به نام خدا
دربارهي رابطهي پيوند نزول مسيح(ع) با ظهور امام زمان(عج) بحثهاي گوناگوني مطرح شده كه ميتوان به بررسي آنها پرداخت. اين بحثها براي تثبيت و تحكيم رابطهي نزول و ظهور ذاتي كه ذات اقدس ربوبي چه حكمتي را در نظر گرفته ميتواند مفيد واقع شود. به عنوان مثال؛ ميتوان به روابط و شباهتهاي آفرينشي، تربيتي، رفتاري، فردي و اجتماعي در ميدان ارشاد و هدايت مردم اشاره كرد، يا به اين كه هر دو زنده هستند و عمري طولاني را سپري ميكنند
دربارهي رابطهي پيوند نزول مسيح(ع) با ظهور امام زمان(عج) بحثهاي گوناگوني مطرح شده كه ميتوان به بررسي آنها پرداخت. اين بحثها براي تثبيت و تحكيم رابطهي نزول و ظهور ذاتي كه ذات اقدس ربوبي چه حكمتي را در نظر گرفته ميتواند مفيد واقع شود. به عنوان مثال؛ ميتوان به روابط و شباهتهاي آفرينشي، تربيتي، رفتاري، فردي و اجتماعي در ميدان ارشاد و هدايت مردم اشاره كرد، يا به اين كه هر دو زنده هستند و عمري طولاني را سپري ميكنند و نيز اين كه زندگي آنان غيرعادي است و درعين حال خداوند ميخواهد قدرت خويش را به رُخ مردم بكشد و آنان را به فكر وادار نمايد تا ايمان قوي و مستحكم به دست آورند.
صاحب بشارتالاسلام نيز ميگويد:«علت اين كه از ميان پيامبران(ع) خداوند عيسي(ع) را براي بقا تا زمان قيام امام زمان(عج) برگزيد و پس از ظهور بقيهالله(عج) او را به زمين فرو ميفرستد و دستور ميدهد كه پُشت سر مهدي(عج) نماز بخواند و به او بر نصاراي روم و چين احتجاج نمايد، غلبه و سيطرهي مسيحيت بر ديگر ملتها ميباشد.»32
پس وجود مسيح(ع) در ميان سپاه امام(ع) به خاطر آن است كه از نفوذ و قداست وي براي پيشرفت كار وليعصر(عج) استفاده شود و طبيعي است كه وقتي قدرت بزرگ دنيا به وسيلهي عيسيبن مريم(ع) ايمان به منجي بياورد و از طرف ديگر قدرت اسلام به آن ضميمه شود نهضت مقدس امام زمان(عج) با كمترين تلفات و خونريزي به نتيجهي مطلوب ميرسد و نيز به راحتي ميتوان جلوي آشوب آشوبگراني چون دجال را گرفت تا صلح و آشتي زودتر به بار نشيند.
بشارت پيشينيان به هبوط مسيح(ع):
دركتابهاي پيشينيان به نزول مسيح(ع) هم تصريح و هم اشاره شده است. به عنوان مثال، در آيين زرتشتي در كتابهاي اوستا زند، جاماسبنامه و ديگر كتابهاي آن دين دربارهي آخرالزمان و ظهور موعود(عج) مطالب بسياري آمده است. در آيين هندوان و كتابهاي آنان نيز سخن از نجاتدهنده و موعود آمده. همچنين در آيين بودايي مسئلهي انتظار مطرح است. پارهاي از كتابها و مأخذها گفتهاند كه در اين آيين نيز انتظار و شخص مورد انتظار مطرح شده است.
توضيح بيشتر در اين باره:
كتاب مقدس هندوها:
در كتاب «وشن جوك» نيز بشارت به ظهور امام زمان(عج) بدين صورت ذكر گرديده است: آخر دنيا به كسي برميگردد كه خدا را دوست ميدارد و از بندگان خاص او باشد و نام او خجسته و فرخنده باشد. استاد محمدرضا حكيمي مينويسد: «در مجموع آثار مقدس يهودي، چهرهي سه موعود ترسيم شده است: 1) حضرت عيسي(ع) 2) حضرت محمد(ص) 3) حضرت مهدي(عج)- با اين حساب انتظار در يهوديت كيفيتي ويژه مييابد و چون اين قوم به حضرت مسيح و حضرت محمد(ص) نگرويدند و هيچكدام را قبول نكردند، بايد در برابر مسئلهي موعود و انتظار، بسيار حساس و نگران باشند و بايد از اين همه اشارهها به سادگي و غفلت نگذرند.
