به نام خدا
در رستاخيز مهدي(عج) آنچه هست دوستي، مهرباني و يگانگي است، مؤمنان در دادوستد از يكديگر سود نميگيرند، كينهها از دلها بيرون ميرود و همه جا را آرامش و امنيت فرا ميگيرد. شمشير بران و تيغ تيز مصلح كل، براي كافران، زورگويان، گردنكشان، خيانتكاران و منافقان و ياوهگويان صيقل داده شده است و او با ذوالفقار مرتضوي به هدايتگري خويش سرعت ميبخشد
در رستاخيز مهدي(عج) آنچه هست دوستي، مهرباني و يگانگي است، مؤمنان در دادوستد از يكديگر سود نميگيرند، كينهها از دلها بيرون ميرود و همه جا را آرامش و امنيت فرا ميگيرد. شمشير بران و تيغ تيز مصلح كل، براي كافران، زورگويان، گردنكشان، خيانتكاران و منافقان و ياوهگويان صيقل داده شده است و او با ذوالفقار مرتضوي به هدايتگري خويش سرعت ميبخشد. امام باقر(ع) به زاره فرمود: «هيهات، هيهات! كه قائم ما مانند پيامبر(ص) با ملايمت با مردم منافق و كافر رفتار نمينمايد، چون رسول خدا(ص) ميكوشيد تا محبت را در راه دين، جلب كند ولي امام زمان(عج) با شمشير و كشتار با آنان روبهرو ميشود. خداوند به او چنين امر فرموده است. شمشير مهدي(عج)، شمشير انتقام خداوند است.»
درگذشت عيسي(ع) پيش از مهدي(عج):
جابربن عبدا… انصاري از اميرالمؤمنين(ع) نقل ميكند كه؛ عيسي(ع) از آسمان فرود آمده و ياور مهدي(عج) ميگردد. امام زمان(عج) با عيسي(ع) و عدهي زيادي از يارانش به سمت بيتالمقدس حركت ميكنند و در اطراف قُدس جنگي عظيم بين دجال و حضرت مهدي(عج) اتفاق ميافتد كه پيروزي از آن سپاه مهدي(عج) خواهد بود. چون همهي لشكريان دجال كشته و هلاك شدند، دنيا آباد ميگردد و قسط و عدل درميان مردم حاكم ميشود. سپس عيسي(ع) ميميرد و امامزمان(عج) زنده باقي ميماند براي آن كه گيتي را به حكومت خدايي خويش وارد كند.46
در حديث آمده است كه موعود منتظر، رفاقت و همراهي خود را تا آخر زندگي مسيح(ع) با او ادامه ميدهد و مراسم دفن و خاكسپاري حضرت عيسي(ع) را آشكارا و در برابر همگان انجام ميدهد تا اين كه براي بعضي، از جمله؛ مسيحيان حرفي باقي نماند و سخناني چون گذشته را بر زبان جاري نسازند. پيكر او را با پارچهاي كه دستبافت مادرش حضرت مريم(س) است، كفن ميكنند و در كنار قبر مريم(س)، در قدس به خاك ميسپارند. (بيش از هبوط، مسيحيان پنداشته بودن كه عيسي(ع) مرده و به دار آويخته شده است ولي پس از نزول فهميدند كه درآسمان زنده بود، همانگونه كه قرآن فرمود) امام صادق(ع) ميفرمايد: «نخستين كسي كه در جريان رجعت باز ميگردد، امام حسين(ع) است.» و فرمود: «حسين(ع) با ارادهي حكيمانهي خداوند به دنيا باز ميگردد و حضرت مهدي(عج) انگشتر سليمان(ع) را به همراه زمام امور جامعه به او ميسپارد و او كسي است كه قائم(عج) را پس از زندگي درازمدت و شكوهمند، غسل ميدهد و به خاك ميسپارد.»47
يومالسبت: روز قيام مهدي(عج):
يومالسبت از ديدگاه روايتهاي اسلامي و ازمنظر يهود قابل بحث و بررسي است. در معارف يهوديت روزي است كه خداوند تلاش و كار را در آن حرام كرده است. به عبارت ديگر، سبت از نظر يهود يعني؛ قطع عمل در شريعت موسي(ع). اين روز مطابق است با روز شنبه از ايام هفته، كلمهي سبت شش بار در قرآن كريم تكرار شده است. قاموس كتاب مقدس ميگويد:«سبت اسم آن روزي است كه قوم يهود از تمامي اعمال خود دست كشيده استراحت ميكردند و اين لفظ عبراني تبديل به عربي شده و به معناي استراحت ميباشد. تورات كنوني، سفر خروج، باب 20، بند 8، ميگويد: «روز سبت را ياد كن تا آن را تقديس نمايي. شش روز مشغول باشي و همهي كارهاي خود را به جا آور. اما روز هفتمين سبت يهوه، خداي تو است، در آن هيچ كار مكن.»
