ»[5] در ضمن احتمال اينكه در آن روزگار جمعيت ساكن زمين جمع و فشرده گردند و قسمتهاي دور دست و كرانههاي آن بدون سكنا باشد بعيد مينمايد؛ بنابراين مفهوم جهانشمولي آن اين خواهد بود كه با وجود پراكندگي جمعيت در اقصي نقاط حكومت فراگير خواهد بود و از مركزيت واحد فرمانروایی صورت ميگيرد. با اين وصف تصور فدرالي بودن يا ايالاتي يا نوع ديگر حاكميت نيز غير علمي و مردود است.
انديشه حكومت جهاني
تسخير كلي جهان، تسلط بر منابع طبيعي و انساني آن، فرمانروایی مطلق در كليت گيتي، پروژه نوظهوري نيست. بشر از روزي كه مفهوم قدرت و توسعه را شناخت، اقدام به كشورگشايي كرد. بر اسب چموش قدرت سوار شد، محدوديتها مرزها و موانع طبيعي و فيزيكي را در نورديد، و تا توانيست به پيش تاخت.
در هر عصر و زماني ما شاهد اين تفكر بودهايم و هنوز اين انديشه از مغز بشر خارج نشده است، هر چند كه تاكنون اين خاست جامه عمل نپوشيده و انتظار نميرود كه چنين پنداري به آساني ممكن گردد. البته اشكال در اصل هدف نيست، بلكه سردمداران فاقد قابليت هستند، چون ظرفيت بشر كوچكتر از بزرگي عالمي است كه ميخواهد بر آن مسلط شود.
بسياري از كساني كه به محض گشايش دامنه فرمانروایی، مبتلا به جنون قدرت شدند، ادعاي خدايي كردند و در طغيان شهوت گرفتار شده به استثمار فرمان بران خويش پرداختند و بشريت را به بردگي كشيدند. تاريخ خاطرات تلخ سيطره فرعونيان، نمروديان و قارونها را از ياد نبرده است. و نيز امپراتور/Empereura بزرگ روم باستان و حاكميتهاي پس از آن همه شاهد اين مدعي است و در عصر نوين تماميت خواهي استعمار شرق (شوروي سابق) و نظام ليبراليسمLiberalisme/ حريص غرب به رهبري امريكا كه اكنون خود را كدخداي جهان ميخواند. اما فساد رهبري آن روز بروز بيشتر ميگردد.
پس علت شكست بشر در اصل طرح و انديشه نيست، بلكه به خاطر فساد شخصيتي است كه دامنگیر مدعيان رهبري بينالمللي ميگردند. و از اين آلودگي رهايي نمييابند. اما رهبري را كه دين اسلام براي پايان تاريخ معرفي ميكند و امت اسلامي به انتظار آن نشسته است، از تمام خصايص فوق بري و پيراسته ميباشد. او وارث معصومين(ع)، فرزند امام معصوم و پيشواي معصوم است. او منصوب خدا و مأمور الهي ميباشد. پس از نظر شخصيت كاملاً شناخته شده است. و ترديد در صفات ذاتي و بر جستگيهاي روحي و رواني آن وجود ندارد.
او دنيا را براي خود نميخواهد فرق زياد است بين اين كه كسي در فكر كامجويي باشد با كسي كه مصلح است و هدف اصلاحي دارد وجه تمايز حاكمان گذشته با حاكم آينده در همين ويژگيها است. او ميخواهد دست مردم جهان و ساكنان زمين را بگيرد و آنها را در مسير نور هدايت كند، تا از غبار ظلمات رها شده به سر چشمه روشنايي برسند. پس در آن حكومت بحث استثمار، استعباد و زراندوزي كاملاً منتفي است.
و حتي او به مردم حريص عاشق زر و ثروت هر مقداري كه بخواهند بذل و بخشندگي ميكند تا جاي كه خود شرمنده روحيات خويش شده احساس پشيماني مينمايد. اين روايت را علي بن عيسي إربلي در كشف الغمه، باب شرح سيره و روش احكام امام زمان(عج) از منابع اهل سنت نقل كرده كه راوي اصلي آن ابي سعيد خدري از رسول خدا(ص) است. حضرت ميفرمايد: در آن روزگار مردم به نعمتي ميرسند كه هرگز قبل از آن نرسيده بودند، مهدي(عج) مال را بين مردم مساوي تقسيم مينمايد و …«يَتَنَعَّمُ فِيهِ أُمَّتِي نِعْمَةً لَمْ يَتَنَعَّمُوا مِثْلَهَا قَطُّ… يَقْسِمُ الْمَالَ صِحَاحاً فَقَالَ رَجُلٌ مَا صِحَاحاً قَالَ بِالسَّوِيَّةِ بَيْنَ النَّاسِ»[6]
وجه تمايز ديگر مصلح جهان با رهبران گذشته در بندگي مطلق الهي است. او حلاوت بندگي و عبوديت خدا را چشيده و خيل عظيم بشريت را در اين سمت و سو سوق خواهد داد. خود از همه عابدتر و عارفتر بوده و ديگران راز نيايش را از او خواهند آموخت. اين خصيصه نيز در رهبران كشورگشاي جهاني وجود نداشته، بلكه آنها بشريت را به عبادت خود فرا خواندهاند. لذا در اوج قدرت احساس ترس و وحشت داشتند و با همين دهشت سر بر گورستان ابدي گذاشتند.
با اين پيشفرض به تحليل ساختار سياسي، نظامي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي حكومت جهاني امام عصر(عج) ميپردازم.
ساختار سياسي
الف) رهبري حكومت جهاني حضرت مهدي(عج)
براساس الگوهاي ديني و معيارهاي اسلامي ساختار رهبري حكومت حضرت فردي خواهد بود. چون او رهبر از پيش تعيين شده و ذخيره عالم است. خداوند او را به اين سمت انتخاب و نصب كرده است. بنابراين منتخب مردم نخواهد بود، ضمن اينكه انتخاب مردمي تحت هر عنواني فساد خاص خود را دارد، از طرف ديگر تصور وجود شوراي رهبري نيز بيجا ميباشد، چون خالق هستي واحد است و شريك ندارد، پس نماينده او نيز بايد واحد باشد و بيشتر از يك سبب افساد و اختلاف ميگردد. از جهت ديگر اعتقاد ما بر اين است كه در يك عصر دو امام معصوم مانعالجمعاند، مگر اين كه يكي از ديگري به طور مطلق پيروي كند. (در روزگار امام حسن و امام حسين(ع) چنين پيشآمدي صورت گرفت اما روايات فرواني داريم كه ديگر تكرار نخواهد شد). در ضمن اگر بنا باشد كه يكي از دو امام بدون هيچ قيدي از ديگري اطاعت كنند، وجود چندين امام معصوم در عصر واحد بر خلاف حكمت خواهد بود و هيچ حسني نخواهد داشت و كار كاملاً لغوي ميباشد كه صدور آن از حكمت حكيم بعيد به نظر ميرسد.
اين رهبر دين جديد نميآورد، چون پيامبر نيست، بلكه دين پدران خود را احياء و حاكم ميسازد و آن دين اسلام عزيز است. او بر اساس شريعت اسلام حكم ميراند و به تمام ابعاد قوانين شرعي جامه عمل ميپوشاند، سخن بسيار درخشاني از رسول الله(ص) نقل شده كه حضرت فرمود: …روش او روش من ميباشد، او مردم را بر آيين و دين من راهنمايي و آنها را به كتاب پروردگار فرا خواند، كسي كه او را اطاعت كند مرا اطاعت كرده و كسي كه او را نافرماني نمايد مرا نافرماني كرده است. «وَ سُنَّتُهُ سُنَّتِي، يُقِيمُ النَّاسَ عَلَى مِلَّتِي وَ شَرِيعَتِي وَ يَدْعُوهُمْ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ(عَزَّ وَ جَلَّ) مَنْ أَطَاعَهُ أَطَاعَنِي وَ مَنْ عَصَاهُ عَصَانِي»[7]
در آن زمان هيچ يكي از مواد قانون شرع مهجور نخواهد ماند، چيزي از اسلام نسخ نميشود، هر چند اصول و فقه اسلامي ممكن است تغيير كند، اما اين به مفهوم حذف و يا ناديده گرفتن بعض از مقررات شريعت نيست بلكه شيوه جديد در عرضه محتواي اسلام ميباشد. ابوبصير ميگويد: امام صادق(ع) فرمود: در صاحب اين امر سنتهاي از انبياء وجود دارد …و اما سنتي از محمد(ص) آن است كه به هدايت او مهتدي ميشود و به سيره او حركت ميكند. «إِنَّ فِي صَاحِبِ هَذَا الأَمْرِ سُنَناً مِنَ الأَنْبِيَاءِ وَ أَمَّا سُنَّتُهُ مِنْ مُحَمَّدٍ(ص) فَيَهْتَدِي بِهُدَاهُ وَ يَسِيرُ بِسِيرَتِهِ»[8]
كارشناسان ميگويند: در زمان حكومت امام مهدي(عج) تمامي قوانين و مقررات بيگانه از اسلام و قرآن الغا و دور ريخته ميشود و هرگز بدانها عمل نميگردد و به جاي آن مقررات درخشان و زندگيساز برخاسته از قرآن و شيوه راستين پيامبر(ص) امور مردم را تدبير و شئون كشور را تنظيم و در كران تا كران جامعهها همانگونه كه شايسته و بايسته است پياده ميشود.[9]
ب) شيوههاي قضايي حضرت مهدي(عج)
داوري و قضاوت آن گرامي در جامعه بسان داوري نياكان پاك و پاكيزهاش عادلانه و انساني و بر اساس حق و عدالت است و با يك ويژگي از داوري آن عدالتپيشگان ممتاز ميشود و آن خصوصيت اين است كه آن حضرت در سيستم قضايي خويش بر اساس آگاهي و اطلاعات خويش بر رخدادها و حوادث داوري ميكند، از اينرو نه به انتظار گواهي گواهان ميماند و نه دلايل و مدارك و شواهدي كه ادعا را ثابت كند از كسي ميطلبد.