از نظر يهود و مسيحيت ظهور يك مصلح غيبي درآخرالزمان قطعي است و جالب آن كه در ميان همهي طايفههاي يهود و همهي شاخههاي مسيحيت اين اعتقاد قطعي و مسلم است و در ميان فرقههاي مختلف يهود و نصاري در اين مسئله اختلاف نيست. در آيين مسيحيت و كتابهاي مقدس اين مذهب نيز بشارتهاي بيشتر و روشنتري دربارهي موعود آخرالزمان رسيده است، يكي از علل آن شايد نزديكي ظهور مسيح با ظهور امام زمان است.
مكاشفهي يوحنا:
انجيل يوحنا ميگويد: به او قدرت بخشيده است كه داوري هم بكند، زيرا كه پسر انسان است و از اين تعجب مكنيد چون ساعتي ميآيد كه در آن جميع كساني كه در قبرها ميباشند آواز او را خواهند شنيد و بيرون خواهند آمد، هر كه اعمال نيكو كرد، براي قيامت حيات، و هر كه اعمال بد كرد، به جهت قيامت داوري…33 ، آنان پسر انسان را خواهند ديد كه در ميان ابرهاي آسمان يا قدرت و شكوهي خيرهكننده ميآيد و او برگزيدگان خود را گرد هم خواهد آورد.
رسالهي پولس به روميان:
دراين رساله آمده است: زيرا يقين ميدانم كه دردهاي زمان حاضر نسبت به آن جلالي كه در ما ظاهر خواهد شد هيچ است. … و آن كه براي حكمراني امتها مبعوث شود اميد امتها بر وي خواهد بود.34
پژوهشگرانديشمند و جستجوگر، آقايكاملسليمان ميفرمايد:«جالب اين است كه درترجمهي عربي انجيل تعبير «قائم» آمده است و تعبير حكمراني امتها و اميد امتها جالب توجه است.»35
علت و منشأ نزول مسيح(ع)، لطف بيپايان خداوند براي امت اسلام و امام زمان(عج) و محرومان جهان ميباشد تا از شر دجال يهودي و پيروانش رهايي يابند. افزون بر شمشير و قدرت زور بازو، وجود حجتهاي الهي درميان مردم، سرعتبخش امر اصلاح دنياست به ويژه كه مسيح مورد قبول يهوديان و نصرانيان به عنوان منتظر و در بين مسلمانان به عنوان حامي و ياور موعود منتظر، جايگاه خاص خودش را دارد و به طور كلي، فلسفهي نزول مسيح در روايتها تصريح شده و از باب نمونه ميتوان به كشتن دجال و شكست صليب و از بين بردن جزيه و حمايت بيچون و چرا از امام زمان(عج) اشاره نمود.
