به نام خدا
درخصوص حضرت ولي عصر و صاحب الامر(ع) محرم غيب و امين اسرار خداوند متعال، به آنچه مورد رضايت خداوند است كه در حق ايشان بيان شود، متوسل ميشويم.
بعضي از عباراتي كه در شأن آن بزرگوار(ع) وارد شده، فهم و تصور اعماقشان دشوار است. مثل اين فراز از دعاي ندبه:
سخنراني آيتالله العظمي وحيد خراساني
بنفسي أنت من عقيد عزٍّ لايسامي.1
يعني خداي متعال مقامي را به تو اعطا نموده كه با آن مقام به قلة عزتي رسيدهاي كه هيچ كس را توان رسيدن به آن نيست، يا مقام هيچ كس نميتواند با آن برابري كند.
درك اين جمله، منوط به درك مفهوم امامت و درك اين مطلب است كه امام مهدي(ع) كه امامت به او ختم ميشود، كيست؟
تمام عالم، منتظر وجود حضرت آدم و فرزندان او بود و سرّ آن در كلام خداوند متعال نهفته است كه:
إنّى أعلم ما لاتعلمون.2
من چيزي را ميدانم كه شما نميدانيد.
و تمام بني آدم منتظر نبوت و رسالت پيامبران بودند، زيرا رسالت پيامبران، تعليم و تربيت بنيآدم و راهبري آنها تا رسيدن به نهايت كمالشان بود.
و تمام پيامبران و رسولان و رسالت آنان، انتظار خاتم انبياء(ص) بوده است؛ به دليل اينكه تربيت انسانها و رسيدن آنها به كمال فقط با رسالت آن بزرگوار محقق ميشد و به ثمر ميرسيد.
اما عجيبتر و بزرگتر اين است كه خاتم پيامبران، خود به آمدن حضرت مهدي(ع)، خاتم امامان و تحقق دهندة اهداف رسالت، چشم دوخته بود.
اگر اين مسأله را بفهمي، خواهي فهميد ولي عصرو امام زمان، صلوات الله عليه، كيست.
امام زمان(ع) غيب مخصوص خداوند
از امام صادق(ع) در مورد تفسير اين آيه سؤال شد:
الم٭ ذلك الكتاب لاريب فيه هديً للمتّقين٭ الذين يؤمنون بالغيب و يقيمون الصلاة و مما رزقناهم ينفقون.3
الف، لام، ميم. اين است كتابي كه در (حقانيت) آن، هيچ ترديدي نيست، (و) ماية هدايت تقواپيشگان است. آنان كه به غيب ايمان ميآورند، و نماز را برپا ميدارند، و از آنچه به ايشان روزي نمودهايم انفاق ميكنند.
آن حضرت(ع) در جواب فرمودند:
مراد از متقوّن، همان شيعيان حضرت علي(ع) هستند، و مراد از «غيب» همان حجت غائب(ع) است. و گواه آن فرمودة خداوند متعال است، كه ميفرمايد:
و يقولون لولا أنزل عليه آيةٌ من ربّه فقل إنمّا الغيب لله فانتظروا إنّى معكم منالمنتظرين.4و5
و [كافران] ميگويند، چرا آيتي (نشانهاي) از پروردگارش، براي او نازل نميشود؛ پس بگو همانا غيب مخصوص خداست، پس منتظر باشيد كه ما نيز از منتظران هستيم.
در جايي كه امام صادق(ع) اينگونه استدلال ميكنند كه نوابغ بشريت بايد عقل خود را به كار بيندازند و در اعماق كلام آن حضرت به تفكر بنشينند، امام صادق(ع) در اين مورد به كلام خداوند استدلال ميكنند.:
و يقولون لولا أنزل…
معناي اين استدلال، اين است كه نزول آيه از سوي خداوند امري است قطعي و تحقق يافته، و خداوند به پيامبرش امر نموده است كه منتظر آن باشد. و اين، آية مورد انتظار از غيب است و مختص به خداوند متعال؛
فقل إنّما الغيب لله.
بنابراين، به خاتم انبياء، اولين شخصيت عالم وجود و عصارة خلقت و بعثت، امر شده است كه مردم را به آية غيب وعده دهد. آيهاي كه به دست فرزند موعودش (ع) تحقق مييابد و به آنها بگويد:
إنّى معكم من المنتظرين.
وجود عالم، از ابتدا تا انتها، در انتظار آمدن پيامبر خدا بود و او، خود، نيز در انتظار آمدن مهدي موعودش(ع). اين است همان امام مهدي(عج) كه تمامي آنچه دنيا آنرا از دست داده، در وجود او پيداست. او همان كسي است كه تمام پيامبران از آدم تا خاتم، چشم به او دوختهاند.
ياران امام مهدي(ع)، برادران پيامبر
اين همان مقام بزرگ و منزلت عظيم است، كه حديثي معتبر، كه هيچ شكي در سند آن نيست، برآن دلالت ميكند؛ رسول خدا(ص)، خاتم الانبياء و سيد رسولان، منتظر نوادة خويش مهدي موعود(عج) است و ديدار اصحاب او را آرزو ميكند و ميفرمايد:
چقدر دوست دارم برادران خود را ببينم.
و يا اينكه ميفرمايند:
آه كه چقدر مشتاق ديدن برادران خود هستم.
