انقلاب اسلامی ایران در فرآیند تکوین و تثبیت خود، چالش های بزرگی را پشت سر نهاده که یکی از این چالش ها، مخالفت گروه های سیاسی با حاکمیت نظام اسلامی بود. گروه های سیاسی-نظامی که عمدتا در طول حکومت رژیم ستم شاهی با این رژیم مبارزه می کردند و در سال های منتهی به انقلاب از درگیری با امام و نیروهای اسلام گرا پرهیز کردند، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بنیادهای فکری خود را آشکار کرده و به مقابله علنی با نظام نوپای اسلامی پرداختند. در این میان گروه کوچک و بسیار محدود فرقان که سابقه دیگر گروه ها را هم در کارنامه خود نداشت، تنها به دلیل هویت سازی، به حرکات تروریستی اقدام کرد تا از این رهگذر نامی در میان مخالفان نظام اسلامی درآورد. این گروه به بهانه مبارزه با زر و زور و تزویر، متفکران و شخصیت های کم نظیری را از انقلاب گرفت که جبران فقدان این شخصیت ها، نیازمند سال ها تلاش علمی و معرفتی است تا دوباره اندوخته هایی چون شهیدان: مطهری، مفتح، قاضی طباطبایی، سپهبد قرنی، حاج مهدی عراقی و… را به بتوان جامعه تحویل داد. (البته لازم به ذکر است که این گروه، ترورهای کور و بی نتیجه نیز داشته است که از جمله آن می توان به ترور مرحوم ربانی شیرازی، هاشمی رفسنجانی، آقارضی شیرازی، حاجی طرخانی(عضو هیئت امنای مسجد قبا) و حسین مهدیان (که بیشتر جلسات دکتر شریعتی بعد از تعطیلی حسینیه ارشاد در منزل او برگزار می شد)، اشاره کرد.
فرقان گروهی بود متشکل از ۵۰-۶۰ عضو که رهبری آن در اوج فعالیتش ۲۰ ساله بود. وی اعضای گروه خود را در مدتی حدود چهار سال در بین چند جلسه به اصطلاح قرائت و تفسیر قرآن در تهران انتخاب کرده بود. وی مطالبی را که در طی این جلسات تدریس می کرد، گردآوری، تدوین و تکثیر نمود و این سال ها را سال های تدوین ایدئولوژی نامید. رهبر گروه، فردی بود به نام اکبر گودرزی که نزدیک به سه سال دروس مقدمات و سطح را در حوزه های علمیه خوانسار، قم و تهران فراگرفته بود. گودرزی در سال ۱۳۵۶ کلاس های تفسیر در مناطق مختلف تهران در نازی آباد، سلسبیل، مسجد خمسه قلهک، جوادیه، مسجد فاطمیه خزانه، مسجد الهادی خیابان شوش، مسجد شیخ هادی خیابان حنیف نژاد پشت پارک شهر برپا نموده و نیروهایش را نیز از همین جلسات جذب می کرده است. بعضی از این جلسات هم بنا به اقتضای فضای آن سال ها، در منازل افراد علاقمند تشکیل می شده است. همچنین با نفوذ اعضا، کتابخانه قائم (عج) مسجد اعظم قلهک که جوانان مذهبی در آن رفت و آمد داشتند، در اختیار علی حاتمی از اعضای فرقان قرار گرفت تا افرادی را جذب گروه کند.
گودرزی، گروهک فرقان را در درون همین جلسات قرآن تاسیس و رهبری کرد. او از سال ۱۳۵۶ به صدور اعلامیه و بیانیه پرداخت و وارد حوزه سیاست و مبارزه نیز شد. اما به جز این اعلامیه ها، فعالیت دیگری نداشت. دوران تدوین ایدئولوژی فرقان، کاملا در زمان رژیم پهلوی بوده است و پس از پیروزی انقلاب وارد مرحله عمل شده و دست به ترور زدند. از آنجاکه زمان تکوین ایدئولوژی این گروه در زمان رژیم پهلوی بوده است، به عنوان یک گروه ضد پهلوی جلوه گر شد و در آن زمان بخشی از اطلاعیه ها و کتاب های تفسیر خود را منتشر ساخت. رهبر گروه فرقان این نشریات را ایدئولوژی مدون معرفی کرده و معتقد بود که محتوای آن ها را از دروسی که در حوزه علمیه خوانده، نگرفته است؛ بلکه جلساتی که از سن ۱۶ سالگی اداره کرده و مباحثی که با اعضای جلسه خود داشته، ایدئولوژی این گروه را تشکیل داده اند و آن را تا مرحله ثمردهی و اقدام مسلحانه هدایت کرده اند.
