راهیان نور در جبهه های غرب کشور
شهدا ما رو طلبیدند وما هم لبیک گفتیم و قسمت شد بریم اردوی راهیان نوردر جبهه های غرب کشور. انشاءالله قسمت شما هم بشود. نقطه ی رهایی ما جلوی گلستان شهدای شهرمون بود والبته مبدأ ومقصد یکی بود و هر دو گلستان شهدا. باشد که بشود تا قیامت هم در جوارشان محشور شویم انشاءالله .
لازم به ذکر است که جبهه های غرب کشور خیلی بهش پرداخته نشده است ومثل جبهه های جنوب مشتری نداره . همین که تو این فاز وفضا قرار می گیری یه حس ِ تو جبهه بودن بهت دست می ده که همینش هم غنیمته . بالأخره خاک جبهه ها آغشته به خون شهداست وفضا یه جورایی فضای کرب و بلاست.
مهران و یادمان شهدای قلاویزان
وارد مهران که می شی و جمعیتِ منتظر ومشتاق حرم حضرت ارباب را که می بینی دلت می سوزه وکباب می شه و لقلقه زبانت ای کاش ای کاش می شه که ای کاش جای این زوار بودم و راهی سرزمین کرب وبلا می شدم . به یادمان شهدای قلاویزان که برسی جایی که بیشتر فرکانس می فرستد زیارتگاه یک شهید بی نام است که همه هجوم می آورند برای نثار فاتحه و زیارت و تبرک و … ولابد این شهید خودش خواسته بوده که زهرا گونه در دل زمین قرار بگیرد و چه زیبا گفت سید شهیدان اهل قلم که :گمنامی تنها برای شهرت پرستان درد آور است وگرنه همه ی اجر در گمنامی است.
یادمان مطلع الفجر وفرنگیس
یادمان مطلع الفجردر گیلان غرب است که در این یادمان یکی از شیرزنان ایران زمین دردفاع مقدس که بومی همان منطقه واهل روستای گور سفید است بنام فرنگیس حیدرپورکه برای زائران شهدا ،ما وقع آن کاری را که کارستان هم بوده است شرح می دهد البته به زبان محلی که یکی از برادران بومی به عنوان مترجم صحبت هایش را ترجمه می کرد .
قضیه از این قرار بوده که هنگام تعدی دشمن به این منطقه دو عراقی مسلح به این روستا می روند و فرنگیس ِ قهرمان ِ قصه ی ما با تبر، یکی از عراقی ها را به درک واصل می نماید و دیگری را هم که از ترس به اصطلاح کوپ کرده بوده را اسیر می نماید وجان خود ودو فرزندش را نجات می دهد .واقعاً این کار دل وجگر می خواهد. دست مریزاد.
بارگاه حضرت احمد بن اسحاق
نماز مغرب وعشا مهمان این بزرگوار در حریم وحرمش در شهرسرپل ذهاب بودیم او عالمی جلیل القدر فقیهی پرهیزکارو نماینده مورد اعتماد ویژه امام حسن عسگری (علیه السلام) در شهر قم بود.
متن نامه امام با دست خط مبارک خویش خطاب به احمد ابن اسحاق، چنین است :
فرزند ما متولد شد. باید آن را از دیگران پوشیده بداری زیرا ما به جز دوستان نزدیک خویش کسی را از آن آگاه نکرده ایم و ما دوست داشتیم که به تو خبر دهیم تا خداوند تو را به وسیله این خبر خوشحال گرداند، همان طور که ما هم خوشحال شده ایم .
یادمان شهدای عملیات مرصاد
هر وقت کرمانشاه رفتید به این یادمان که کنار جاده هست و توسط لشگر ۲۹ حضرت نبی اکرم ساخته شده است سری بزنید . داخل محوطه یک بالگرد است و یک ضد هوایی و عکس شهیدانی نظیر صیاد دل ها سپهبد شیرازی ، همت ، شوشتری و… و داخل هم مزار چند شهید گمنام و عکس ها وسندهایی از شکست مفتضحانه منافقین در عملیات مرصاد.
یگانه معمار کبیر انقلاب اسلامی هم در مورد منافقین کور دل فرمودند : منافقین از کفار هم بدترند.