روايات زيادي داريم كه اين روش حضرت را تأييد مينمايد و تأكيد ميكند كه امام زمان(عج) مثل ذوالقرنين (كه از صلحاء سلف بود و به دانش خود حكم ميكرد. يعني از طرفين دعوا مدارك و شواهد نميخواست) قضاوت خواهد كرد. محمد بن مسعود، از عمرو بن شمر، از جابر بن يزيد جعفي، از جابر بن عبد الله انصاري نقل ميكند كه رسول خدا(ص) گفت: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَيُجْرِي سُنَّتَهُ [ذَا الْقَرْنَيْنِ] فِي الْقَائِمِ مِنْ وُلْدِي»[10] به زودي خداوند تعالي روش ذيالقرنين را توسط قائمي از فرزندان من اجرا سازد. و نيز داوود(ع) كه پيامبر خدا بود مدتي طولاني همين طوري حكومت و داوري ميكرد، حقايق و واقعيات براي او آشكار ميگشت و بر اساس آگاهي و دانش خويش به امور قضاوت كرده، به گفتار طرفين اختلاف اعتنا نميكرد. عبدالله بن عجلان ميگويد: امام صادق(ع) فرمود: «إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) حَكَمَ بَيْنَ النَّاسِ بِحُكْمِ دَاوُدَ لا يَحْتَاجُ إِلَى بَيِّنَةٍ يُلْهِمُهُ اللَّهُ تَعَالَى فَيَحْكُمُ بِعِلْمِهِ وَ يُخْبِرُ كُلَّ قَوْمٍ بِمَا اسْتَبْطَنُوهُ»[11]
اين ويژگي قضاوت امام عصر(عج) با اين كه از نظر حقوقي پذيرفته شده در جهان معاصر مورد اشكال ميباشد، و قوانين فعلي دنيا (گذشته از اسلام) تأكيد فراوان روي قضاوت بر اساس مدارك و شواهد دارد، ولي وقتي ما اشكالات اين روش قضايي را بدانيم به مزيت رفتار قضايي ذخيره عالم پيخواهيم برد. اينك به بعض از اين اشكلات اشاره ميشود.
يك: از بين رفتن حق
قضاوت بر اساس ادله و شواهيد هميشه مشكلات خاص خود را دارد و دائماً قرين به عدالت صادر نميشود، در اين سيستم حقوق فراوان مردم پايمال ميگردد، چون تمام مردم از امكانات مساوي براي احقاق حق خود بهرهمند نيستند.
دو: عدم امكان اقامه دعوا
ممكن است ستمديدگان هيچ وقت توان اقامه دعوا در دادگاه صالحه را نداشته باشند، و زور گويان همانطور كه تا به حال زيردستان را تهديد كرده و آنان را از اقامه دعوا و كيفر خواست منصرف ساختهاند، در آينده نيز چنين كنند، آنگاه زمين پر از عدل و داد نخواهد شد.
سه: ضرور تجديد شيوه
اگر امام عصر(عج) هم بخواهد بر روشهاي تجربه شده موجود قضاوت نمايد، هيچ پديده شگرف و دلگرمكننده در حاكميت او يافت نخواهد شد و حاكميت مستضعفان محقق نميگردد در حاليكه يكي از امتيازات آن احقاق حق پا برهنگان است.
سؤال: ممكن در ذهن كسي شبهه شود كه پيامبر و اميرالمؤمنين(ع) نيز داراي دانش لدوني بودند و از عالم واقع خبر داشتند، ولي براي رفع تخاصم از اين روش استفاده نميبردند، چرا حضرت مهدي(عج) از كسي طلب دليل نميكند؟!
كوتاهترين پاسخي كه ميشود به اين شبهه داد اين است كه اولاً رسول خدا وحضرت علي(ع) ميدانستند كه در آغاز راهاند، و دين اسلام قرنها پس از آنها در عالم خلقت آيين زندگي انسانها خواهد بود اما بر اساس روايات صريح ظهور حضرت مهدي(عج) دوره پايان تاريخ است و آن حضرت بيش از هفت الي پانزده سال حكومت نخواهد كرد و عمر جهان به آخر ميرسد.
ثانياً اگر آن بزرگواران به علم خود عمل ميكردند اين يك سيره قضايي ميگرديد و در آينده قضاتي كه از لحاظ فضيلت هرگز به پاي آنان نميرسند تمسك به اين سيره كرده اقدام به اصدار حكم ميكردند و اين براي قضاوت فاجعهآميز خواهد بود، لذا در حقوق امروز با اين كه علم قاضي يكي از راههاي ادله اثبات قتل است[13] اما قانون صراحت دارد كه احكام دادگاهها بايد مستدل و مستند به مواد قانون و اصولي باشد كه بر اساس آن حكم صادر شده است[14] و قضات را موظف كرده كه مستند حكم خود را در پرونده ذكر نمايند و لازم است كه علم قاضي از طريق متعارف قابل اثبات باشد[15].
اين قيود جنبه بازدارندگي دارد و از صدور حكم غير واقع جلوگيري ميكند و جرئت قضات را در استناد به علم خود اندك ميسازد. به خاطري كه چنين فسادي در امر قضاوت ايجاد نشود پيامبر و اميرالمؤمنين(ع) به علم خود استناد نميكردند، اما پس از برپايي حكومت قائم(عج) تمام قضات زير نظر حضرت قضاوت خواهند كرد و پايان عمر آن حضرت ختم زندگي دنيايي است. ديگر جهاني وجود ندارد كه در نبود امام معصوم كار قضايي صورت گيرد.
ج. شيوههاي اداري حضرت مهدي(عج)
اول. سيستم تمركز قوا
ما دو نمونه از مديريت معصوم را در تاريخ حيات اسلام داريم، اين دو مدل اداري نمونههاي بسيار گوياي خواهد بود براي اداره جهان آينده. در اين دو مدل پيامبر اسلام و اميرالمؤمنين(ع) در رأس قدرت بودند، تفكيك قوا در عصر آنها صورت نگرفته است، پس سمتهاي اجرايي، قضايي و تشريعي مقررات اسلام در انحصار آن بزرگواران بود.
در آينده نيز وضع تغيير نخواهد كرد و شخص امام عصر(عج) در رأس حاكميت قرار خواهد داشت و نظام تمركز قوا حاكم ميگردد. تفكيك قوا (كه اكنون ترويج شده) اگر ادامه يابد، در عصر ظهور منسوخ و متروك ميگردد، اما نصب ولات و ارسال نمايندگان در ساير بلاد هم در دوره اوليه اسلام وجود داشت و پيامبر(ص) بارها افراد مورد اعتماد خود را در اطراف و اكناف كشور اسلامي ارسال ميكرد و مسئوليتهاي را به عهده آنها ميگذاشت و هم در زمان حكومت امام زمان(عج) وجود خواهد داشت و حضرت افراد مورد وثوق خويش را در نقاط دور دست ميفرستد و بر آنان نظارت كامل مينمايند. همانگونه كه حضرت امير(ع) در دوره كوتاه حكومت خود چنين ميكرد و ولات مختلف را شديداً محكوم و توبيخ مينمود كه برخورد آن بزرگوار با عثمان بن حنيف نمونه بسيار گوياي اين ادعا ميباشد.[16]
دوم. انتصاب نمايندگاني در ساير بلاد
شكل كار اداري و فرمول نظارتي امام عصر(عج) نيز در روايات ذكر شده است. محمد بن جعفر8 ميگويد: «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ بَعَثَ فِي أَقَالِيمِ الأَرْضِ فِي كُلِّ إِقْلِيمٍ رَجُلاً يَقُولُ عَهْدُكَ فِي كَفِّكَ فَإِذَا وَرَدَ عَلَيْكَ مَا لا تَفْهَمُهُ وَ لا تَعْرِفُ الْقَضَاءَ فِيهِ فَانْظُرْ إِلَى كَفِّكَ وَ اعْمَلْ بِمَا فِيهَا»[17] هنگاميكه قائم قيام كند به هر منطقه و شهري فرستادهای آگاه، كارا و پروا پيشه گسيل ميدارد و به او ميگويد: برنامه كار تو در كف دست تو است از اينرو هرگاه كاري برايت پيش آمد كه راه حل آن را نفهميدي و داوري در آن را نشناختي به كف دستت نگاه كن، آنچه در آن يافتي عمل نما.
تقريب ذهني اين روش با وجود ابزارهاي اختراع شده عصر حاضر (كه عنوان عصر انفجار اطلاعات را با خود يدك ميكشد) كار چندان دشواري نيست، ممكن در آينده بر اثر رشد فزاينده علوم ارتباطات امكانات بسيار سهلالوصولتر از امروز وارد سيستم اداري جامعه شود، اما تا رسيدن با آن دوره ميگويم: از يك طرف امام عصر(عج) داراي دانش غير طبيعي است، يعني ايشان رفتار ديگران را ميبيند و بر اساس روايت فوق برايش الهام ميگردد، از جانب ديگر اصرار بر نظارت دقيق هم دارد، پس اگر خطايي از طرف نمايندگان ايشان صورت گيرد بدون گزارش كسي حضرت مطلع ميشود، كه با وجود اين امكانات تخلف از دستور شريعت براي ولات ناممكن خواهد شد و از آنجا كه شرح وظايف شان هر روز به دستشان ميرسد، ديگر جاي ترديد ندارد كه يك مديريت كاملاً بينقص به اجراي گذارده شود و مديران فقط بر اساس شرحالعمل كارشان را انجام ميدهند. شبيه ماشين آلاتي كه به سيستم رايانه مجهز هستند، زماني كه نقصي در سيستم پيش نيايد از دستور سرپيچي نميشود.
تفاوت عمده در اين است كه عيب ماشين آلات توسط مهندسين بر طرف ميشود، اما ولات متخلف شديداً توبيخ و مجازات خواهند شد و با يك سر پيچي رسوايي جهاني را براي خود به بار خواهند آورد. بنابراين اجتهاد و تفقه از بين ميرود و كسي حق برداشت شخصي از مقررات اسلامي را نخواهند داشت و اين موجب وحدت رويه در جميع شؤنات اداري خواهد شد.
ساختار اردو و قواي نظامي امام عصر(عج)
يكم. نيروهاي مسلح
در روايات ما آمده است كه هنگام ظهور 313 نفر از اطراف و اكناف جهان در مكه يا مسجد سهله كوفه جمع شده دور حضرت مهدي(عج) حلقه خواهند زد.[18] امام باقر(ع) فرمود: اصحاب حضرت 313 نفر از مردان عجماند و با اسم خود و پدران خود شناخته شده اند. «أَصْحَابُ الْقَائِمِ ثَلاثُمِائَةٍ وَ ثَلاثَةَ عَشَرَ رَجُلاً أَوْلادُ الْعَجَمِ بَعْضُهُمْ يُحْمَلُ فِي السَّحَابِ نَهَاراً يُعْرَفُ بِاسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِيهِ وَ نَسَبِهِ وَ حِلْيَتِهِ وَ بَعْضُهُمْ نَائِمٌ عَلَى فِرَاشِهِ فَيُرَى فِي مَكَّةَ عَلَى غَيْرِ مِيعَادٍ»[19] از آنجا كه حركت اصلاحي و دعوت به سوي خدا توسط امام عصر(عج) آغاز ميگردد، اين افراد هسته اوليه ارتش امام را تشكيل ميدهند، اما پس از آن كه جهاد شروع شد اصلاحطلبان و خيرانديشان ديگر به اين جمع خواهند پيوست كه در واقع شكل مردمي دارد. مستضعفان جهان كه در انتظار چنين لحظه نشستهاند خيلي زود منجي خويش را شناخته به دعوت او لبيك ميگويند و هر روز به تعداد اين ارتش اضافه ميشود تا بالاخره يك جيش بزرگ را ايجاد ميكنند.
