نام وحید یامین پور با یرنامه زنده “دیروز امروزفردا”سر زبان ها افتاد. یامین پور به عنوان یکی از کارشناسان و صاحب نظران درحیطه فرهنگ و هنر از جمله مدرسین کتاب های شهید سیدمرتضی آوینی است که با پژوهش های عمقی در آثار این شهید بزرگوار توانسته مقالات بسیاری درج کند. مصاحبه زیر گفت و گویی است که با دکتر وحید یامین پور درخصوص اندیشه سید مرتضی آوینی انجام داده ایم:
اگر شما بخواهید چند کتاب از شهید آوینی برای مطالعه جوانترها و قشر جوانی که میخواهد با تفکرات ایشان آشنا بشوند معرفی کنید، کدام ها را نام میبرید و این کتاب ها دارای چه ویژگی هایی است؟
چند کتاب شاخص وجود دارد که لپ اندیشه شهید آوینی در این هاست. برای معرفی این کتب، از سطح به عمق بخواهم نام ببرم اینطور باید بگویم که نخستین کتابی که باید مطالعه شود «توسعه و تمدن غرب» است که نقدهاییست به شئون مدرنیته، مثل اقتصاد سرمایه داری، انسان شناسی های اومانیستی غرب، امر توسعه مثل بانکداری و تاریخ نویسی غربی و…
بعد از این کتاب، کتاب «حلزون های خانه به دوش» است که نقد شئون فرهنگی، هنری و رسانه ای غرب مثل رمان، تئاتر و سینما و ماهواره است. عمده نگاه شهید آوینی در این کتاب نقد نگرش های روشنفکرزده غرب شناسی در ایران معاصر است.
بعد از این دو کتاب، کتاب «رستاخیز جان» است که این کتاب در مبانی فکری و فلسفی غرب مدرن کمی عمیق تر می شود و کاری در حوزه هویت و فرهنگ اسلامی است. آخرین مقاله ی شهید آوینی در همین کتاب با عنوان «یک یادداشت ناتمام در باب هویت» نوشته شده که ناتمام هم مانده است. چند صفحه اش نوشته شده و برای چند روز قبل از شهادت شهید آوینی است.
این یادداشت را شهید آوینی به دکتر رضا داوری اردکانی داده بودند که ایشان بخوانند و نظرشان را بدهند که گفته بود این را بخوانید تا من بروم فکه و برگردم که شهادت نصیب ایشان شد.
اما کتاب دیگر شهید آوینی که تقریبا به نظر من حرفه ای ترین و جدی ترین کتاب شهید آوینی و مکمل رستاخیز جان است، کتاب «فردایی دیگر» است. این کتاب دو بخش کاملا مجزا دارد. بخش اول نقد نیهیلیسم و نقد سکولاریسم غربی است و چند مقاله بلند و خیلی جدی که فهمیدن نکاتش دشوار بوده و باید تدریس شود. ما به کسی نیاز داریم که مطالعه کند و با مبانی فلسفه غرب آشنا باشد.
بخش دوم کتاب با تغییر لحن آشکاری برمی گردد به نگرش عرفان اسلامی در حوزه هنر. مثل شعر و ادبیات و امثال اینها که آن مقالات هم خیلی جدی است و کلا فردایی دیگر کتابی است که بایستی تدریس شود. برای مبتدی ها احتمالا درکش مقداری دشوار است. یکی از مقالات معروف این کتاب مقاله «آخرین دوران رنج» است که نسبتا بلند است و فهم نیهیلسیم در دوران مدرن را فراهم می کند، قسمت دیگرش در حوزه مرگ آگاهی هست. اینها کتاب های اندیشهگانی شهید آوینی است که اگر این کتاب ها با دقت و چند باره مطالعه بشود امکان نزدیک شدن به عمق اندیشه سیدمرتضی آوینی را فراهم می کند.
کتابهای دیگری شهید آوینی دارد که یک مقداری تخصص تر است مثل سه جلد کتاب «آیینه جادو» که مخصوص سینماست و نگرش شهید آوینی به سطح و عمق سینما را بیان و نقد فیلم نیز در آن وجود دارد.
کتاب بعدی «انفطار صورت» است که مجموعه نریشن های شهید آوینی روی مجموعه مستند روایت فتح بصورت کتاب درآمده و منتشر شده است.
کتاب بسیار خواندنی و اثرگذار «فتح خون» روایتی است از محرم که یک فهم متفاوت از واقعه عاشورا را ارائه می کند و خواندنش بسیار بسیار مفید است. این کتاب در فهم واقعه عاشورا یک نقش تاریخی خیلی عمیق را ایفا می کند. کتاب های دیگری از شهید آوینی یا درباره شهد آوینی متشر شده است منتها رئوس اندیشه شهید آوینی همین کتاب هایی است که خدمتتان عرض کردم.
سوالی که مطرح می شود این است که 20 سال از شهادت شهید آوینی گذشته و ممکن است که گفته شود غبار زمان در این اندیشه ها نشسته و دیگر خیلی از آنها کهنه شده. اما می بینیم که این اتفاق نیفتاده و گویی این اندیشه ها و تفکرات در همین چندسال گذشته بیان شده است. راز این جاودانگی را در چه می بینید؟
دو نکته وجود دارد. یکی اینکه تفکر هیچ گاه کهنه نمی شود. این تفکر هرچه عمیق تر و جدی تر باشد همیشه به کار انسان می آید بخصوص وقتی انسان درمانده می شود، در دورانی که احتمالا سیاست زدگی و تبلیغات، غباری روی اندیشه می نشاند، تفکر اصیل خودش را بیشتر نشان می دهد. مثلا ما هیچ وقت ادعا نمی کنیم که از تفکر عرفانی اسلام که مربوط به قرن ها پیش است مستغنی هستیم.