مراسم سبت نزد مسيحيان:
اوريجن ميگويد: «بياييد رعايت سبت يهودي را كنار بگذاريم و ببينيم رعايت سبت براي مسيحي چگونه بايد باشد. در سبت، هيچ يك از امور دنيوي را نبايد برعهده گرفت. پس اگر شما از همهي كارهاي دنيوي خودداري كنيد و هيچ كار دنيوي انجام ندهيد بلكه به كارهاي روحاني مشغول شويد و به كليسا بياييد و به قرائت كتابهاي مقدس و مواعظ گوش دهيد، اگر دربارهي امورآسماني بينديشيد و به اميد آيندهي خويش اهتمام داشته باشيد، اگر به داوري آينده بينديشيد و نه به امور حاضر و مرئي، بلكه به امور نامرئي و آينده بنگريد اين است رعايت سبت براي مسيحيان.»
سبت در اسلام:
آيا ظهور بهجتافزاي حضرت حجتبنالحسنالعسكري(عج) در روز جمعه است و يا در روز شنبه دهم محرمالحرام، يعني؛ روز عاشورا؟ روايتهاي جمعه را كه رييسالمحدثين؛ شيخ صدوق در خصال، بابالسبعه، نقل فرمودهاند و مرحوم مجلسي در بحارالانوار، ج52، ص 279، از خصال نقل كردهاند از نظر سند صحيح، بلكه از روايتهاي عاليالسند ميباشد و از نظر دلالت هم در كمال اتقان است. افزون بر آن، اين روايتها با روايت صدوق در ثوابالاعمال، باب «ثواب من قرأ، سورهي بنياسرائيل» تأييد ميشود.
پايان دادن به نفوذ يهود از سوي امام زمان(عج) و مسيح(ع):
امام زمان(عج) ميخواهد براي هميشه به نفوذ يهود و نصاري و ديگر دينها و آيينهاي توحيدي و غيرتوحيدي پايان دهد و تنها پرچم برافراشته، پرچم آن حضرت باشد، زيرا وي از غار انطاكيه، تابوت سكينه را بيرون ميآورد و نسخهي اصلي تورات و انجيل درميان آن است. پس از آن در ميان اهل تورات به تورات و اهل انجيل به انجيل حكم ميكند و آنان را بر اساس همين كتابها به پيروي از خويش فرا ميخواند، افزون بر آن مسيح، ادريس، شمعون صفا و اصحاب كهف به پشتيباني و طرفداري از آن حضرت اقدامهاي لازم را انجام ميدهند. هيچ صاحب قدرتي از تمام مسلكها و عقيدهها و فلسفهها باقي نميماند جز آن كه اسلام را بايد بپذيرد، چون براساس روايتهاي مستفيضه صحيحهي حضرت بقيها…(عج) با آنان از راه قدرت و اعمال فشار درپذيرش دين و اطاعت از رهبري خودش اقدامهاي لازم را انجام ميدهد، چرا كه دوران عطوفت و نرمش سپري شده است. از اين رو، در صورت عدم پذيرش، حجتبنالحسن(عج) با چنين اشخاصي به عنوان كافر برخورد ميكند و سزاي كافر جز شمشير انتقام الهي نيست.