براين اساس امام از قبل داراي ارتش كلاسيك نخواهد بود. قبل از ظهور در هيچ گوشه از عالم هستي مشغول آموزش و تعليمات نظامي نيست. كارخانجات ساخت جنگافزار ندارد. به توپ، تانك و امكانات هوابرد نياز نخواهد داشت و بسان جهانگشاياني كه تا به حال سراغ داريم شبيه نخواهد بود. لذا حركت اصلاحي امام ابتدايي و معمولي ميباشد، آناني كه به او ميپيوندد از ترس جان يا به طمع نان دنبالهرو او نميباشند، بلكه هدايت يافتگانياند كه در جستوجوي رستگاري بودند و نور هدايت را در چهره مهدي نظاره كردهاند و با احساس رستگاري راه امام را در پيش خواهند گرفت. ضمناً اين لشكر مردم نهاد اختصاص به قوم، زبان و نژاد خاصي ندارند، هر كس كه دعوت امام را لبيك گويند اين قابليت را مييابند كه در ركاب او باشند.
دوم: دخالت نيروهاي مافوق بشري
در بحارالأنوار آمده كه خداوند چهارصدهزار ملائكه را در اختيار امام حسين(ع) قرار داد تا در پيكار با دشمنان خود از آن استفاده كند و پيروز شود. و حضرت را بين پيروزي بر دشمن و ملاقات رسول خدا مختار گذاشت، امام حسين(ع) ديدن رسول خدا را انتخاب كرد پس خداوند فرشتگان را امر كرد كه نزد قبر امام حسين(ع) منتظر بمانند تا امام زمان(عج) بپا خيزد و در ركاب حضرت قرار گيرند. قبلاً اين فرشتگان در خدمت ساير انبياء نيز قرار گرفته بودند از جمله در جنگ بدر كه موجب پيروزي مسلمانان بر دشمنان خود گرديدند. «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع): فَإِذَا نَشَرَ رَايَةَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) انْحَطَّ عَلَيْهِ ثَلاثَةَ عَشَرَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ ثَلاثَةَ عَشَرَ مَلَكاً كُلُّهُمْ يَنْتَظِرُونَ الْقَائِمَ(عج) وَ هُمُ الَّذِينَ كَانُوا ثَلاثُمِائَةٍ وَ ثَلاثَةَ عَشَرَ مَلَكاً يَوْمَ بَدْرٍ وَ أَرْبَعَةُ آلافِ مَلَكٍ الَّذِينَ هَبَطُوا يُرِيدُونَ الْقِتَالَ مَعَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) فَلَمْ يُؤْذَنْ لَهُمْ»[20]
همينطور از رسول خدا(ص) نقل شده كه فرمود: نهمين از خاندان من قائم است و مهدي امت من ميباشد، و او در اندام و گفتار شبيهترين مردم به من است، البته بعد از غيبت طولاني ظاهر خواهد شد و دين خدا را آشكار خواهد كرد، باكمك الله تأييد و حمايت و به وسيله فرشتگان الهي ياري خواهد گرديد. «التَّاسِعُ مِنْهُمْ قَائِمُ أَهْلِ بَيْتِي وَ مَهْدِيُّ أُمَّتِي أَشْبَهُ النَّاسِ بِي فِي شَمَائِلِهِ وَ أَقْوَالِهِ وَ أَفْعَالِهِ لَيَظْهَرُ بَعْدَ غَيْبَةٍ طَوِيلَةٍ وَ حَيْرَةٍ مُضِلَّةٍ فَيُعْلِي أَمْرَ اللَّهِ وَ يُظْهِرُ دِيْنَ اللَّهِ وَ يُؤَيَّدُ بِنَصْرِ اللَّهِ وَ يُنْصَرُ بِمَلائِكَةِ اللَّهِ».[21]
براين اساس ممكن است بخش از ارتش امام را ملائكه تشكيل دهند، البته اين يك معجزه خواهد بود و هيچ بعدي هم ندارد كه خداوند براي ياري دين خود تعداد از فرشتگان را مأمور جنگ با دشمنان غير قابل هدايت خود نمايند، كما اين كه در تاريخ سابقه دارد و امداد غيبي در برهههاي مختلف به اثبات رسيده است، مخصوصاً در جنگ بدر و محاصره طائف خداوند به كمك فرشتگان جان و سپاه پيامبر(ص) خود را از مهلكه رهانيد.
اما به صراحت ميشود اذعان كرد كه حضور آنها دائمي نيست. آنها در مقطع خاصي مأمور ميشوند تا به مسئوليت خود جامه عمل بپوشانند، اما براي مدت مديد در خدمت امام نخواهند بود و روايات موجود در منابع اسلامي نيز بر حضور هميشگي آنها دلالت ندارد، در نتيجه امنيت پايدار و پاسداري از دستآوردهاي انقلاب به مجاهدان مسلمان واگذار ميگردد. پس بعد از پيروزي كامل بر جهان هستي ممكن امام اقدام به يك سري اصلاحات كرده و ارتش را ساماندهي نمايند.
سوم. رستهها و سمتهاي فرماندهان
طبق الگوي كه در تاريخ اسلام به ثبت رسيده در زمان پيامبر و امام علي(ع) ولات بلاد اسلامي نقش فرماندهي نظامي را هم ايفا ميكردند و در رزمايشهاي ايجاد شده اقدام به جمعآوري افراد كرده و سرپرستي آنها را عهدهدار ميشدند. و نيز بخش از دفاعيات به آنها واگذار ميشد. در آينده هم احتمال قوي وجود دارد كه حضرت وليعصر(عج) تمام افراد 313 نفر ياران خود را در سراسر جهان مسئوليت بدهند و آنها در نقش ولات و فرماندهان ارتش بزرگ اسلامي نقشآفريني نمايند. البته در روايت عامتر از اين آمده. امام صادق(ع) ميفرمايد: در دولت مهدي(عج) پيروان ما ركن اساسي زمين و حكام آن هستند. «يَكُونُ شِيعَتُنَا فِي دَوْلَةِ الْقَائِمِ(عج) سَنَامَ الأرْضِ وَ حُكَّامَهَا»[22] و اين ميرساند كه اخلاص و اطاعت از رهبري قيام اثر بيشتر از صرف جهاد دارد.
در نتيجه ميشود گفت: ساختار نظامي آينده جهان ساده است، چون كه بخش از مردم قبل از عصر ظهور بر اثر عوامل چون فقر، جنگ، مريضي و حوادث ديگر از بين ميروند، بخش ديگر بر اثر مخالفت و شيطان فريبي راه هدايت را گم كرده در مقام مخالفت با دولت كريمه كشته ميشوند، اما آن مقداري كه باقي ميمانند همه افراد فهميده، عارف به حق، خدا پرست و تسليم محض فرمان رهبري مهدياند، پس با اين وصف نيازي به تشكيل يك اردوي بزرگ نخواهد بود تا امام وقت و سرمايه هنگفتي را در جهت آن مصرف كند. مردم زندگي عادي خود را دارند در موقع ضرورت بايك ندا جمع شده تحت رأيت حق آماده جاننثاري ميشوند.
علاوه بر اين كه يك ارتش كلاسيك زماني ضرورت دارد كه كشور در معرض تهديد و تجاوز قرار گيرد و نيروهاي خارجي پشت مرز قصد تسخير مملكت را دشته باشند، در حالیكه ما با ادله كافي ثابت كرديم كه در آخرالزمان غير از دولت كريمه اهلالبيت حكومتي در روي زمين باقي نميماند، پس دولت صاحب الزمان(عج) رقيب خارجي ندارد كه احتياج به نيروي واكنش سريع باشد و از جانب اتباع خويش هم اخافهای ندارد. چون خدمات دولت و رفاهي كه ايجاد خواهد كرد موجب ميشود كه مردم در انديشه زوال حكومت برنيايند و همه در سايه سار دولت ايدهآل سپاسگزار نعمت خداوند باشند بنابراين ضرورت تأسيس قواي حربي به طور كامل منتفي ميباشد.
ساختار اقتصادي
اقتصاد يكي از گرههاي كور جهان خلقت است، از آغاز دنيا تا كنون اين مشكل و جود داشته و خواهد داشت. دليل آن عبارت از محدوديتهاي طبيعي، فیزيكي و تصنعي ميباشد. از لحاظ طبيعي، قسمت اعظم جهان با كمبود باران مواجه است، زمينهاي هموار قابل كشت زير آفتاب سوزان حسرت يك جرعه آب را در دل دارد، منابع آبي و چشمهساران حياتبخش نيز محدود است و در حد سقايت خشكي زمين نميباشد.
كشت ديمه در بخش بزرگ جهان عملاً ناممكن شده، باغات طبيعي به طور كلي رو به فنا است، منابع زير زمين هزينه و امكانات هنگفتي ميطلبد كه بسياري از كشورهاي جهان قادر به استفاده از آن نيستند. جمعيت جهان نيز رو به فزوني هستند، دستيابي بشر به امكانات درماني و بهداشتي پيامد طول عمر را درپي داشته است. انسانها نيز ذاتاً حريص و پر توقعاند، ولع و زيادهطلبي آن موجب شده كه هيچوقت به سهم خودش قناعت نكنند.
مجموعه اين عوامل سبب ميشود كه كمبود شديد منابع خود نمايي كند و دامنه فقر رو به گسترش نهد. مرزهاي تصنعي، اعمال حاكمتهاي محلي، محدويتهاي منطقهای نزاعها نيز مزيد بر علت شده راه شكوفايي را بر فرا روي بشر مسدود ساخته است. اما در عصر ظهور قضيه برعكس خواهد بود، عوامل رشد اقتصادي و بالندگي طبيعت از جميع جهات آماده ميباشد كه اينك به قسمتهاي از آن اشاره ميگردد.
الف) ساماندهي سازمان اقتصادي جهان
بر اساس دلالت روايات موجود در منابع حديثي، دلايل رشد و رونق اقتصادي جهان در عصر ظهور موارد ذيل خواهد بود.
باريدن باران بابركت.
