پاسدار شهید علیرضا بنکدار متولد ۱۳۳۶ است. او که از روزهای نخستین جنگ در جبهههای جنگ تحمیلی حضور داشت در سال ۶۱ به عنوان معاون گردان کمیل در لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) با فرمانده این گردان یعنی شهید محمود ثابت نیا در عملیات والفجر مقدماتی شرکت کرد.
عملیات والفجر مقدماتی عملیاتی بود که قبل از آغاز برای عراق لو رفته بود اما رزمندگان اسلام در جبهه خودی این را نمیدانستند به همین دلیل خیلی زود گردانهای حاضر در عملیات در محاصره قرار گرفتند. گردان کمیل که یکی از این گردانها بود و تمامی رزمندگان آن به جز یک نفر در همان کانال کمیل و میانه عملیات به شهادت رسیدند.
علت مقاومت گردان کمیل بعدا اینگونه عنوان شد که برای به عقب کشیدن و حفظ بقیه گردانها تا نفر آخر مقاومت کردند. وقتی در منطقه فکه گردان کمیل در محاصره قرار گرفت، شهید علیرضا بنکدار معاون گردان کمیل، با معدود نیروهایی که سالم مانده بودند، در حالی که از شدت تشنگی لبهای آنها خشک شده بود، با اقتدا به مولایشان اباعبدالله الحسین(ع) به جنگ نابرابر خود با ارتش متجاوز بعث ادامه دادند و پاتکهای متعدد تیپهای زرهی عراق را، در هم کوبیدند و سرانجام مظلومانه در قتلگاه فکه جنوبی به شهادت رسیدند و پیکرهای پاکشان در منطقه باقی ماند.
به دلیل شرایطی که طی عملیات والفجر یک پیش آمد، منطقه فکه تا پایان جنگ میان ما و عراقیها قرار گرفت و بازگرداندن شهدا و مجروحانی که در آنجا و در اثر تشنگی و جراحتهاشان به شهادت رسیدند، میسر نشد.
چند روز بعد از اتمام عملیات والفجر مقدماتی و شهادت اعضای گردان کمیل رژیم بعث عراق داخل کانال را پر میکند و شهدا در آن کانال مدفون میشوند.شهید بنکدار به عنوان معاون گردان کمیل نیز در این محاصره در روز ۲۱ بهمنماه ۱۳۶۱ بر اثر اصابت گلوله خمپاره از ناحیه چپ بدن زخمی شد و بعد از چند ساعت خونریزی در کانال کمیل واقع در فکه به شهادت رسید.
برادر کوچکتر معاون گردان کمیل، یعنی محمد بنکدار نیز قبل از او در جبهههای جنگ تحمیلی به شهادت رسید. از پاسدار شهید علیرضا بنکدار دو فرزند به یادگار مانده است. پیکر پاسدار شهید علیرضا بنکدار نیز در شمار شهدای مفقود الجسد عملیات والفجر مقدماتی جای گرفت.
بسیاری از رزمندگان قبل از هر عملیات نامهای با قالب وصیتنامه برای خانواده خود مینوشتند. و در آن توصیههای مهم خود را لحاظ میکردند. شهید علیرضا بنکدار نیز چندین نامه با این شیوه از خود به یادگار گذاشته است. متن نامهای از این شهید ۲۵ ساله که در جبهههای جنگ تحمیلی نگاشته و برای خانواده ارسال شده است در ادامه میآید:
رَبّنَا اَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ تَوَفَّنا مُسْلِمینَ (پروردگارا ما را از بردباری سرشار فرما و ما را مسلمان بمیران)
سلام عزیزانم، شاید آخرین باری باشد که دست را به قلم میبرم و خودکار را میچکانم تا هر آنچه که در وجودم هست بفشارد و به روی ورق آرد تا دلم آگاه شود. شاید آخرین لحظههایی باشد که بتوانم توبه کنم و از خداوند بخواهم که با گلوله بارگناه مرا ببخشد. همانطور که همیشه یارمان بود راهنمایمان شود و قلب ما را در زمره قلبهایی قرار دهد که آنان پرواز به سویش را ثانیه شماری میکند و بپذیرد و تن من گلوله گرفته به خیل شهادتها سپرده شود.
عزیزانم خواهرانم و برادرانم و پدر و مادرم تا میتوانید دعایمان کنید و از خدا بخواهید مرا آمرزیده گرداند و شما در تلاش هرچه بیشتر نزدیکی به او قرار گیرید که باید اسیر او شد و از همه وابستگیها بُرید و دور شد.خدا را مدنظر در همه کارها قرار دهید. حق را بیابید و با حق همه چیز را به نظر گیرید. ای پروردگار بخشنده! امام را این اسوه انقلاب را سالم و آیات عظام حاج آقا مشکینی و بقیه آنان که در محضر امام قدم میزنند را نگهدار و دشمنانشان را نابود کن.
ای عزیزانم! آرزوی موفقیت را برای همه شما دارم و بخصوص عباس را یادگار خانه میدانم که خداحافظش باد. اگر قسمتان شهادت باشد عیال طبق فتوای امام، باید ازدواج کند بعد از مدتی و انشاالله خداوند در زندگی دیگرش خوشبختی و سالم زیستن را به او عطا کند ما که نتوانستیم حقی ادا داریم. در راه فکری و اندیشهای رفتیم و خدا در راهش یاریش کند مقداد و میثم را حتماً مسجدی و اذان گو بار آورید و حزب الهی که سروجان را در راه امامش بدهد و در مقابل هرگونه ظلمی و غیرخدایی بایستد و در ضمن از همینجا برای مریم آرزوی خوشبختی و موفقیت دارم.دایی را از طرف من ببوس.
منبع : تسنیم