كفش های امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشريف)در حرم امام رضا(عليه آلاف التحية والثنا)
شاعر دل سوخته ، معروف و محبوب اهل بيت(عليهم السلام )حاج آقای سازگار در محفل ميهمانی يكی از رفقا در شهرورامين تعريف می كردند كه :
رفته بود م مشهد الرضا پابوسی حضرت شمس الشموس(عليه آلاف التحية والثنا)وقتی كه می خواستم كفش هايم را بدهم به كفش داری امام رضا(عليه آلاف التحية والثنا)، همين كه چشم هايم به كفش دار خورد يك شعر برايش ساختم وبهش تقديم كردم:
در كفش داری حرم ثامن الحجج
فخريه ام به قله هفت آسمان رسد
تنها به اين اميد كه درجمع زائران
دستم به كفش های امام زمان رسد
اين شعر را برای كفش دار خواندم . كفش دار گفت : اتفاقاً دستم به كفش های امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشريف)رسيده . مي خوای داستانش رو برات تعريف كنم ؟
گفتم : آره
گفت: من سرطان گرفته بودم . دكترها جوابم كرده بودند .سرفه های خونی هم می كردم . تو حرم وقتی كه شب می شه معمولاً كفش داری ها تعطيل می كنند و نزديك های اذان صبح فعاليتشان را از سرمی گيرند .يك شب يك سيد روحانی آمد و كفش هايش را داد به من . گفتم : آقا سيد بزرگوار اگر كفش هاتون رو می خواهيد تو كفش داری بذاريد مورد نداره اما ما الآن كفش داری رو می بنديم ونزديك های اذان صبح باز می كنيم .
ايشان گفت: ايرادی نداره .
من كفش هايشان را گرفتم و گذاشتم جا كفشی وبا خودم گفتم ايشان سيد كه هست روحانی هم كه هست از كفش هايشان يه تبركی كنم بزنم به سينه ام كه همين كار را كردم و به ايشان گفتم : آقا سيد من بيمارهستم برايم دعا كنيد.
ايشان گفت : نگران نباش خوب می شی.
ايشان رفت و من هم در كفش داری را كه فقط كليدش دست من بود واز طرفی به غير از در جور ديگری به كفش ها وكفش داری دسترسی نبودرابستم ورفتم .
نزديك اذان صبح آمدم ديدم خبری از كفش های ايشان نيست خبری از سرفه هايم هم نبود تازه متوجه شدم كه آن جليل القدر كيست و سرطانم هم به طور كامل از بين رفت.
محمودتاجيك خاوه
3 دیدگاه
فدایی سید علی
کاشکی یه گوشه چشمی به ما بدان کند که شاید عاقبت ما ختم به شهادت شود.
دکتر ارتودنسی
ماجرای خیلی جالبی بود. انشااله که خود اقا بودند. به امید شفای همه بیماران به دست آقا امام زمان .
معین
امام زمان خیلی از کارها را به واسطه نزدیکانشان انجام می دهند و آن عزیزان هم به اذن ایشان و یمن وجود حضرت دارای کراماتی هستند. نمی شود یقین کرد که آن سید بزرگوار خود آقا بودند. انشاالله که خودشان بودند.