نقل است؛ از امام جعفر(ع) هنگام قيام(عج) همهي مؤمنان خوشحال ميشوند به خاطر آن كه خداوند نصرت و پيروزياش را به وسيلهي امام زمان(عج) بر آنان ارزاني ميدارد.
مسيح(ع) فرود ميآيد و فرياد ميزند: درب بيتالمقدس را بگشاييد، در را باز ميكنند و ايشان وارد بيتالمقدس ميشود. در اين ميان دجال با 000/70 يهودي پديدار ميشود، حضرت مهدي(عج) (و بنابه گفتهي برخي روايتهاي ديگر، عيسيبن مريم) او را ميكشد، پس از مشاهدهي چنين عملي، يهوديان به هر گوشه و كنار ميخزند، حتي در پناه سنگ و درخت و چيزهاي ديگر پنهان ميشوند تا خود را نجات دهند ولي زهي خيال باطل، همه چيز به قدرت الهي به سخن ميآيد و بانگ بر ميآورد كه: «اي بندهي خدا و اي مسلمانان، اينجا يك يهودي مخفي شده است، پس او را ميگيرند و به سزاي خود ميرسانند و هلاك و نابودش ميكنند و اين چنين است كه جهان از لوث وجود جنايتكاران و ناپاكان پاك ميشود.
عيسي(ع) همنشين مهدي(عج):
امام پنجم(ع) ميفرمايد: «… به سوي كوفه عزيمت مينمايد و بر تخت سليمان پيامبر(ع) مينشيند، عصاي موسي(ع) را در دست دارد و روحالأمين (جبرئيل) و حضرت عيسيبن مريم(ع) همنشين مهدي(عج) هستند. بُرد پيامبر خدا(ص) را بر تن دارد و ذوالفقار را حمايل كرده، صورتش چون قرص ماه در شب بدر ميدرخشد و از دندانهايش نوري چون برق پرتو ميافكند و بر سر مباركش تاجي از نور قرار دارد.» 48
مسيح(ع) مصاحب مهدي(عج):
ابوالقاسم طائي گويد: از عليبن موسي امام هشتم(ع) پرسيدم: «در آخرالزمان با چه كسي جنگ كنيم؟» فرمود: «كساني كه با صاحب و همراه عيسي(ع) ميجنگند، و آن صاحب همان مهدي(عج) خواهد بود.»49
عيسي(ع)، جانشين فرماندهي كل قوا:
اميرالمؤمنين(ع) فرمود: «… پس در همان هنگام (بقيها…(عج)) عيسي(ع) را خليفه و جانشين خود در جنگ با دجال يكچشم قرار ميدهد، پس از آن فرماندهي يكي از لشكرهاي آن حضرت را بر عهده ميگيرد (براي جنگيدن با دجال)، چون كه دجال كشاورزي و محصولهاي آن را نابود ساخته و مردم را به هلاكت رسانده است. عيسي(ع) در گردنهي هرت به او ميرسد و فريادي هولناك برسرش كشيده و ضربهاي سخت بر وي فرود ميآورد و او را در شعلههاي آتش ذوب ميكند، آنسان كه سُرب در آتش ذوب ميشود.50
عيسيبن مريم(ع)، فرماندهي سپاه مهدي(عج):
خداوند متعال، عيسيبن مريم(ع) را ذخيره فرموده، تا از جهات عديده به وليا… اعظم(عج) كمك نمايد. پيش از اين به برخي ازموارد آن اشاره شد. اينك مبايد گفت ديگر ازآن جهات اين است كه مسيح(ع) پس از به هلاكت رساندن دجال، فرماندهي يكي ازسپاههاي امامزمان(عج)را برعهده ميگيرد.