نزول مسيح:
اميرالمؤمنين(ع) در خطبهي البيان، كه از خطبههاي بلند آن حضرت است، نشانههاي ظهور را بازگو فرمودهاند و در آن خطبه گفتهاند: «آن گاه مهدي(عج) به بيتالمقدس باز ميگردد و چند روزي با مردم نماز ميخواند. چون روز جمعه فرا رسد و نماز برپا گردد، عيسيبن مريم(ع) در آن ساعت از آسمان فرود آيد. به هنگام نزول دو جامهي سرخ برتن دارد گو اين كه از سرش قطرات عرق چون روغن ميچكد، او مردي زيبا، خوشاندام و شبيهترين مردم به ابراهيم(ع) است. به سوي مهدي(عج) ميآيد و با وي مصافحه ميكند و به ايشان نويد پيروزي و نصرت ميدهد،آن هنگام مهدي(عج) به او ميفرمايد: «اي روحا…! جلو بايست و با مردم نماز بخوان.» عيسي(ع) ميگويد: «اي فرزند پيامبر خاتم(ص) نماز براي شما برپا گرديده است، آن گاه مسيح(ع) اذان ميگويد و پشت سر امام زمان(عج) به نماز ميايستد.»36
حضرت مسيح(ع) پيش از قيام قيامت به دنيا باز ميگردد و هيچ يهودي و غيريهودي روي زمين نميماند جز آن كه پيش از وفاتش به او ايمان ميآورد و وي پُشت سر مهدي(عج) نماز ميخواند. رسول خدا(ص) در توصيف عيسي(ع) فرمودهاند: «عيسيبن مريم(ع) در ميان امت من داوري دادگر خواهد بود، كينه و دشمني را از ميان مردم برميدارد و به اندازهاي ثروت ميريزد كه ديگر كسي آن را نميپذيرد، خشم و آزار از ميان جنبدگان هم برطرف ميشود و سرتاسر زمين چونان نقره نرم و انعطافپذير ميگردد.37 محييالدين عربي دربارهي حضرت مهدي(عج) ميگويد: همانا ختمكنندهي ولايت محمدي(ص)، مردي از شريفترين مردم عرب در اصل و نسب است كه در زمان ما موجود است. اگر چه ختم ظاهري ولايت در اولياي غيرختمي از آن عيسي(ع) ميباشد، ولي ولايت عيسي(ع) پايانيافته بهختم ولايت محمدي(ص) است. وارث ولايت محمدي(ص) همهي علوم را از روح رسولا…(ص) دريافت ميكند؛ او ختمكنندهي ولايت خاصهي محمدي(ص)در مقام خاتميت ميباشد. پس وراثت او از نظر كمال در گستردگي، جامعيت و احاطه به علوم رسول خدا، و از نظر شباهت احوال و مقامات و اخلاق به آن حضرت كاملترين وراثتهاست.
سيماي مسيح(ع) در قرص خورشيد و ماه:
براي اثبات اين مطلب حديث و سخني از انجيل ميآوريم: امام پنجم(ع)، شكافندهي دانش پيامبران(ع) ذيل آيهي شريفه؛ «اگر بخواهيم براي آنها نشانهاي از آسمان ميفرستيم، پس گردنهاي آنها دربرابرش خاضع ميشود»38فرمود: به زودي خداوند اين نشانه را خواهد فرستاد: «خورشيد از موقع زوال تا وقت عصر در وسط آسمان خواهد ماند و همه متوجه اين نشانه ميشوند. آنگاه سيماي مردي را در خورشيد ميبينند. نام و نشان او را خواهند شناخت. اين نشانهي پُرشكوه در عصر سفياني خواهد بود و در آن هنگام سپاه سفياني نابود خواهند شد و خود سفياني هم به هلاكت خواهد رسيد.39 در انجيل نيز آمده است: «و فوراً بعد از مصيبت آن ايام، آفتاب تاريك گردد و ماه نور خود را ندهد و ستارگان از آسمان فرو ريزند و قوتهاي افلاك متزلزل گردد، آنگاه عدالت پسر انسان در آسمان پديد گردد و در آن وقت همهي طايفهها سينهزني كنند و پسر انسان را ببينند كه بر ابرهاي آسمان با قوت و جلال عظيم ميآيد.40
بسترسازي فرود عيسي(ع):
اكثر قريب به اتفاق مردم جهان را مسلمانان، مسيحيان و يهوديان تشكيل ميدهند. وقتي كه موعود اينان مهدي(عج) و مسيح(ع) باشد و هر دو ظهور نمايند در حالي كه مسيح(ع) به دنبال امام زمان(عج) در حركت باشد و به عنوان وزير و مددكار از او پشتيباني كند، اين خود فراهم كردن بهترين بستر براي پذيرش قائمآلمحمد(ص) ميباشد، چنانكه از روايتهاي اسلامي و عهد قديم و جديد به خوبي استفاده ميشود و بر همگان واضح و روشن است كه قيام و نهضت مقدس مهدي(عج) جهاني است، ولي نه از نوع جهاني كه بر اثر پيشرفت علم و تكنولوژي به وجود آيد و نه از نوع آمريكايياش كه به وسيلهي صاحبان قدرت و سرمايه طراحي گرديد، بلكه با ماهيتي ايدئولوژيك، ديني و ساخته شده از آموزههاي دين اسلام كه مجري آن امام زمان(عج) و ساختار اوليهاش را پيامبرخاتم(ص) از طرف خداوند ريخته است.
