به نام خدا
حضرت علی (ع) به یاران سست پیمان خود که هرچه آنها را به مبارزه فرا می خواند اطاعت نمی کردند فرمود: أ فٍّ لَكُمْ لَقَدْ سَئِمْتُ عِتَابَكُمْ أَ رَضِيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ عِوَضاً وَ بِالذُّلِّ مِنَ الْعِزِّ خَلَفاً إِذَا دَعَوْتُكُمْ إِلَى جِهَادِ عَدُوِّكُمْ دَارَتْ أَعْيُنُكُمْ كَأَنَّكُمْ مِنَ الْمَوْتِ فِي غَمْرَةٍ؛ اف بر شما باد.از عتاب کردن شما خسته شدم. آیا به جای آخرت به دنیا راضی شدید. وذلت را جای عزت قرار داده اید ؟چون شما را به جهاد فرا می خوانم
نوع مبارزات اسيران دنيا در دوران ظهور
1-عدم یاری و سستی در کارها
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ما لَكُمْ إِذا قيلَ لَكُمُ انْفِرُوا في سَبيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَ رَضيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ قَليلٌ»؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد! چرا هنگامى كه به شما گفته مىشود: «به سوى جهاد در راه خدا حركت كنيد!» بر زمين سنگينى مىكنيد (و سستى به خرج مىدهيد)؟! آيا به زندگى دنيا به جاى آخرت راضى شدهايد؟! با اينكه متاع زندگى دنيا، در برابر آخرت، جز اندكى نيست! (توبه/38)
حضرت علی (ع) به یاران سست پیمان خود که هرچه آنها را به مبارزه فرا می خواند اطاعت نمی کردند فرمود: أ فٍّ لَكُمْ لَقَدْ سَئِمْتُ عِتَابَكُمْ أَ رَضِيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ عِوَضاً وَ بِالذُّلِّ مِنَ الْعِزِّ خَلَفاً إِذَا دَعَوْتُكُمْ إِلَى جِهَادِ عَدُوِّكُمْ دَارَتْ أَعْيُنُكُمْ كَأَنَّكُمْ مِنَ الْمَوْتِ فِي غَمْرَةٍ؛ اف بر شما باد.از عتاب کردن شما خسته شدم. آیا به جای آخرت به دنیا راضی شدید. وذلت را جای عزت قرار داده اید ؟چون شما را به جهاد فرا می خوانم… [30]
2-افشا اسرار دین و اهلبیت (ع)
اسحاق بن عمار از امام صادق (ع)نقل کند که حضرت این آیه را خواندند: ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ و فرمودند: وَ اللَّهِ مَا قَتَلُوهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَ لَا ضَرَبُوهُمْ بِأَسْيَافِهِمْ وَ لَكِنَّهُمْ سَمِعُوا أَحَادِيثَهُمْ فَأَذَاعُوهَا فَأُخِذُوا عَلَيْهَا فَقُتِلُوا فَصَارَ قَتْلًا وَ اعْتِدَاءً وَ مَعْصِيَةً؛[31]
قسم به خدا آنها با دستان و ضربه شمشیر خود آنان را نکشتند بلکه احادیث آنها را که شنیدند افشا کردند و دشمن را بر آنان مسلط ساختند و آنان کشته شدند.پس قتل و تعدی و معصیت رخ داد
3-جایگزینی دیگران به جای ائمه
حسن بصری نامه ای به امام حسن مجتبی(ع) نوشت.در آن چنین آورد:شما اهل بیت پیامبرید و معدن حکمت ها. خداوند شما را کشتی های نجات در دریاهای طوفانی قرار داد.پناه پناه خواهانید.به ریسمان مستحکم شما… تمسک می جویند. کسی که پیرو شما باشد هدایت و نجات یافته و کسی که از شما سر پیچد هلاک شده است و گمراه.من این نامه را به خاطر حیرت و سر در گمی و اختلاف امت در بحث قضا و قدر خدمتتان نوشته ام. ازآنچه خدا به شما آموخته به ما هم بیاموزید.
امام در پاسخ او نوشتند:بله چنان که نوشتی ما اهل بیتیم نزد خدا و پیامبر اما پیش تو و اصحابت. اگر چنان که گفتی بود دیگران را بر ما مقدم نمی داشتید. به جانم سوگند خداوند شما را در قران چنین مثال زده: أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ این در باره شما و اصحاب توست…..،[32]
4-دیگران را امام قرار دادند
ثَابِتٍ عَنْ جَابِرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ قَالَ هُمْ وَ اللَّهِ أَوْلِيَاءُ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ اتَّخَذُوهُمْ أَئِمَّةً دُونَ الْإِمَامِ الَّذِي جَعَلَهُ اللَّهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلِذَلِكَ قَالَ وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذابِ. إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ. وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع هُمْ وَ اللَّهِ يَا جَابِرُ أَئِمَّةُ الظَّلَمَةِ وَ أَشْيَاعُهُمْ[33]
ثابت بن جابر گوید از امام باقر (ع) در باره این آیه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ» پرسیدم.فرمود: قسم به خدا منظور موالیان فلانی و فلانی است که آنها را به جای امامی که خدا او را امام قرار داده؛ پیشوای خود قرار دادند. به خاطر همین خدا فرموده: وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذابِ. إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ. وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ[34]؛ در آن هنگام، رهبران (گمراه و گمراهكننده) از پيروانِ خود، بيزارى مىجويند و كيفر خدا را مشاهده مىكنند و دستشان از همه جا كوتاه مىشود. و (در اين هنگام) پيروان مىگويند: «كاش بار ديگر به دنيا برمىگشتيم، تا از آنها [پيشوايان گمراه] بيزارى جوييم، آن چنان كه آنان (امروز) از ما بيزارى جستند! (آرى،) خداوند اين چنين اعمال آنها را به صورت حسرتزايى به آنان نشان مىدهد و هرگز از آتش (دوزخ) خارج نخواهند شد! به خدا سوگند ای جابر! آنها پیشوایان ستمکار و طرفدارانشان هستند.