اميرالمؤمنان(ع) ميفرمايد: «سپس خارج ميشود حضرت عيسي(ع) در حالتي كه امارت و فرماندهي سپاهمهدي (عج) را بر عهده دارد؛ هنگامي كه دجال، مردم و زندگي آنان را خراب كرده است.»51
عنوانهاي موجود، در برخي كتابهاي اهلسنت:
گروه زيادي از بزرگان اهلسنت دربارهي مسئلهي مهدويت و امام زمان(عج)، كتاب مستقل نوشتهاند و برخي هم در آثار خود باب ويژهاي براي اين موضوع در نظر گرفتهاند، تعداد ديگري از آنان هم به مناسبتهاي مختلف از مهدي موعود سخن به ميان آوردهاند، كه از آن جمله است صاحب صحاح و تاريخنگاران معتبر.
– در اينجا به برخي از عنوانها اشاره ميشود:
«المهدي(عج) يكسرالصليب وعنده عيسي(ع)»: ابوهريره از رسولا…(ص)؛ المعجم الصغير: 105، صحيح ترمذي، 3/232.
«من انكر خروج المهدي(عج) فقد كفر»: لسانالميزان: 5/130، فرائدالمسمطين، بابالقول المحضر في علامات المهديالمنتظر.
عناوين زياد ديگري دركتابهاي عالمان اهلسنت وجود دارد. براي اطلاع بيشتر المداهة، ج 3، بحارالانوار، ج 51، صص 78 تا 108 از كشف الفهمه كنايه الطالب و طرائف ابن طاووس نقل كردهاند مراجعه فرماييد.
چگونگي سلام به حضرت، پس از ظهور وي:
مردي از امام صادق(ع) پرسيد: «آيا ميتوانيم به قائم آلمحمد(ص) با عنوان؛ «اميرالمؤمنين(ع)، سلام دهيم.» فرمود: «خير، آن اسمي است كه خداوند مخصوص اميرالمؤمنان عليبن ابيطالب(ع) قرار داده و تنها او را با اين لقب ناميده است، هرگز كسي را نه پيش از ايشان و نه پس از ايشان به اين لقب نبايد صدا زد مگر اين كه آن شخص كافر باشد (هر كس به اين لقب ناميده شود كافر خواهد بود). عرض كرد: «پس چگونه و با چه نامي سلام دهيم؟ فرمود: ميگويي: «السلام عليك يا بقيها…(عج)»، سپس آن حضرت اين آيه را قرائت نمود: «بقيها…(عج) خير لكم ان كنتم مؤمنين.»52
سبدي از نور: ذكر چند حديث، مربوط به حضرت مهدي(عج):
حضرت صادق(ع) فرمود: «خوشا به حال دوستان قائم ما، كه در غيبتش ظهور او را انتظار ميكشند و در ظهورش از وي پيروي ميكنند.»53
امام ششم(ع) فرمود:«از آيين امامان معصوم(ع) است؛ تقدي، عنت، صالح بودن و انتظار فرج يا صبر و شكيبايي.»54
امام سجاد(ع) فرمود: «انتظار فرج از بزرگترين و برترين كارها است.»55
امام باقر(ع) فرمود: هنگامي كه قائم(عج) قيام كند خداوند از هر مؤمني اندوه و بيماري را ميبرد و به هر مؤمني توان ميبخشد.»56
از امام صادق(ع) پرسيده شد: «نشانهي قائم آلمحمد(عج) در وقت ظهور چيست؟» فرمود: «يكي ازعلامتش آن است كه؛ ايشان درآن هنگام، سن زياد و صورتي جوان دارد، به طوري كه هر كه ايشان را ببيند، گمان ميكند چهل سال و يا كمتر سن دارد و نشانهي ديگر آن حضرت آن است كه؛ گذشت شب و روز وي را پير نميكند، تا اينكه مرگش فرا رسد.»57
برگرفته از سايت :المهدويه
یک دیدگاه
عصر انتظار
خیلی خوب بود