در كتاب روضة الواعظين از جمله علامات ظهور نوشته است كه پيشاپيش قيام بيست و چهار ساعت باران مداوم ميبارد، پس زمين به وسيله آن آباد ميگردد، و بركات آن شناخته ميشود. «ثُمَّ يُخْتَمُ ذَلِكَ بِأَرْبَعٍ وَ عِشْرِينَ مَطْرَةً يَتَّصِلُ فَتَحْيَا بِهِ الأَرْضُ بَعْدَ مَوْتِهَا وَ تُعْرَفُ بَرَكَاتُهَا»[23] شيخ طوسي در كتاب غيبتش از سعيد بن جبير نقل ميكند كه در سالي كه حضرت مهدي(عج) قیام ميكنند بيست و چهار ساعت باران ميبارد و آثار و بركات آن ديده ميشود. «السَّنَةُ الَّتِي يَقُومُ فِيهَا الْمَهْدِيُّ تَمْطُرُ أَرْبَعاً وَ عِشْرِينَ مَطْرَةً يُرَى أَثَرُهَا وَ بَرَكَتُهَا»[24]
باروري طبيعي زمين
پيامبر اسلام(ص) فرمود: امتم در روزگار ظهور مهدي از نعمتهاي بهرهور ميگردند كه همانندش سابقه ندارد و شامل نيكوكار و فاجر ميشود، زمين تمامي گياهان و گلها و درختان خويش را براي آنان ميروياند. «يَتَنَعَّمُ أُمَّتِي فِي زَمَنِ الْمَهْدِيِّ نِعْمَةً لَمْ يَتَنَعَّمُوا قَبْلَهَا قَطُّ يُرْسِلُ السَّمَاءَ عَلَيْهِمْ مِدْرَاراً وَ لا تَدَعُ الأَرْضُ شَيْئاً مِنْ نَبَاتِهَا إِلا أَخْرَجَتْهُ» ابي سعيد الخدري ميگويد: حضرت فرمود: زمين گياهان خود را بيرون ميدهد «وَ تُخْرِجُ الأَرْضُ نَبَاتَهَا»[25] در كتاب عقد الدرر آمده كه رسول خد(ص) فرمود: خداوند ابر باران زا نازل ميكند، زمين گياهان خود را بيرون ميدهد، اموال به تساوي تقسيم ميشود و دام زياد ميگردد. و فرمود: خداوند بركت را از آسمان نازل ميكند، و زمين بركت خود را بيرون ميدهد.[26]
رونق كشت ديمه
با باريدن مداوم باران و فراواني آب رطوبت زمين افزايش مييابد، تپههاي ماهور و دامنهها سبز و خرم ميشود، مردم در آن روزگار هر دانه زراعي را كه بر زمين بكارند چندين برابر برداشت خواهند نمود. يعني هيچ محدوديتي براي كاشت و برداشت وجود ندارد. حذيفه از رسول خدا(ص) روايت ميكند كه حضرت فرمود: در آن روزگار نهرهاي ممتد و چشمهها فراوان خواهد شد، و زمين دو چندان خوردنيهايش را ميروياند. «وَ تُمَدُّ الأَنْهَارُ وَ تَفِيضُ الْعُيُونُ وَ تُنْبِتُ الأَرْضُ ضِعْفَ أُكُلِهَا»[27] و نيز در كتاب خصال از وجود مقدس اميرالمؤمنين(ع) روايت شده كه هنگاميكه قائم ما قيام كند آسمان باران رحمت خويش را فرو ميبارد، زمين روئيدنيهاي خود را ميروياند، تا جايكه زني از عراق تا شام راه ميرود و پاي خود را جز بر گل و گياه نميگذارد. «وَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا لأَنْزَلَتِ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ لأَخْرَجَتِ الأَرْضُ نَبَاتَهَا حَتَّى تَمْشِي الْمَرْأَةُ بَيْنَ الْعِرَاقِ إِلَى الشَّامِ لا تَضَعُ قَدَمَيْهَا إِلا عَلَى النَّبَاتِ»[28] و در روايت ابي سعيد خدري تعبير به «الغيث» دارد كه منظور روئيدن گياهاني است كه با آب باران ميرويد. بنابراين اشاره صريحي به كشت ديم خواهد بود.
مهار و رام شدن كامل زمين
پيامبر(ص) فرمود: در آن روزگار خداوند از آسمان بركت نازل ميكند و زمين تمام خيرات خود را بيرون ميدهد «وَ يُنَزِّلُ اللَّهُ لَهُ الْبَرَكَةَ مِنَ السَّمَاءِ وَ تُخْرِجُ الأَرْضُ بَرَكَتَهَا» محمد بن زياد ازدي ميگويد: امام كاظم(ع) فرمود: خداوند براي او هر امر سختي را آسان و هر امر دشواري را هموار سازد و گنجهاي زمين را برايش آشكار و هر بعيدي را براي وي قريب گرداند. «يُسَهِّلُ اللَّهُ لَهُ كُلَّ عَسِيرٍ وَ يُذَلِّلُ لَهُ كُلَّ صَعْبٍ وَ يُظْهِرُ لَهُ كُنُوزَ الأَرْضِ وَ يُقَرِّبُ لَهُ كُلَّ بَعِيدٍ»[29]
استخراج آسان معادن و ذخاير زير زمين
ابن عباس ميگويد: پيامبر فرمود: درشب معراج پروردگارم گفت: با قائم شما بلاد من آباد ميگردد، با اراده من ذخاير و معادن زمين براي او آشكار ميشود. «يَا مُحَمَّدُ …وَ بِالْقَائِمِ مِنْكُمْ أُحْيِي بِلادِي وَ لَهُ أُظْهِرُ الْكُنُوزَ وَ الذَّخَائِرَ بِمَشِيَّتِي»[30] محمد بن مسلم ميگويد: امام باقر(ع) فرمود: «وَ تَظْهَرُ لَهُ الْكُنُوزُ».[31]
ابي سعيد خدري ميگويد: از رسول خدا(ص) شنيدم كه فرمود: زمين براي او پارههاي جگر خود را بيرون ميدهد. «وَ يُخْرِجُ لَهُ الأَرْضُ أَفْلاذَ كَبِدِهَا»[32] و نيز از وجود مقدس اميرالمؤمنين(ع) نقل شده كه فرمود: زمين ميوههاي دلش (طلا، نقره و معادنش) را براي او خارج خواهد ساخت و كليدهايش را تسليم وي خواهد نمود. «وَ تُخْرِجُ لَهُ الأَرْضُ أَفَالِيذَ كَبِدِهَا وَ تُلْقِي إِلَيْهِ سِلْماً مَقَالِيدَهَا»[33]
خرمي و سر سبزي طبيعي زمين
همچنين پوشيده شدن طبيعت خشك از جنگلات مثمر و بيابانزدايي طبيعي كه بر اثر بارش مداوم انجام خواهد شد از ديگر مواهب الهي است. زيد بن وهب جهني از امام حسن مجتبي(ع) و ايشان از پدر خود نقل ميفرمايد: كه زمين تمام گياهان خود را ميروياند، از آسمان باران بابركت ميبارد و ذخاير زمين براي او اشكار ميگردد. «وَ تُخْرِجُ الأَرْضُ نَبْتَهَا وَ تُنْزِلُ السَّمَاءُ بَرَكَتَهَا وَ تَظْهَرُ لَهُ الْكُنُوزُ»[34]
ب) علت ركود كشاورزي كنوني
ركود كشاورزي در تمام ادوار تاريخ دلايل فراواني دارد كه بر شمردن همه آن ممكن نيست اما دو علت عمده در آن بيش از عوامل ديگر تأثیرگذار ميباشد. اولي: علت طبيعي است. كه شامل كمبود آب، عدم توانايي مردم بر حفر قنوات، فقدان امكانات لازم براي احياء اراضي موات و دور بودن دشتهاي مستعد از ساحل ميگردد. بارانهاي موسومي كه موجب ايجاد سيلاب است فرسايش زمين را در پي دارد و استفاده بيش از ظرفيت مراتع نيز ميتواند زمينههاي تخريب طبيعت را موجب گردد. دومي: علت سياسي است. حكومتها نميگذارند گروه از مردم بروند دشتي را احياء كنند، يا اقدام به حفر قنات يا چاه عميق نمايند، يا اهالي نزديك يك بيان كه خود قدرت احياء را ندارند ديگران را هم نميگذارند اقدام به بيابانزدايي نمايند. چون وجود آنها را در كنار خود در تضاد منافع خويش ميدانند.
اما در زمان برپايي حكومت عدلگستر جهان اين موانع مرتفع ميگردد. مردم مالك زحمات و دسترنج خود هستند. هر كس در هر جاي زمين فعاليت احيائي كند، كسي حق ممانعت ندارد. اين چيزي است كه در شريعت اسلام هم رسميت دارد. امام صادق(ع) از زبان مبارك رسول خدا(ص) نقل ميكند كه حضرت فرمود: هركس درختي را غرس كند يا نهري را پيش از ديگران حفر نمايد يا زميني مردهای را زنده سازد از آن او است. اين حكم خدا و رسول او ميباشد. «مَنْ غَرَسَ شَجَراً أَوْ حَفَرَ وَادِياً بَدِيّاً لَمْ يَسْبِقْهُ إِلَيْهِ أَحَدٌ وَ أَحْيَا أَرْضاً مَيْتَةً فَهِيَ لَهُ قَضَاءً مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ(ص) [35] اگر اين فرهنگ در ميان جوامع انساني عمق پيدا ميكرد كمترين مشكلات سر راه آنان بروز نميكرد. و ناهنجاريهاي چون فقر، بيكاري، فاصله طبقاتي و استثمار انسانيت پديدار نميگرديد.
بهنوشته يكي از كارشناسان مسائل اسلامي: در برخي از كشورها و در قلمرو برخي دولتها به فرد تنها هنگامي اجازه كار داده ميشود كه از نظر نژاد و مليت با آنان همآهنگ باشد چنانكه گويي فردي كه از نظر نژاد و مليت از آنان نيست، نه انسان است و نه از حق كار، حيات و معيشت برخوردار است.[36] متأسفانه اين تبعيض اكنون در سراسر دنيا وجود دارد و حتي شامل كشورهاي اسلامي هم گرديده و آنان امروز بيش از ديگران روي مسائل قومي و مليتي تأكيد دارند.
اما در عصر ظهور آزادي در كار، مسافرت، تجارت، نوآوري، ابداع و امكانات به همه مردم ارزاني ميگردد و ميدان كار و تلاش و ابتكار براي همه استعدادها فراهم ميشود. مالياتها الغاء ميگردد و ملاكها معيارها و مقررات تبعيضنژادي به كلي باطل اعلام ميشود.[37] و به اين ترتيب نيك دولت قدسي امام زمان موجب شادي و طراوت زندگي گرديده جان و روح انسانيت را شاداب ميسازد. ديگر كسي شاهد ناتواني در توليدات كشاورز نخواهد بود.
