خاطرات رهبر انقلاب درباره موضوع انرژی هستهای
من مقالهاى را ميخواندم كه از يك روزنامهى آمريكائى نقل كردند كه همين دو سه روزه منتشر شده. ميگويد ايران در مسئلهى هستهاى يك استثناء است. چين به مسئلهى هستهاى رسيد، از كى گرفت؛ پاكستان رسيد، از كى گرفت؛ هند رسيد، از كى گرفت؛ ايران از كى گرفت؟ آن مقاله مينويسد: از هيچ كس. اين در شرائطى بود كه هم تحريم بود و امكانات پيشرفت هستهاى به او نميدادند، و هم با او مبارزه ميكردند؛ مثل همين ويروس رايانهاى كه داخل تشكيلات ما فرستادند. دانشمندان ما، جوانهاى ما در مقابل اينها ايستادند، پيش رفتند و نقشهى دشمن را خنثى كردند. او حتّى به ترور دانشمندان هستهاى ما اشاره ميكند. اينها چيزهائى است كه دشمنان ما دارند ميگويند. اين مقاله در روزنامهى واشنگتن پست درج شده است.
———————————————————–
آنجائى كه اتخاذ يك سياستى منتهى خواهد شد به كج شدن راه انقلاب، رهبرى مسئوليت پيدا ميكند. در تصميم و عملِ رهبرى بايد عقلانيت در خدمت اصول قرار بگيرد، واقعبينى در خدمت آرمانگرائىها قرار بگيرد.
در قضيهى هستهاى، در آن دورهى اول كه تلاطمهائى بود، بعضاً اقدامهائى انجام ميگرفت كه شايد مطلوب نبود. من آنجا در سخنرانى عمومى گفتم اگر چنانچه اين كارها انجام نگيرد، خودم وارد ميشوم. و همين هم شد. اين معناى رهبرى است؛ اين يك چيزى است كه از اسلام گرفته شده است؛ يك نكتهى مثبتى است در نظام اسلامى.
———————————————————–
نعمت بزرگ ديگرى كه امروز در كشور ما وجود دارد، شكوفايى استعدادهاست. آن روز اين جوانهاى فعالِ در انرژى هستهاى به همين حسينيه آمده بودند و يك نمايشگاه درست كرده بودند؛ يك عرصهى مينياتورى از يك حركت و واقعيت عظيم، كه انسان از ديدن اين همه پيشرفت لذت مىبرد؛ اما من بيشتر از ديدن اين جوانها لذت بردم. يك جوان كمسال، متدين و داراى عرق و همت، رئيس يك مجموعهى بزرگ است – افراد را آقاى آقازاده به ما معرفى مىكرد – يك جوان، فلان پروژهى عظيم را راه انداخته است؛ انسان حظ مىكند. اين جوانهاى ما كجا بودند!؟ اينها را كه ما از خارج نياوردهايم. اينها همين زمين حاصلخيزِ فطرت انسانى در كشور ما هستند. تربيت باران و خورشيد انقلاب و اسلام اينها را بارور كرد و رشد و شكوفايى داد. نظير اين در صد جاى ديگر هست. حالا انرژى هستهاى معروف شده، اين را مىدانند؛ اما در جاهاى ديگر هم نظير اينها وجود دارد و من خودم از نزديك مواردى را ديدهام.
در داخل كشور خودمان جنجال راه انداختند كه آقا انرژى هستهاى هزينهى بدون سود است؛ چرا داريد اين كار را ميكنيد؟ حالا تبليغات جهانى كه اين مسئله را كاملاً دنبال ميكرد و هنوز هم ميكند؛ اما در داخل كشور خودمان از اولى كه اين مسئلهى هستهاى مطرح شد، از پنج شش سال قبل از اين تا حالا مرتباً اين مطلب را گفتهاند و تكرار كردهاند. حتّى عدهاى نامه نوشتند و گفتند آقا ما فيزيكدانيم. اينكه ميگويند ما توانستهايم دستگاههاى سانتريفيوژ را راه بيندازيم، اصلاً واقعيت ندارد! به قدرى قرص اين را گفتند كه ما مجبور شديم افرادى را بفرستيم و بگوئيم بروند بازرسى كنند، درست ببينند؛ نكند كه همينى كه اينها ميگويند، باشد. اين، مال پنج شش سال قبل است. رفتند، آمدند گفتند نه آقا! كار، بسيار خوب، صحيح، علمى و محكم دارد انجام ميگيرد.
جوانهائى كه در همين زمينهى هستهاى فعاليت ميكردند، دو سه سال قبل از اين اصرار كردند، درخواست كردند بيايند من را ببينند. يك نمايشگاهى اينجا در همين حسينيه درست كردند كه من از نزديك شاهد كارهاى اينها باشم. من رفتم آنجا، ديدم اولاً همه جوان، ثانياً همه مؤمن. يك وقتى خيال ميكردند كه هر كسى وارد علوم جديد شد و متخصص شد، لزوماً بايستى بىدين باشد، بىاعتناى به دين باشد. من ديدم نه، همهشان جوانهاى مؤمن، علاقهمند و بااخلاصند. الان در بخشهاى مختلف كشور ما اينجورى است. اين تجربهى ماست. اين تجربه در اختيار دنياى اسلام است.