فرقان که از سال ۱۳۵۶ فعالیت تشکیلاتی خود را آغاز کرد، با الهام از اندیشه های شریعتی، مجاهدین خلق و اکبر گودرزی به نوگرایی در ایدئولوژی دست زد. به طوری که معمولا بر روی جزوات خود جملاتی از ایشان به چاپ می رساندند. فرقان با مخالفت شدید با روحانیت، حس بدبینی را در میان پیروان جوان و کم تجربه خویش تقویت کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به دلیل مواضع رادیکال ضد روحانیت وارد فاز نظامی شد و به ترور چهره های توانمند روحانیت متعهد و موثر اقدام کرد. در واقع این گروه مذهبی با دیدگاهی افراطی و با برداشت های خاصی از اسلام انقلابی و شعار “اسلام منهای روحانیت” توسط اکبر گودرزی پایه ریزی شد. او معتقد بود کلیه عملکردها و عقاید مدون و منسجم گروه نتیجه مستقیم تدوین ایدئولوژی است. سرانجام اکبر گودرزی در سال ۱۸/۱۰/۱۳۵۸ دستگیر و پس از محاکمکه و بازجویی در ۳/۳/۱۳۵۹ اعدام شد.
گودرزی همزمان با انتشار حزوات تفسیری، در ترورهای سال ۱۳۵۸ درگیر شده و به طور مستقیم در ترور شهید قرنی شرکت داشت. در این روز تعداد دیگری از اعضای گروه با نام های علی حاتمی، سعید مرآت، عباس عسگری، علیرضا شاه بابیک و حسن آقرلو هم اعدام شدند. سازمان اصلی فرقان بر روی دوش اکبر گودرزی بود و کسانی مانند سعید واحد، محسن سیاه پوش، حمید نیکنام، علی اسدی و بهرام تیموری مستقیم زیر نظر او بودند. البته به افراد فوق الذکر می توان محمد متحدی(عامل اصلی ترور آیت الله قاضی طباطبایی)، کمال یاسینی(عامل اصلی ترور شهید مفتح)، امیر قلعه نوتاش، حسن حسینی، عبدالرضا رضوانی و… را افزود.
فرقان معتقد بود که انقلاب اسلامی مشابه نهضت تنباکو، مشروطیت و صنعت نفت است و اعتقاد داشت که بعد از پیروزی انقلاب، روحانیت بدون خواست مردم به شکل کودتا به قدرت رسیده است و به علت نداشتن تخصص های لازم در امور فنی، در مدیریت ارگان های کشوری از دخالت این گونه امور خودداری خواهد کرد و قهرا قشری که بر سر کار خواهد آمد، سازمان های سیاسی مارکسیستی و احتمالا ناسیونالیستی خواهد بود و به طور کلی پیروی از علما را ارتجاع و کهنه پرستی قلمداد می کرد. فرقان، کناره گیری روحانیت از مسئولیت ها را ضروری می دانست، اما در مورد جانشینی آن نظر خاصی ارائه نمی کرد.
همچنین این گروه به ظاهر اسلامی، درباره همه پرسی جمهوری اسلامی ایران در نشریه ای که در فروردین ۱۳۵۸ با عنوان: «رفراندم، توطئه استحمار و استعمار» منتشر می کند، مردم را از افتادن به دام این خدعه باز می دارد.
این گروه برای پیاده کردن استراتژی مسلحانه در برابر رژیم، در بهمن ۱۳۵۷ به تجهیزات نظامی مجهز شد. تجهیزاتی که بعد از عمری مبارزه روحانیت به دست آمده بود، در اختیار گروهک هایی مانند فرقان قرار گرفت تا این گروهک که روحانیت را از اساس باطل می دانست، تلاش خود را معطوف به مبارزه با آن کند. از جمله عواملی که فرقان با استدلال به آن به رویارویی مسلحانه با جمهوری اسلامی روی آورد، می توان به «قربانی شدن ارزش های راستین تشیع سرخ علوی» و همچنین «آزاد ساختن علی از اسارت آخوندیسم» اشاره کرد.(این شعارها ساخته و پرداخته ذهن منحرف فرقانی ها می باشد) بر مبنای همین باورها بود که با توجه به آیه «فقاتلو ائمه الکفر»، گروه فرقان تصمیم گرفت ابتدا سپهبد قرنی و سپس استاد مطهری را ترور کند. اکبر گودرزی در اعترافات خود اینگونه می گوید: … اینکه ما تصمیم گرفتیم مطهری را از سر راه برداریم به این دلیل بود که فکر « به قدرت رسیدن دیکتاتوری آخوندیسم و آماده سازی تشکیلاتی آن» مدت ها قبل و حتی قبل از سال ۱۳۴۲ از طرف او مطرح شده بود.