ج. اتخاذ تدابير راهبردي اقتصادي
1. بخشش در حد بينيازي
وقتي مشكل انسان فقر، ثروتاندوزي، تحصيل اموال، رسيدن به رفاه، بهرهمندي از مظاهر نعمتهاي دنيايي و برخورداري از امكانات مادي است، پس بايد برايش داد تا آرام گيرد و چشم طمع او اشباع شود. و چون تا به حال كسي به اين علايق بشر توجه نكرده نزاع وجود داشته و دارد. اما در عصر ظهور تمام آمال انسان برآورده ميگردد تا جاي كه خود از داشتن اموال دنيا احساس بيزاري مينمايد.
در الغيبه نعماني آمده كه امام باقر(ع) فرمود: گويا ميبينم كه اين دين شما در خون خود دست و پا ميزند و هيچكسي نتواند به شما بازگرداند مگر مردي از اهلبيت كه هر سال دو بار بر شما بخشش خواهد كرد و هر ماه دو نوع روزي به شما خواهد داد. «كَأَنَّنِي بِدِينِكُمْ هَذَا لا يَزَالُ مُوَلِّياً يَفْحَصُ بِدَمِهِ ثُمَّ لا يَرُدُّهُ عَلَيْكُمْ إِلا رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ فَيُعْطِيكُمْ فِي السَّنَةِ عَطَاءَيْنِ وَ يَرْزُقُكُمْ فِي الشَّهْرِ رِزْقَيْنِ»[38] اين عمل سبب ميگردد مردم ديگر مجبور نباشند براي سير كردن فرزندان خود به انواع تخلفات و ارتكاب جرايم فكر كنند و راههاي تحصيل اموال نامشروع را تكاپو نمايند.
2. تقسيم عادلانه اموال
بيعدالتي در تمام شؤنات زندگي انسان حاكم است، غصب، زورگويي، سودجويي و طمع روزگار انسان را تباه كرده است. تا به اين هنجارهاي اجتماعي توجه نشود اصطكاك هميشه خواهد بود. در دولت كريمه آخرالزمان تلاش خواهد شد كه اين هنجارها از بين برود و رفتارها اصلاح شود، و الگوهاي زندگي عوض گردد. براي عملي شدن اهداف دولت حضرت سعي ميكند عدالت را در تمام اقشار جامعه حاكم سازد. مخصوصاً در مسائل مادي و دنيايي كه بيعدالتي موجب پيدايش تمام مشكلات اساسي گرديده است.
ابي سعيد خدري از زبان پيامبر اسلام(ص) نقل ميكند كه حضرت فرمود: بشارت ميدهم شما را به مهدي، وقتي برگزيده ميشود كه مردم در نهايت اختلاف و تزلزل قرار خواهند داشت، پس او زمين را از عدل و برابري پر ميكند، همانگونه كه از ظلم و ستمكاري لبريز گرديد است، او موجب رضايت ساكنان آسمان و زمين ميگردد، اموال دنيار را بين مردم به طور صحيح تقسيم خواهد كرد. مردي پرسيد: به طور صحيح چيست؟ فرمود: يعني مساوي بين مردم. «أُبَشِّرُكُمْ بِالْمَهْدِيِّ يُبْعَثُ فِي أُمَّتِي عَلَى اخْتِلافٍ مِنِ النَّاسِ وَ زَلازِلَ فَيَمْلأُ الأَرْضَ عَدْلا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً يَرْضَى عَنْهُ سَاكِنُ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ الأَرْضِ يَقْسِمُ الْمَالَ صِحَاحاً فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ وَ مَا صِحَاحاً قَالَ السَّوِيَّةُ بَيْنَ النَّاسِ».[39] امام باقر(ع) فرمود: وقتي قائم ما قيام كند بين مردم به تساوي رفتار خواهد كرد و عدالت را در ميان خلايق بر قرار خواهد نمود كه شامل نيكوكار و فاجر ميگردد. «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا فَإِنَّهُ يَقْسِمُ بِالسَّوِيَّةِ وَ يَعْدِلُ فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ الْبَرِّ مِنْهُمْ وَ الْفَاجِر»[40]
3. پرداختهاي فوقالعاده
در علل شرايع از امام باقر(ع) روايت شده كه حضرت فرمود: تمام اموال دنيا از ظاهر و باطن زمين نهنزد آن حضرت جمع ميگردد، و به مردم گفته ميشود: بياييد اين چيزي كه شما به خاطر آن خويشاوندانتان را كشتيد و خونهاي به ناحق ريختيد و در راه تحصيل آن مرتكب حرام شديد هر مقدار كه ميخواهيد برداريد. آنقدر به آنها ميدهد كه تا به حال كسي نداده است. «تُجْمَعُ إِلَيْهِ أَمْوَالُ الدُّنْيَا كُلُّهَا مَا فِي بَطْنِ الأَرْضِ وَ ظَهْرِهَا فَيَقُولُ لِلنَّاسِ تَعَالَوْا إِلَى مَا قَطَعْتُمْ فِيهِ الأَرْحَامَ وَ سَفَكْتُمْ فِيهِ الدِّمَاءَ وَ رَكِبْتُمْ فِيهِ مَحَارِمَ اللَّهِ. فَيُعْطِي شَيْئاً لَمْ يُعْطِ أَحَدٌ كَانَ قَبْلَهُ»[41] در كشفالغمه از طريق اهلسنت آمده كه رسول خدا(ص) فرمود: «يَكُونُ عِنْدَ انْقِطَاعٍ مِنَ الزَّمَانِ وَ ظُهُورٍ مِنَ الْفِتَنِ رَجُلٌ يُقَالُ لَهُ الْمَهْدِيُّ يَكُونُ عَطَاؤُهُ هَنِيئاً»[42] هنگام خدائيهاي زمانه و آشكار شدن فتنهها و آشوبها مردي خواهد آمد كه معروف به مهدي ميباشد بخششهايش گوارا است. صاحب مكيال المكارم در تفسير اين گوارايي فرموده: چون مؤمنين قبل از ظهور در مشقت زيستهاند و به انواع گرفتاريها و مصائب مواجه شدهاند حالا كه به راحتي رسيده گوارا است.[43]
4. احساس بينيازي در مردم
يكي از خصيصههاي روحي و رواني انسان حرص و طمع فراوان است، هنوز باور انسان نشده كه ممكن است روزي بشر به غناي مادي برسد، تصور آن خيلي مشكل ميباشد و بعد ذهني زياد دارد، اما با تسهلاتي كه در دولت صاحب الامر(عج) انديشيده شده و عينيت خواهد يافت، اين احتمال صورت واقعي به خود خواهد گرفت و مردم جهان از نگاه روحي و رواني اين آمادگي را خواهند يافت كه در خود احساس بينيازي نمايند رسول اعظم(ص) فرمود: خداوند روحيه بينيازي را در قلب امت من قرار ميدهد. «يَجْعَلُ اللَّهُ الْغِنَى فِي قُلُوبِ هَذِهِ الأُمَّة»[44]
اين روايت در منابع اهلسنت نقل شده است، ابي سعيد الخدري ميگويد رسول خدا(ص) فرمود: عدالت مهدوي شامل عموم مرم ميشود [در نتيجه فقر و نيازمندي از جامعه بشري رخت برميبندد، لذا هنگاميكه] فردي از طرف حضرت مهدي اعلام ميكند كه اگر كسي به مال و ثروت احتياج دارد برخيزد، تنها يك نفر از جاي خود بر ميخيزد. امام او را نزد مسئول بيتالمال ميفرستد، تا اموالي را به وي بدهد. خزانهدار دامن او را پر از مال و ثروت ميكند، در اين هنگام آن فرد از كرده خود پشيمان ميگردد و با خود ميگويد: من آزمندترين فرد امت پيامبر(ص) بودم كه چنين درخواستي كردم و اموال را به مسئول بيتالمال بر ميگرداند ولي او آن را بر نميدارد و ميگويد: آنچه را بخشيديم ديگر نميپذيريم.[45] اين حديث به خوبي ميرساند كه وضع عمومي تا چه ميزاني تحول پيدا ميكند تا جایيكه مردم از داشتن مال دنيا گريزان ميگردند و ديگر احساس نيازي به آن ندارند.
عبدالاعلي حلبي از امام باقر(ع) نقل ميكند كه حضرت فرمود: به امرخداوند دانهها از دل زمين بيرون ميگردد و قطرات باران از آسمان فرو ميريزد، و مردم ماليات خود را به دلخواه و افتخار به سوي دولت مهدي(عج) ميبرند و خداوند بر شيعيان ما چنان وسعت، بركت، رفاه و امكانات ارزاني ميدارد كه اگر حقيقت سعادت و نيكبختي را نميفهميدند و به ارزشهاي اخلاقي آراسته نبودند، مست امكانات شده و بر طغيان و تجاوز روي ميآوردند. «يُخْرِجُ اللَّهُ مِنَ الأَرْضِ بَذْرَهَا وَ يُنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ قَطْرَهَا وَ يُخْرِجُ النَّاسُ خَرَاجَهُمْ عَلَى رِقَابِهِمْ إِلَى الْمَهْدِيِّ وَ يُوَسِّعُ اللَّهُ عَلَى شِيعَتِنَا وَ لَوْ لا مَا يُدْرِكُهُمْ مِنَ السَّعَادَةِ لَبَغَوْا»[46] ممكن است شيعه دوازده امامي منظور نباشد، چون در آن روزگار مشكل مذهب و دين وجود ندارد و وحدت ديني كاملاً بر قرار ميگردد، بنابراين منظور امت اسلامي است كه غرق در نعمت ميگردند و خوشبختي را لمس كرده و احساس بينيازي مينمايند.
ساختار فرهنگي
الف) تجديد دين اسلام
قوانين و مقررات اسلام در بخش اعظم جهان رسميت ندارد، كشورهاي اسلامي به مرور زمان از مقررات شريعت فاصله گرفته و ميگيرند، روزي خواهد رسيد كه تمام دستورات حيات بخش اسلام به فراموشي سپرده شود. همين اكنون مسلمانان به خاطري كه به خشونت و جنگسالاري متهم نگردند، «جهاد» كه به تعبير امام علي(ع) سپري در برابر آتش است، (نبايد تصور كرد كه منظور آتش جهنم ميباشد، در همين دنيا نيز سپري در برابر حملات ويرانگر دشمن ميتواند باشد) مسلمانان به راحتي از آن دست كشيدهاند. دشمنان كينهتوز كار را به جاي رساندهاند كه اگر يك مسلمان براي دفاع از خود اسلحه به دست گيرد فوراً به تروريست متهم ميگردند.