یا نمی گوییم از ملاصدرا و خواجه نصیرالدین طوسی مستغنی هستیم. هیچ وقت این حرف را نمی زنیم. تفکر اصالتا امر پایدار و همیشه تازه ایست. نکته دوم در خصوص اندیشه های شهید آوینی این هست که آن حرف هایی از شهید آوینی که ناظر به موضوعات معاصر هست مربوط به دوران اوست ولی فهمش مربوط به آن دوران نیست. یعنی شهید آوینی بسیار فراتر و جلوتر و عمیق تر از زمان خودش می اندیشید و نیاز به زمان بود تا عمق اندیشه های ایشان درک بشود.
می دانید که بسیاری از مقالات ایشون در دوره خودش اجازه انتشار پیدا نمی کرد. بسیاری از نشریات ما ابا داشتند از اینکه حرفهای شهید آوینی را مطرح کنند. فهم اندیشه ای حرف های آوینی و عمقش یک مقداری برای رسانه ها دشوار بود. بسیاری هم بخاطر هراسی که از این اندیشه ها داشتند اینها را بایکوت کرده بودند و شهید آوینی را در انزوا قرار داده بودند.
ولی خب حقیقت راه خودش را پیدا می کند. ضریبی که مقام معظم رهبری به شهید آوینی دادند و ایشان را سید شهیدان اهل قلم نامیدند، می توانستند چنین عنوانی را به ایشان در حوزه هنر و کارگردانی بدهند ولی آوینی را سید شهیدان اهل قلم نامیدند و این موضوع تکریم مقام معظم رهبری و هم اصل تفکر شهید آوینی که یک بینش عمیق صریح و شفاف را نسبت به دنیای خودش دارد ارائه می کند. این موضوع باعث می شود که ما احساس نکنیم اندیشه های شهید آوینی دارد کهنه می شود. ضمن اینکه مسئله شهید آوینی همچنان مسئله ماست.
شما ممکن است در مورد شهید مطهری چنین احساسی نداشته باشید. شهید مطهری بسیاری از عمر خودش را صرف مبارزه با جریان چپ و توده ای ها و کمونیستها کرد و اتفاقا هم در حفظ و ارائه تفکر اسلام ناب شیعی بسیار موثر بود. شهید آوینی مسئله اش جریان چپ نبود، مسئله اش اسلام امریکایی بود. مسئله اش مدرنیزاسیون شتاب زده غربی بود مسئله اش نگرش های التقاطی بود که در عرض انقلاب داشتند متولد می شدند و رشد پیدا می کردند و همچنان هم مسئله ما همین هاست لذا همچنان تفکر شهید آوینی به ما کمک می کند که بتوانیم پیرامون خودمان را بهتر درک کنیم و برای سئوالهایش پاسخی داشته باشیم.
چرا در 20 سال گذشته و در دولت های مختلف، در استفاده از اندیشه های این شهید بزرگوار در حوزه های مختلف، حتی به صورت آکادمیک و نه اجرایی، غفلت شده است؟ دلیل این بی مهری نسبت به اندیشه های این شهید را چه می دانید؟
بی مهری را قبول نداریم. دوران شهید آوینی دوره حاکمیت تکنوکرات هاست که اتفاقا شهید آوینی به شدت با آنها مقابله داشت و علیه مشهودات آنها قیام فکری هم کرد. 8 سال هم که دولت دست اصلاح طلبانی بود که با تفکرات اسلام گرایانه و سنت گرایانه و ضد غرب شهید آوینی مقابله داشتند. بنابراین فرصتی نبود تا بصورت رسمی به تفکرات شهید آوینی پرداخته شود ولی تفکر شهید آوینی به صورت غیررسمی در محافل آکادمیک راه خود را باز کرده بود.
15سال پیش که ما داشتیم کم کم با تفکرات شهید آوینی آشنا می شدیم، حرف زدن از تفکرات شهید آینی هم سخت بود و هم غریب. یعنی خیلی عجیب بود که کسی بیاید و آوینی را در حوزه اندیشه مطرح کند. ولی در سالهای اوایل دهه 80 به بعد شما می بینید که اندیشه شهید آوینی کم کم رواج پیدا می کند و مبنای عمل می شود و الان هم شهید آوینی بسیار بیشتر از سالهای پیش مبنای عمل شده و اثر اندیشه ای و فرهنگی خودش را می گذارد.
اینکه انتظار داشته باشید بلافاصله اینها تبدیل به تئوری های عملی بشود و مبنای عمل دولت قرار بگیرد خب مقداری طول می کشد. ضمن اینکه مستلزم این است که کسانی روی کار و تصمیم گیر باشند که به طور جدی به این اندیشه ها پایبند باشند.
به طوری کلی در دهه اخیر نسبت به دهه گذشته به شدت تفکرات شهید آوینی رواج پیدا کرده است. الان سکه رایج ریشه های حزب اللهی و انقلابی است، ایشان تکریم می شود و بهتر از قبل فهمیده میشود. و نکته بعدی اینکه آوینی متفکر است و کمتر در مقام سیاستگذار و مجری و تصمیم گیر حرفی داشته است. تبعا این حوزه باید از مرحله ای وارد مرحله دیگری بشود و اندیشه باید تبدیل به تصمیم گیری و سیاستگذاری بشود و این وظیفه متفکران معاصر ماست.
منبع: ماهنامه قافله نور استان قم