گروه فرقان برای صدور حکم اعدام افراد، مشکل چندانی نداشته و با تشکیل جلسات مختصری اقدام می نموده است. گودرزی در پاسخ به این سوال که مراحل ترور یک فرد چگونه بوده است، میگوید: «مسئول عملیات نظامی محمد متحدی بود. ایشان با من درباره افرادی که تصمیم می گرفتیم ترور شوند، صحبت می کرد و بعد با افرادی که خودش با آن ها تماس داشت، به این تصمیم لباس عمل می پوشاند و در پایان کار، اینجانب اعلامیه آن را می نوشتم و به مسئول تبلیغات و انتشارات می دادم.»
این گروه برای رفع نیازهای اقتصادی و تامین نیازهای اقتصادی و تامین هزینه عملیات تروریستی اش، اقدام به سرقت از چندین بانک نمود تا بتواند پول های سرقتی را صرف تهیه خانه های تیمی و خرید اسلحه نماید.
گروه فرقان، بعد از انجام ترورهای گوناگون و انجام عملیات های خرابکارانه، با نفوذ اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، لورفته و همگی از جمله گودرزی رهبر آنان در دام افتاده و به دار مجازات آویخته شدند. بقایای فرقانی ها تا اوایل سال ۱۳۶۰ همچنان به انتشار برخی از جروات می پرداختند و حتی از ترورهای مجاهدین خلق نیز به نوعی استفاده کرده کرده و انها را به اندیشه خود پیوند می دادند. البته ناگفته نماند که تعدادی از اعضای این گروهک توانستند به خارج از کشور فرار کنند که گه گاه اطلاعیه ای از گروه فرقان درفضای مجازی و پایگاه های خبری خارج از کشور مشاهده می شود.
در پایان نباید این حقیقت را نادیده گرفت که گفتمان حاکم بر نوشته های فرقان علی رغم ادعاهای اعضایش، تطابق جدی با نوشته های دکتر شریعتی ندارد. اما با این حال، در بازجویی های اعضای فرقان، باور به شریعتی یکی از ارکان اصلی عنوان شده است.
منابع:
محمد حسن روزی طلب، ترکیب التقاط و ترور(بررسی عملکرد و اسناد گروه فرقان)۱۳۹۲، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
نشریه فرقان، شماره ۱۳، اسفند ۱۳۵۷،علی کردی، گروه فرقان، ۱۳۸۷، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
ع.منذر ، تبیینی از فلسفه سیاسی-اجتماعی، اخلاقی-فرهنگی فرقانیسم، ۱۴۰۰ه.ق، نشر کوثر، قم.
عبور از بحران، هاشمی رفسنجانی، ۱۳۷۸، ص۸۲، نشر معارف انقلاب.
آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده کمال یاسینی، کد۱۸۷۴۰ و ۷۳۲۶٫
آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده اکبر گودرزی، شماره بازیابی ۷۷۴
احمد نوروی فرسنگی، ناگفته هایی از زندگی سپهبد قرنی، ۱۳۸۲، ص۳۲۵، انتشارات زهد.
غلامرضا خواجه سروی، رقابت سیاسی و ثبات سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۲، ص۲۳۰-۲۳۱، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
رسول جعفریان، جریان ها و سازمان های مذهبی-سیاسی ایران (از روی کار آمدن محمدرضا شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی) سالهای ۱۳۲۰-۱۳۵۷،۱۳۸۳، ص۵۶۸، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
اکبر خلیلی گام به گام با انقلاب، ص ۱۵۰، ج۲، ۱۳۸۲، سروش، تهران.
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی
2 دیدگاه
uds
این مطلب رو کی نوشته؟ اسم نداره؟
ناشناس
خب این مطلب رو کی نوشته؟ اسم نداره؟