زكات كه تأمينكننده نيازهاي دولت اسلامي است كسي به پرداخت آن خود را متعهد نميدانند، ساير قوانين اسلامي نيز سر نوشتهاي مشابه دارد و از حاكميت باز ايستادهاند. بنابراين روزي كه حكومت عدلگستر جهاني در مسند قدرت تكيه زند، مقررات دين اسلام را مو به مو اجرا ميكند و چون مردم يا با آن آشنايي نداشتند يا آن را فراموش كردند اجراي اين قوانين برايشان تازگي خواهد داشت. مخصوصاً مسلمانان متعجب ميشوند و ميگويند نظير آن را نديدهاند. امام صادق(ع) ميگويد: هنگاميكه قائم بپاخيزد مردم را بار ديگر به اسلام دعوت ميكند، آنها را به امري كه از بين رفته و جمهور مردم از آن جدا گشته و به گمراهي افتادهاند هدايت خواهد كرد، براي اين جهت حضرت قائم را مهدي ناميدهاند كه بشريت را بر امري كه از آن وا ماندهاند هدايت مينمايد، و چون به حق بپا ميخيزد او را قائم ناميده اند. «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ(عج) دَعَا النَّاسَ إِلَى الإِسْلامِ جَدِيداً وَ هَدَاهُمْ إِلَى أَمْرٍ قَدْ دَثَرَ وَ ضَلَّ عَنْهُ الْجُمْهُورُ وَ إِنَّمَا سُمِّيَ الْقَائِمُ مَهْدِيّاً لأنَهُ يُهْدَى إِلَى أَمْرٍ مَضْلُولٍ عَنْهُ وَ سُمِّيَ الْقَائِمَ لِقِيَامِهِ بِالْحَقِّ»[47]
امام باقر(ع) ميفرمايد: حضرت قائم به امر جديد و كتابي نوين و قضايي تازه كه بر عرب شديد و سخت است بپاخواهد خواست. امام صادق(ع) فرمود: همان برنامهای كه پيغمبر اكرم پيش گرفت، حضرت مهدي انجام خواهد داد، بنيادهاي پيشين را منهديم و ويران ميسازد چنانكه رسول گرامي نظام جاهليت را ريشهكن كرد و اسلام را از نو آغاز مينمايد. «يَصْنَعُ مَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يَهْدِممَا كَانَ قَبْلَهُ كَمَا هَدَمَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَمْرَ الْجَاهِلِيَّةِ وَ يَسْتَأْنِفُ الإِسْلامَ جَدِيداً»[48]
پس اولين مأموريت حضرت مهدي(عج) بعد از تصدي قدرت جهاني دعوت او به اسلام و زنده كردن آيين حياتبخش دين مقدس اسلام و شريعت غراي آن است. او قوانين شرعي را آن طور كه روز اول نازل گشته بود به اجرا خواهد گذاشت و در اين راستا هيچ ملاحظهای را نخواهد پذيرفت. اين چيزي است كه خواست خداوند ميباشد و ذات باري تعالي وجود مقدس حضرت را براي هم چون هدفي ذخيره كرده است. و مستضعفان جهان را بشارت داده كه منتظر مصلح باشند تا در سايه روشن آن به حاكميت برسند و خاطره از بهترين حاكميت را از خود بر روي زمين به يادگار بگذارند. امام باقر(ع) نيز در جواب سائلي كه پرسيده بود حضرت به كدام روش حركت خواهد كرد؟ گفته: روشهاي موجود را منهدم ميكند همانگونه كه پيامبر منهدم كرد، و اسلامي [كه به نظر مردم جديد مينمايد] را از سر خواهد گرفت. «يَهْدِمُ مَا قَبْلَهُ كَمَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)وَ يَسْتَأْنِفُ الإِسْلامَ جَدِيداً» [49]
ب) آموزش قرآن كريم
قرآن اين كتاب زندگي از ابتداي نزول تاكنون مهجور مانده است، دنياي كنوني عوض اين كه قانون زندگي را از اين كتاب نجاتبخش اخذ كنند خود به وضع قوانين عرفي ناقص اقدام مينمايند، فاصله گرفتن از كتاب خدا موجب پيدايش موج گمراهي و سر درگمي بشر گرديده است. بخش از خيل عظيمي انساني كه خود را متعهد به احكام كتاب آسماني قلمداد ميكنند نيز چندان به احكام آن ملتزم نيستند، با اينكه اقدام به آموزش و حفظ آيات آن دارند اما بهرهای از دستورات نوراني آن نبردهاند.
اينك چندين قرائت از قرآن در ميان مسلمانان رسميت دارد، با اين كه قرائتهاي مختلف سبب تحريف الفاظ و ظاهر قرآن نگرديده و مهم تلقي نميشود، اما تفسيرهاي گوناگون از آن موجب ظهور شكاف عميق در برداشت از اين كتاب زندگيساز گرديده است. و مسير احكام الهي را پيچ در پيچ ساخته و متضاد نشان ميدهد.
خوشبختانه اين مشكل كوچك در زمان حكومت جهاني حضرت حل شده و مسير واقعي احكام خداوند متعال با آموزش درست كتاب او براي عموم روشن ميگردد. روايتهاي زيادي داريم كه نشان ميدهد يكي از كارهاي اساسي عصر ظهور اهتمام به آموزش قرآن به شكل صحيح آن است و افراد فراواني در اين راه پيشگام ميگردند.
اميرالمؤنين(ع) ميفرمايد: گويا ميبينم شيعيان ما در مسجد كوفه خيمهها زدهاند و قرآن را به همان نحو كه نازل شده به مردم ميآموزند. «كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى شِيعَتِنَا بِمَسْجِدِ الْكُوفَةِ وَ قَدْ ضَرَبُوا الْفَسَاطِيطَ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ الْقُرْآنَ كَمَا أُنْزِلَ أَمَا إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ كَسَرَهُ وَ سَوَّى قِبْلَتَهُ» و نيز فرمود: گويي عجم را ميبينم كه خيمههاي شان در مسجد كوفه است و قرآن را همانطور كه نازل شده به مردم ميآموزند. «كَأَنِّي بِالْعَجَمِ فَسَاطِيطُهُمْ فِي مَسْجِدِ الْكُوفَةِ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ الْقُرْآنَ كَمَا أُنْزِل».
امام صادق(ع) فرمود: گويي شيعيان علي را ميبينم كه مثاني (قرآن) به دست گرفته و آن را به مردم ميآموزند. «كَأَنِّي بِشِيعَةِ عَلِيٍّ فِي أَيْدِيهِمُ الْمَثَانِي يُعَلِّمُونَ النَّاسَ الْمُسْتَأْنَفَ»[50]
امام باقر(ع) فرمود: چون قائم قيام كند خيمههايي نصب ميشود براي كساني كه قرآن را به همانگونه كه خداوند آن را نازل كرده بود به مردم بياموزند، پس دشوارترين چيزي كه خواهد بود براي كساني است كه قرآن را حفظ كرده، چون محفوظات آنها با قرآن مخالف است. «إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) ضَرَبَ فَسَاطِيطَ لِمَنْ يُعَلِّمُ النَّاسَ الْقُرْآنَ عَلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ(جَلَّ جَلَالُهُ) فَأَصْعَبُ مَا يَكُونُ عَلَى مَنْ حَفِظَهُ الْيَوْمَ لِأَنَّهُ يُخَالِفُ فِيهِ التَّأْلِيفَ»[51]
ج. محو بدعتها و سنتهاي خارج از دين
سادهترين تعريفي كه براي بدعت ميتوان ارائه داد اين است كه بدعت به چيزي نو پيدا شده كه سابقه نداشته باشد، يا سنت جديدي كه بر خلاف دستور دين جعل شود و به عنوان احكام دين معرفي گردد گفته ميشود. به تعبير ديگر چيزي كه خارج از احكام و دستورات دين است داخل در مسائل ديني شود. البته بايد توجه داشت كه هر نوآوري در اسلام مذموم و منفور نيست، پديدههاي نوظهوري كه موجب دگرگوني احكام الهي گردد مبارزه با آن واجب است و در عصر و زماني كه نوآوري در مسائل ديني رواج يابد بر علماء و اسلامشناسان تكليف شده كه با دانش خود پرتوافگني كنند[52] و افكار عمومي را در قبال تهاجماتي كه به رنگ و لعاب دين وارد حوزه آيين اعتقادي جامعه ميشود شفاف سازند و با آن دسايس مقابله نمايند.
پس از ظهور اسلام و رحلت زود هنگام پيامبر خدا(ص) اولين نشانههاي دخل و تصرف در مقررات اسلام بين مسلمانان خودنمايي كرد، روش پيامبر كمكمك كنار گذاشته شد و تفسيرهاي اجتهادي كليات اسلام شروع گرديد. به مرور زمان شيطنتها زياد شده و همچنان به پيش ميرود ممكن است تا هنگامه ظهور حتي قواعد كلي اسلام هم دستخوش تغيير يا فراموشي شود و ديگر نامي از آن به ميان آورده نشود.
با اين كه روشنفكران و دلسوختگان به دين اسلام تلاش فراوان به خرج دادند و در طول تاريخ پيوسته كوشيدهاند كه مانع هر نوع تفسير به رأي آيات قرآني و احاديث نبوي گردند. با تحلييلها، هشدارها و روشنافگنيهاي خود به جنگ انديشههاي كج و وسوسههاي شيطاني رفتهاند. ولي به هيچوجه موفقيت صد در صد نداشته و نخواهد داشت. اين مبارزه نفسگير سالها ادامه خواهد يافت تا هنگامه ظهور و ايام استقرار حاكميت الهي فرا رسد در اين هنگام بدون شك لبه تيز شمشير قائم به حق متوجه شيطان زدهها خواهد شد و سرانجام آن به نيستي و محو آثار شوم هر كج فهمي، تحجر و جمود فكري خواهد انجاميد و فضاي انديشه اسلامي را از هر پليدي و غبار جهل خواهد زدود.
امام باقر(ع) چه زيبا ميفرمايد: وقتي قائم(عج) بپاخيزد بدعتها را زايل ميسازد و سنتها را برپا ميدارد. «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ وَ لا يَتْرُكُ بِدْعَةً إِلا أَزَالَهَا وَ لا سُنَّةً إِلا أَقَامَهَا»[53] در همين راستا است آنچه در تفسير عياشي ميخوانيم كه امام صادق(ع) ميفرمايد: هنگاميكه قائم بپا خيزد هيچ نداي غير از نداي «لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ»[54] باقي نميماند.
ساختار اجتماعي
جامعه پايان تاريخ يك جامعه آرماني و بزرگترين اتوپياي انساني خواهد بود، بسياري از انديشهورزان و فلاسفه بزرگ اين جامعه آرماني را به تصوير كشيده و شهرهاي آرماني خود را براي مردم بيان داشتهاند. اما آن نيك شهرها هنوز صورت واقعي بخود نگرفتهاند و هيچوقت هم صورت واقعي پيدا نميكند، چون تصور صرف، صورت خيالي و ذهني ميباشد.