گلزار و یادمان شهدای پاوه
قبل ترها شامپوی خمره ای پاوه که به رنگ زرد و صورتی بود[ البته زردش بیشتر بود ] مورد استفاده ی خیلی ها بود منم خیال می کردم که پاوه فقط اسم شامپوست حالا نگو که اسم شهری هم با این عنوان هست . شهر پاوه مدتی بعد از انقلاب به پایگاه گروه های ضد انقلاب تبد یل ونا امن شد. تلاش دکتر چمران و تعداد معدودی از همرزمانش برای پاکسازی پاوه در مرداد۵۸در تاریخ انقلاب به یادگار مانده است.
موزه دفاع مقدس همدان
موزه ای که ده سال تمام زمان برده تا به منصه ظهور برسد و خیلی هم قشنگ طراحی شده است که نظر هر بیننده ای را به خود جلب می کند . قسمت های مختلفی دارد اما داخل یکی از راهروها و یک قسمتی از آن راهرو یک کلاس درسی که مثلاً بمباران شده ساخته وپرداخته شده که هرکه وارد آن قسمت بشود بصورت خودکار صدای معلم که در حال درس دادن به بچه هاست و همچنین صدای بچه ها هم می آید و چند لحظه بعد بمباران می شود و دیگر صدایی از کسی خروج پیدا نمی کند و یک عکسی هم به دیوار راهروست که یک بچه پس از تخریب کلاس، روی دیوار و سقف خراب شده ی کلاس و مدرسه که با خاک یکسان شده است نشسته است و دارد مشقش را می نویسد. که خیلی عجیب و زیباست.
میان برنامه با کمربند بازی
چون دوستان ما فرهنگی هستند شب هنگام، که در اسکان برای خوابیدن رفته بودیم تصمیم گرفته شد تا بازی مهیج کمربند بازی به وقوع بپیوندد که پیوست و داور مسابقه شد یک رزمنده ی جانباز سرافراز و کمک داور هم ، دیگر رزمنده ی جانباز سربلند که نگین محفل ما بودند.
مسؤول طرح صالحین ناحیه می گفت هر وقت باهم دیگه فوتبال بازی کردید ونیازی به داور نداشتید بدونید طرح صالحین به نحو احسن در حلقه شما اجرا شده .
از طرفی تو این کمربند بازی نیاز به داور داشت که هیچ این داوران عزیز هم که داوری می کردند اعضای تیم بازنده حرف داور رو قبول نمی کردند وبا این تفاسیر می توان گفت طرح صالحین از این نظر در حلقه ما اپسیلون اثر گذاشته البته بچه ها هم برای جذاب تر شدنش جرزنی می کردند که بازی ملتهب تر شود وگرنه منظور خاصی نداشتند .
یکی از بچه ها می گفت آخر سر از عمو حسن (کمک داور )حلالیت طلبیدم و گفتم که اگه خاطرتان را مکدر کردم ببخشید گفت :این حرفا چیه عیبی نداره راحت باش فقط من خیال می کردم آقا جلال ( داور ) موجیه فهمیدم تو هم که جبهه نرفتی موجی هستی
مارو از نظرات خودتون بی دریغ نسازید.
یاعلی.
7 دیدگاه
اسد
منتظر جواب هستم
اسد
یه سوال دیگه احمدی روشن
یه مدتیه سید دیگه جواب کامنتها رو نمیده حتی اونارو تایید هم نمیکنه
جریان چیه؟؟؟؟
اسد
والا خود سید با نام عصر انتظار وقتی کامنت میزاشتم جواب میداد
حالا برام سوال پیش اومد؟؟؟
اسد
سلام
مگه چن نفر سایت رو اداره میکنه؟؟؟
ممنون
Ahmadiroshan
سلام آقا اسد
چطور مگه؟
چی شد كه اين سوال رو پرسيدی؟
وحید
سلام خداقوت
آفرین
خوب بود
اما فونتی که نوشتی خیلی بد
لطفا اصلاح بفرمایید
هم ریزتر و هم فونت تغییر بدین
یاعلی
Ahmadiroshan
سلام
ممنون