5-ولایت را انکار می کنند
‹فَالْيَوْمَ نَنْساهُمْ كَما نَسُوا لِقاءَ يَوْمِهِمْ هذا وَ ما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ»[35] وَ هِيَ وَ اللَّهِ آيَاتُنَا وَ هَذِهِ أَحَدُهَا وَ هِيَ وَ اللَّهِ وَلَايَتُنَا يَا جَابِرُ مَا تَقُولُ فِي قَوْمٍ أَمَاتُوا سُنَّتَنَا وَ تَوَالَوْا أَعْدَاءَنَا وَ انْتَهَكُوا حُرْمَتَنَا فَظَلَمُونَا وَ غَصَبُونَا وَ أَحْيَوْا سُنَنَ الظَّالِمِينَ وَ سَارُوا بِسِيرَةِ الْفَاسِقِينَ قَالَ جَابِرٌ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنَّ عَلَيَّ بِمَعْرِفَتِكُمْ وَ أَلْهَمَنِي فَضْلَكُمْ وَ وَفَّقَنِي لِطَاعَتِكُمْ مُوَالَاةَ مَوَالِيكُمْ وَ مُعَادَاةَ أَعْدَائِكُم[36]؛ قسم به خدا آیات ما را انکار کردند.ای جابر! چه می گویی در باره آنانی که سنت و راه ما را نابود کرده و دشمنان ما را اطاعت نموده و حرمت ما را هتک کردند. به ما ظلم روا داشته و حق ما را غصب نمودند.سنت و روش ظالمان را به پا داشته و راه و مسیر فاسقان را پیمودند. جابر گفت: خدا را شکر که به من معرفت شما را عنایت نمود..فضل و برتری شما را به من فهماند. و مرا به اطاعت تان توفیق داد.و دوستی با دوستانتان و دشمنی با دشمنانتان را ارزانی داد.
6-تمسخر مومنین
زُيِّنَ لِلَّذينَ كَفَرُوا الْحَياةُ الدُّنْيا وَ يَسْخَرُونَ مِنَ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ؛ زندگى دنيا براى كافران زينت داده شده است، از اين رو افراد باايمان را (كه گاهى دستشان تهى است)، مسخره مىكنند در حالى كه پرهيزگاران در قيامت، بالاتر از آنان هستند (چرا كه ارزشهاى حقيقى در آنجا آشكار مىگردد، و صورت عينى به خود مىگيرد) و خداوند، هر كس را بخواهد بدون حساب روزى مىدهد. (بقره/ 212).
7-صد از راه خدا و تحریف
الَّذينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِكَ في ضَلالٍ بَعيدٍ؛ همانها كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مىدهند و (مردم را) از راه خدا باز مىدارند و مىخواهند راه حق را منحرف سازند آنها در گمراهى دورى هستند! (ابراهيم/3)
8-مبارزه و رويارويي و مبارزه با امام
گروهي از كوفه چون سليمان بن صرد خزاعي- حبيب بن نحبه- رفاعه بن شداد و حبيب بن مظاهر از نويسندگان نامه به امام حسين(ع) بودند و مشتاق او، به هر وسيله و سختي بود خود را به امام رسانده و تا آخرين نفس از او دفاع نمودند و بر پيمان خود و بيعت با امام، باقي ماندند.
گروهي ديگر چون شبث بن ربعي – حماد بن ابجر- يزيد بن حارث – قيس بن الاشعث- عمرو بن حجاج زيدي، تمام گفتهها، نوشته خود تعبير «جند مجند؛ لشكر آماده» و عهد و سوگندها را فراموش كرده و در مقابل سخن و احتجاج امام حسين(ع)، نامه را انكار كردند، اينان به خيال پست و مقام و مسئوليت آمده بودند، لذا به خيل نامهنگاران پيوستند و روزي با آمدن ابن زياد از اين فرقه برون آمده و خرقه و لباس جنگ با حسين (ع) را به تن كردند. اينان بندگان دنيا بودند و هر كس كه ذرهاي از آن را داشت يا به آنها وعدة آن را ميداد، بندگي مينمودند.
گروه ديگر، بيطرفان ي كه شيطان آنان را فريفته به زعم خود بيطرفند و حال آنكه با تماشا و سكوت خود، ياري گر دشمناند.
گروهي بودند، ميگريستند و دعا ميكردند كه خدايا حسين را ياري كن. همين و فقط همين.
برگرفته از سايت :المهدويه