جامعهای را كه ما مسلمانان آرزومنديم و به انتظار آن نشستهايم، بر اساس خوشخيالي نيست، زيربناي آن ريشه در وحي دارد و با تكيه بر وعدههاي است كه هيچ وقت تخلف نكرده و نخواهد كرد. قرآن كريم ميفرمايد: اين وعدهاى است كه خدا كرده و خداوند هرگز از وعدهاش تخلّف نمىكند ولى بيشتر مردم نمىدانند! Gوَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَF[55] بنابراين ساختار اجتماعي آن بر طبق الگوي زير خواهد بود.
1. برقراري امنيت كامل
ما اكنون مفهوم امنيت كامل را درك نميكنيم، چون با شرور و هنجارشكني اجتماعي سروكار داريم و پيوسته شاهد رفتارهاي ضداجتماعي ميباشيم. تصور اين كه روزي انسان در نهايت اعتماد و آرامش خاطر نفس بكشد كمي دشوار است ولي امكان دارد. ميشود گفت روز موعود ميرسد و انسان در حال و هواي قرار ميگيرد كه چيزي از زندان، قفل و زنجير وجود نخواهد داشت. ترس از دل مردم زايل ميشود. سرقت محو ميگردد و مردم ديگر چيزي را از هم قايم و مخفي نميسازند.
علي بن عقبه از پدر خود نقل ميكند (هنگاميكه قائم قيام كند بر اساس عدالت داوري ميكند، و بساط ستمگري بر چيده ميشود، و به واسطه او راهها امنيت پيدا ميكند). «عَلِيُّ بْنُ عُقْبَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ حَكَمَ بِالْعَدْلِ وَ ارْتَفَعَ فِي أَيَّامِهِ الْجَوْرُ وَ أَمِنَتْ بِهِ السُّبُلُ»[56] امام صادق(ع) ميفرمايد: آيا دوست نداريد كه عدلت توسط قائم ظاهر شود، راهها توسط او امن گردد، و در حق مظلوم انصاف گردد.؟! «أَ مَا تُحِبُّ أَنْ يَظْهَرَ الْعَدْلُ وَ يَأْمَنَ السُّبُلُ وَ يُنْصَفَ الْمَظْلُومُ»[57]
ابي سعيد خدري از رسول خدا(ص) نقل ميكند كه فرمود: خداوند مردي از نسل و عترت من بر ميانگيزد كه بنيان جور و ستم ايجاد شده را ميكند.[58] در آن زمان دوستي و اعتمادي در بين مردم پديد ميآيد كه بيسابقه است. امام باقر(ع) ميفرمايد: وقتي قائم(عج) بپاخيزد، در آن زمان دوستي خالصانه ميان مردم بر قرار خواهد شد به گونهای كه فردي از اندوخته برادر دينياش آنچه نياز دارد بدون اين كه منعي در ميان باشد بر ميدارد. «إِذْ قَامَ الْقَائِمُ جَاءَتِ الْمُزَامَلَةُ وَ يَأْتِي الرَّجُلُ إِلَى كِيسِ أَخِيهِ فَيَأْخُذُ حَاجَتَهُ لا يَمْنَعُهُ»[59] و اين نشان از امنيت و آسايشي است كه در آن روزگار ايجاد ميشود و همه نسبت به همديگر از يك اطمينان خاطر برخودار خواهند بود.
2. همزيستي مسالمتآميز
در آن زمان گستره امنيت در حدي است كه شامل تمام موجودات روي زمين ميگردد، هيچ متنفسي از ديگري احساس وحشت ندارند، انسانها و جانداران ديگر در كنار هم با كمال صلح و رفاه زندگي ميكنند، و در حد اعلايي از صميميت به سر ميبرند.
اميرالمؤمنين(ع) فرمود: وقتي قائم ما قيام كند كينه و عداوت از دلهاي بندگان ريشهكن ميشود و درندگان و حيوانات نيز اصلاح ميگردند. زنبيل مردم بر سرشان راه ميروند، درندگان به آنان حملهور نميگردند و آنان هم احساس ترس ندارند «لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا لَذَهَبَتِ الشَّحْنَاءُ مِنْ قُلُوبِ الْعِبَادِ وَ اصْطَلَحَتِ السِّبَاعُ وَ الْبَهَائِمُ وَ عَلَى رَأْسِهَا زَبِيلُهَا لا يُهَيِّجُهَا سَبُعٌ وَ لا تَخَافُه»[60]
علامه مجلسي به نقل از [كنز جامع الفوائد و تأويل الآيات الظاهرة] از ابن عباس در ذيل آيه «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» مينويسد: هنگام قيام قائم امنيت به حدي گسترش مييابد كه شامل حيوانات شده حتي گوسفند، گرگ، گاو، شير، انسان و مار در كنار هم زندگي ميكنند. «حَتَّى يَأْمَنَ الشَّاةُ وَ الذِّئْبُ وَ الْبَقَرَةُ وَ الأَسَدُ وَ الإِنْسَانُ وَ الْحَيَّةُ عِنْدَ قِيَامِ الْقَائِمِ(عج)»[61]
ممكن است سؤالي مطرح شود كه با وجود درندگي طبيعت و آفرينش گرگ، و شير چطور ميشود گوسفندان و ساير حيوانات در كنار آنان با آرامش زندگي كنند؟! در جواب بايد گفت: چون در آن زمان نعمت فراوان ميگردد، از جمله آن نعمتها افزايش حيوانات مثل غزال، بزكوهي، گوسفند و مانند آنها خواهد بود. پس طبيعي خواهد بود كه وقتي انسان از اين فراواني نعمت بهرهمند ميگردد، ساير جانداران نيز از اين مائده آسماني بهره برند و تمام اين مواهب فقط براي انسان خلق نميگردد.
بنابراين منظور از همزيستي مسالمتآميز اين است كه ممكن است درندگان فقط از ميته حيوانات تغذيه نمايند يا حيواناتي را كه در آستانه پيري و مرگ هستند شكار نمايند كه موجب تعادل محيط زيست هم ميگردد. لذا گرگ و شير علفخوار نميشوند و طبيعت وحش آنان دگرگون نميگردد، اما نوع رفتارها متحول ميشود به طوريكه در آن نشاني از توحش ديده نخواهد شد.
3. همكاري و همياري برادرانه
در عصر ظهور تعاون شكل واقعي به خود ميگيرد، وظيفهشناسي در حد اعلاي خود رونق مييابد، مردم دنبال كسب افتخار هستند. حتي با زحمت خود ماليات دولت را تحويل ميدهند. دولت و ملت در پي خدمتاند و يك مسابقه نيكوكاري به راه خواهد افتاد. چرا چنين نشود؟ با اين فراواني نعمتي كه قرار است ارزاني گردد و بهار زندگي از راه برسد و هيچ نقطهاي از زمين بدون ثمر و زرع نماند نيكوكاري و همياري آسانترين عملي خواهد بود.
4. ارتقاء فهم اجتماعي
سطح آگاهي مردم به اوج خود خواهد رسيد، بساط بسياري اداراتي كه اكنون جامعه را سر ميدواند و به بهانه احقاق حق فكر و ذكر مردم شده است بر چيده خواهد شد. مردم همه از مقررات شريعت آگاهي خواهند يافت و عملاً ملتزم گرديده و منقاد ميگردند، حتي در روايات آمده كه دانش عمومي آنقدر ارتقاء مييابد كه زنان در خانه احكام شرعي را ميدانند، با قضاوت آشنا ميگردند و بين اعضاء خانواده داوري مينمايند. حضرت باقر(ع) فرمود: در زمان او به شما حكمت عطا خواهد شد تا حدي كه زن در كانون خانواده خود بر اساس كتاب خدا و سنت رسول الله عادلانه و آگاهانه داوري مينمايد. «وَ تُؤْتَوْنَ الْحِكْمَةَ فِي زَمَانِهِ حَتَّى إِنَّ الْمَرْأَةَ لَتَقْضِي فِي بَيْتِهَا بِكِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ(ص)»[62] بنابراين ديگر احتياج به پيمودن راهپلهها و راهروهاي دادسراها و دادگاهها نيست و تومار اين بازيچهها در هم پيچيده ميشود. و خيال مردم از تمام استرسها آسوده ميگردد.
جمعبندي كلي و نتيجه بحث
اگر ما مهمترين بخشهاي اعمال حاكميت را در هدايت جامعه به سوي رستگاري، اجراي أصولي قوانين عرفي يا شرعي و سرویسدهي عادلانه دولت بدانيم، اين هدف در دولت كريمه اهلالبيت به بهترين شكل خود تجلي خواهد كرد، دولت موعود عصر ظهور از اين جهت دولت استثنايي خواهد بود، چون كار به اختلافات طبيعي مثل زبان، نژاد، رنگ و زادگاه ندارد، اما تضاد اجتماعي را نميتواند تحمل كند و در محو آن اهتمام دارد.
در بررسي كه انجام شد به خوبي معلوم گرديد كه ساختار سياسي حكومت تمركز قوا است، مديريتهاي محلي به افراد واگذار ميشود و نظارت در آن بسيار دقيق است. ساختار نظامي به شكل خودجوش و مردم نهاد تجلي مييابد و در ابتداي ظهور نقش معجزه را نبايد ناديده گرفت و در نهايت مسئوليتها به افراد واگذار ميگردد.
از لحاظ اقتصادي، سازمان اقتصادي جهان ساماندهي ميگردد، حل مشكلات معيشتي با الطاف خفيه الهي انجام ميپذيرد، نعمتها مافوق تصور انسان فراوان ميشود، و بيش از نياز مردم قابل دستيابي است، كه با اتخاذ تدابير راهبردي اقتصادي اساس تبعيض از بين ميرود. ساختار فرهنگي با تجديد حيات دين اسلام شكل جدي به خود ميگيرد، آموزش قرآن كريم در سطوح مختلف آغاز گرديده هدفمند و اساسي دنبال ميشود تا با تبيين مفاهيم بلند آن بدعتها شناخته شده و خط بطلان بر آن كشيده شود و سنتهاي راستين حيات دوباره يابد.
اما در بخش اجتماعي، سياست برقراري امنيت كامل مورد نظر است، همزيستي مسالمتآميز بين كل موجودات زنده تبلور مييابد، همياري بين نهادهاي قدرت و مردم عادي به بهترين شكل ممكن بر قرار شده و با ارتقاء فهم اجتماعي زيربناي نيك شهر قدسي حكومت جهاني امام عصر(عج) كامل گرديده و جامعه انساني در عاليترين شكل خوشبختي چند صباحي زندگي خواهند كرد.
منابع
1. غلام حسين صدري افشاري، نسرين حكمي و نسترن حكمي، فرهنگ فارسي معاصر، چاپ سوم1381، نشر فرهنگ معاصر، تهران.