دربارهي فراهم آمدن زمينههاي فرود حضرت عيسي(ع)، نكتههاي ديگري نيز وجود دارد كه در اينجا به بررسي آنها پرداخته ميشود:
پديدهي جهاني شدن:
اين نوزاد قرن (پديدهي جهاني) كه از طرف سلطهجويان در رگ و پي جامعهي انساني تزريق شده و چالشهايي هم به وجود آورده است. ذهن بسياري از پژوهشگران عرصهي علم و سياست و اقتصاد و فرهنگ را به خود مشغول ساخته، چرا كه داراي سويههاي مختلف ولي پيچيده ميباشد و اين پيچيدگي منحصر به فرد، انديشمندان را از ارائهي تعريفي روشن ناتوان ساخته و تعريف آن را بسيار دشوار ساخته است. ظواهر امر، نشانگر آن است كه اين نظريه بشريت را نابود ميسازد، چرا كه باعث تسلط يافتن سلطهجويان و ابرقدرتها ميشود. بنابراين، ملتهاي محروم جهان سوم دچار مرگ تدريجي ميشوند.
طرح دهكدهي جهاني در دنياي امروز، زمينهي مناسبي براي پذيرش حكومت جهاني مهدي موعود(عج) ميباشد، چرا كه مشكلات فرآيند طرح جهاني را در بر ندارد، براي اين كه انسانها از حقوق انساني و ديني و اجتماعي بهرهمند ميباشند و آسايش و آرامش فراگير، همه را در برميگيرد. افزون بر آن، در دولت كريمه جهاني حجتبنالحسن(عج)، مشكل اقتصادي وجود ندارد و از عوامل آشوبطلب، خبري نيست، چون پيشتر همهي نااهلان به كيفر عمل خويش رسيدهاند و اگر افرادي هم باشند حربهاي براي ايجاد اختلاف و هرجومرج ندارند. اهل كتاب از يهود و نصاري به مسيح(ع) ايمان آوردهاند و حضرت عيسي(ع) خود وزير و ناصر بقيها…(عج) ميباشد.
پيشرفت خيرهكنندهي دانش و تكنولوژي:
با وجود پيشرفت خيرهكننده در علم و گسترشيافتهها كه درك آن خارج از تصور است، هيچ يك ازاينها هنوز نتوانسته است به نياز و خواست دروني و بيروني انسان پاسخ كامل بدهد و اين خود دليل بر انتظار است، انتظار تا آمدن منجي و مصلح كل و انتظامدهنده به اين نظم نوين بينظمي.
آيندهي جهان از ديدگاه برخي از انديشمندان:
پايان تاريخ، زماني است كه انسان به شكلي نسبتا كامل از جامعهي انساني دست يابد، در آن ژرفترين و بنياديترين نيازهاي بشري برآورده شود. بشر امروزه به جايي رسيده است كه نميتواند دنيايي به كلي متفاوت از جهان كنوني را تصور كند، چرا كه هيچ نشانهاي از امكان بهبودي بنيادي نظم جاري وجود ندارد. هنگامي كه مردم هويت خود را بر مبناي قوميت و مذهب تعريف ميكنند در روابط خود و افراد وابسته به مذاهب يا قوميتهاي ديگر، احتمالاً «ما» را در مقابل «ديگران» ميبيند… مهمتر از همه اين كه تلاشهاي غرب براي ترويج ارزشهاي خود، يعني دموكراسي و ليبراليسم، به عنوان ارزشهاي جهاني و حفظ برتري نظامي و پيشبرد منافع اقتصادياش، واكنش تلافيجويانهي تمدنهاي ديگر را برميانگيزد.
برخورد تمدنها در دوسطح صورت ميگيرد: درسطح خُرد، گروههاي نزديك به هم درامتداد خطوط گُسل ميان تمدنها، غالباً با توسل به خشونت براي كنترل خاك و مهار يكديگر به نزاع ميپردازند. در سطح كلان، دولتهاي وابسته به تمدنهاي مختلف، براي كسب قدرت نسبي نظامي و اقتصادي، با هم به رقابت برميخيزند، براي كنترل نهادهاي بينالمللي و طرفهاي ثالث دست به مبارزه ميزنند و براساس رقابت، ارزشهاي خاص سياسي و مذهبي خويش را ترويج ميكنند.
برگرفته از سايت :المهدويه