2. حسن آنوري، فرهنگ برزگ سخن، ص 3963، ج 5، چاپ اول 1381، انتشارات سخن تهران.
3. حسين بشيريه، آموزش دانش سياسي، (مباني علم سياست نظري تأسيسي)، ص 30، چاپ سوم 1382، نشر نگاه معاصر، تهران.
4. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، ج 1، ص 338، باب في الغيبة، ح 7، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 هش.
5. علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 323، ح 13، مؤسسة الوفاء بيروت – لبنان، 1404 هق.
6. على بن عيسى إربلى، كشف الغمة، ج 2، ص470، چاپ مكتبة بنى هاشمى تبريز، چاپ 1381 هق.
7. شيخ صدوق، كمالالدين و إتمام النعمه، ج 2، ص 411، ح 6، دار الكتب الإسلاميه قم، چاپ 1395، هق.
8. محمد كاظم قزويني، ترجمه: علي كرمي و سيد محمد حسيني، امام مهدي از ولادت تا ظهور، چاپ دوم 1378، دفتر نشر الهادي قم، ص 719.
9. امين الاسلام فضل بن حسن طبرسى، إعلام الورى، الفصل الثالث في ذكر النصوص عليه، ص 440، دار الكتب الإسلامية تهران.
10. شيخ مفيد، الإرشاد ج 2، ص 386، انتشارات كنگره جهانى شيخ مفيد قم، 1413، هـق.
11. قانون مجازات اسلامي، ماده 231.
12. قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، اصل166.
13. آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور كيفري، ماده 214.
14. علينقى فيض الاسلام، ترجمه و شرح نهجالبلاغه، نامه 45، فقره 1، ص 965، بى تا، بى جا.
15. محمد بن ابراهيم نعمانى، الغيبةللنعماني، ص 319، ح 8، مكتبة الصدوق، تهران، چاپ 1397 هـق.
16. محمد بن مسعود عياشى، تفسيرالعياشي، ج 2، ص 57، 2، چاپخانه علميه تهران، 1380، هـق.
17. الغيبةللنعماني، پيشين، ص 315، ح 8، بحارالأنوار، 52، 369، باب 27، ح 157.
18. على بن محمد خزاز قمى، كفايةالأثر، ص 11، انتشارات بيدار قم، 1401، هـق.
19. شيخ مفيد، الاختصاص، ص 26، انتشارات كنگره جهانى شيخ مفيد قم، چاپ 1413 هـق.
20. محمد بن حسن فتال نيشابورى، روضة الواعظين، ج 2، ص 265، انتشارات رضى قم، بيتا.
21. شيخ طوسى، الغيبة، ص 443، مؤسسه معارف اسلامى قم، چاپ 1411 هـق.
22. ابن ابى الحديد معتزلى، شرح نهجالبلاغة، ج 9، ص 41، خ 38، انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشى قم، چاپ 1404 هـق.
23. ابو منصور احمد بن على طبرسى، الاحتجاج، ج 2، ص 291، نشر مرتضى مشهد مقدس، چاپ 1403 هـق.
24. شيخ حر عاملى، وسائلالشيعة، ج 25، ص 413، ح 32244، مؤسسه آل البيت قم، چاپ 1409 هـق.
25. صدوق، عللالشرائع، ج 1، ص 161، ح 3، انتشارات مكتبة الداورى قم، بيتا.
26. ميرزا محمد تقي موسوي اصفهاني، مكيال المكارم، ج 1، ص 112، چاپ اول 1222هـق، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت لبنان.
27يوسف بن يحي مقدسي الشافعي، تحقيق الدكتور عبد الفتاح الحلو، عقدالدرر في اخبار المنتظر، باب 7، ص 165، چاپ اول 1399هـق، كتبة عالم الفكر ـ القاهره.
28. محمد بن مسعود عياشى، تفسيرالعياشي، ج 2، ص 61، چاپخانه علميه تهران، 1380 ق.
29. شيخ طوسى، الأمالي، ص 513، ح 28، انتشارات دارالثقافة قم، 1414 ق.
پی نوشت ها
* كارشناسي ارشد حقوق جزا.
[1] غلامحسين صدريافشاري، نسرين حكمي و نسترن حكمي، فرهنگ فارسي معاصر، چاپ سوم1381، نشر فرهنگ معاصر، تهران.
[2]. حسن آنوري، فرهنگ بزرگ سخن، ج5، ص3963، انتشارات سخن، چاپ اول، تهران1381.
[3]. حسين بشيريه، آموزش دانش سياسي، (مباني علم سياست نظري تأسيسي)، ص30، نشر نگاه معاصر، چاپ سوم، تهران1382شمسی.
[4]. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، ج1، ص338، باب في الغيبة، روایت7، دارالكتب الاسلاميه، تهران1365شمسی.
[5]. علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج52، ص323، روایت13، مؤسسه الوفاء، بيروت ـ لبنان1404قمری.
[6]. على بن عيسى إربلى، كشف الغمة، ج2، ص470، چاپ مكتبه بنى هاشمى تبريز، چاپ1381قمری.
[7]. شيخ صدوق، كمالالدين و إتمام النعمه، ج2، ص411، روایت6، دارالكتب الاسلاميه، قم1395قمری.
[8]. همان، ص351، روایت46.
[9]. محمدكاظم قزويني، امام مهدي از ولادت تا ظهور، ترجمه: علي كرمي و سيدمحمد حسيني، ص719، دفتر نشر الهادي قم، چاپ دوم1378.
[10]. امينالاسلام فضل بن حسن طبرسى، إعلام الورى، الفصل الثالث في ذكر النصوص عليه، ص440، دارالكتب الإسلاميه، تهران.
[11]. شيخ مفيد، الإرشاد، ج2، ص386، انتشارات كنگره جهانى شيخ مفيد، قم1413قمری.
[12]. بحارالأنوار، ج51، ص78، روایت37.
[13]. قانون مجازات اسلامي، ماده231.
[14]. قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، اصل166.
[15]. آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور كيفري، ماده214.
[16]. علينقى فيضالاسلام، ترجمه و شرح نهجالبلاغه، نامه45، فقره1، ص965، بىتا، بىجا.
[17]. محمد بن ابراهيم نعمانى، الغيبةللنعمانی، ص319، روایت8، مكتبه الصدوق، تهران1397قمری.
[18]. محمد بن مسعود عياشى، تفسيرالعياشي، ج2، ص2و57، چاپخانه علميه تهران1380قمری؛ بحارالأنوار، ج52، ص306، روایت87.
[19]. الغيبةللنعمانی، ص315، روایت8؛ بحارالأنوار، ج52، ص369، باب 27، روایت157.
[20]. بحارالأنوار، ج52، ص325، باب27، روایت40.
[21]. على بن محمد خزاز قمى، كفايةالأثر، ص11، انتشارات بيدار، قم1401قمری.
[22]. شيخ مفيد، الاختصاص، ص26، انتشارات كنگره جهانى شيخ مفيد، قم1413قمری.
[23]. محمد بن حسن فتال نيشابورى، روضة الواعظين، ج2، ص265، انتشارات رضى، قم، بيتا؛ بحارالأنوار، ج53، ص34، باب28.
[24]. شيخ طوسى، الغيبة، ص443، مؤسسه معارف اسلامى، قم1411قمری.
[25] كشفالغمة، ج2، ص471؛ بحارالأنوار،ج51، ص81، روایت37.
[26]. عقدالدرر، ص144 ـ 165 معرفي كامل بعداً ميآيد.
[27]. الاختصاص، ص209.
[28]. الخصال، ج2، ص626.
[29]. كمالالدين، ج2، ص369، باب34، روایت6.
[30]. الأماليللصدوق، ص632، روایت4.
[31]. كمالالدين، ج1، ص331، روایت16.
[32]. الأماليللطوسي، ص513، روایت28.
[33]. ابن ابى الحديد معتزلى، شرح نهجالبلاغة، ج9، ص41، خطبه38، انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشى، قم1404قمری.
[34]. ابو منصور احمد بن على طبرسى، الاحتجاج، ج2، ص291، نشر مرتضى، مشهد مقدس1403قمری.
[35]. شيخ حر عاملى، وسائلالشيعة، ج25، ص413، روایت32244، مؤسسه آلالبيت:، قم1409قمری.
[36]. امام مهدي از ولادت تا ظهور، ص757.
[37]. همان، ص758.
[38]. الغيبةللنعماني، ص239، روایت30.
[39]. كشفالغمة، ج2، ص471؛ بحارالأنوار، ج51، ص81، روایت37.
[40]. صدوق، عللالشرائع، ج1، ص161، روایت3، انتشارات مكتبه الداورى، قم، بيتا.
[41]. همان.
[42]. بحارالأنوار، ج51، ص82، باب1، ما ورد من إخبار الله و إخبار.
[43]. ميرزا محمد تقي موسوي اصفهاني، مكيال المكارم، ج1، ص112، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، چاپ اول، بيروت لبنان1222قمری.
[44]. كشفالغمة، ج2، ص471؛ بحارالأنوار، ج51، ص81، روایت37.
[45]. يوسف بن يحي مقدسي الشافعي، تحقيق الدكتور عبد الفتاح الحلو، عقدالدرر في اخبار المنتظر، باب7، ص165، مكتبه عالم الفكر، چاپ اول، القاهره1399قمری.
[46]. تفسيرالعياشي، ج2، ص61.
[47]. الإرشاد، ج2، ص383.
[48]. الغيبةللنعماني، ص231، روایت13.
[49]. همان، ص232، روایت17.
[50]. همان، ص318، باب21، روایات3و4و5.
[51]. الإرشاد، ج2، ص386؛ بحارالأنوار، ج52، ص339، باب27ـ سيره و أخلاقه و عدد أصحابه.
[52]. الكافي، ج1، ص54، بَابُ الْبِدَعِ وَ الرَّأْيِ وَ الْمَقَايِيسِ، روایت2.
[53]. الإرشاد، ج2، ص385.
[54]. تفسيرالعياشي، ج1، ص183، روایت81.
[55]. سوره روم، آیه6.
[56]. الإرشاد، ج2، ص384؛ بحارالأنوار، ج52، ص338، باب27، روایت83.
[57]. الاختصاص، ص21؛ بحارالأنوار، ج52، ص144، باب22، روایت62.
[58]. شيخ طوسى، الأمالي، ص513، روایت28، انتشارات دارالثقافه، قم1414قمری.
[59]. الاختصاص، ص24.
[60]. الخصال، ج2، ص626.
[61]. بحارالأنوار، ج51، ص60، روایت59.
[62]. الغيبةللنعماني، ص239، روایت30.
برگرفته از سايت :المهدويه