اصحاب به ايشان عرض كردند: آيا ما برادران شما نيستيم. فرمودند:
شما ياران من هستيد، و برادرانم، كساني هستند كه هنوز نيامدهاند.
اصحاب عرض كردند كه: اي رسول خدا! چگونه آن دسته از امت خود را كه هنوز نيامدهاند، ميشناسيد؟ حضرت فرمودند:
اگر كسي در بين يك گله اسب، اسبي ممتاز و بينظير داشته باشد، آيا ميتواند او را به راحتي بشناسد يا خير؟
عرض كردند: بله، ميتواند. سپس پيامبر(ص) فرمودند:
برادران من نيز در روز قيامت نوري دارند كه آنها را از ديگران جدا ميكند، و من پيش از آنها وارد حوض ميشوم. و اما آگاه باشيد كه عدهاي هم هستند كه از كنار حوض من رانده ميشوند، همچنان كه شتر گمراه رانده ميشود. آنها را خطاب ميكنم: آيا شتاب نميكنيد، گفته ميشود: آنها بعد از تو تغيير كردند و من ميگويم: دور شويد، دور شويد.6
ماه رمضان، ماه امام زمان(ع) است
اين، ماه رمضان است كه به سوي شما ميآيد، ماه خداوند متعال، و ماه قرآن:
شهر رمضان الّذى أنزل فيه القرآن هديً للنّاس و بينّاتٍ من الهديٰ و الفرقان.7
ماه رمضان [همان ماه] است كه در آن، قرآن فروفرستاده شده است، [كتابي] كه مردم را راهبر، و [متضمن] دلايل آشكار هدايت، و [ميزان] تشخيص حق از باطل است.
ماه امام زمان(ع) است، كه ملائكه در شب قدر، بر او نازل ميشوند:
إنّا أنزلناه في ليلة القدر٭ و ما أدريٰك ما ليلة القدر٭ ليلة القدر خيرٌ من ألف شهرٍ٭ تنزّل الملآئكة و الرّوح فيها بإذن ربهّم من كلّ أمرٍ.
ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل كرديم. و از شب قدر، چه آگاهت كرد. شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است. در آن [شب] فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، براي هر كاري [كه مقدر شده است] فرود ميآيند.
« الملائكة» دلالت بر جنس ملك و ملكوت دارد، و با آنها (ملائكه) «روح» نيز نازل ميشود. روحي كه در مقام و منزلت با تمام ملائكه برابري ميكند. آري، آنها تمام امر را بر ولي امر نازل ميكنند.
در اين ماه، اوقات خود را به امور بيهوده، سپري نكنيد. بلكه اوقات خود را فقط در ذكر خدا بگذرانيد. چرا كه ماه، ماه خداست. همچنين وقت خود را با قرآن پر كنيد، چرا كه ماه، ماه قرآن است؛ و قسمت سوم وقت خود را نيز به امام زمان(ع) اختصاص دهيد؛ در اين ماه به گونهاي عمل كنيد كه اسم شما در دفتر او ثبت شود.
خادم امام زمان(ع) باشيد
خادم اين و آن نباشيد. آيا ميخواهيد خادم كسي باشيد كه با اندك قدرتي كه بهدست ميآورد، خود و شخصيت و تعادل خود را فراموش ميكند، بلكه خادم كسي باشيد كه خداوند به بركت وجود او، آسمان را از فرو افتادن بر زمين نگاه ميدارد.
قدر خودتان را بدانيد و شخصيت والاي خود را به قيمتي ارزان نفروشيد. خود را به خدا بفروشيد، به قرآن و، به صاحب الزمان(ع). انسان چگونه ميتواند عاشق خدا شود، در حالي كه عشق ديگري او را احاطه كرده است؟ يا چگونه ميتواند عاشق صاحب الزمان(ع) شود، در حالي كه عاشق كس ديگري، غير از امام زمان(ع) است؟
مزاج عشق بس مشكل پسند است
قبول عشق بر طاق بلند است
يعني اينكه يكي از صفات عشق، تكبر آن است كه در قبول عاشق حقيقي، بسيار سختگيري ميكند. هيچگاه «عدم» را شريك «وجود» قرار ندهيد و هيچگاه معدوم را با موجود تركيب نكنيد.
با وجود نور وارد تاريكي نشويد و خود را وقف امام زمان(ع) كنيد. امام باقر(ع) به عبدالحميد واسطي فرمودند:
آيا فكر ميكني، كسي كه خود را وقف خداي عزوجل كند، خداوند براي او هيچ گشايشي قرار نميدهد؟البته. والله، خدا براي او فرج و گشايش قرار ميدهد. خداوند رحمت كند بندهاي راكه خودش را وقف ما كند، خداوند رحمت كند بندهاي كه امر ما را احيا نمايد.
عبدالحميد ميگويد، سؤال كردم: اگر قبل از درك حجت قائم(عج) بميرم چه؟ فرمودند:
كسي كه بگويد، اگر قائم آل محمد(ع) را درك ميكردم، هر آينه، او را ياري مينمودم، مثل كسي است كه در كنار او شمشير ميزند، بلكه مثل كسي است كه در ركاب ايشان به شهادت ميرسد.3
اگر قدم به قدم، در اين مسير پيش برويد، شما از مخلصان هستيد و نه مشركان. به دو كلمه اكتفا كنيد:
ـ حي و قيوم و منزهي كه وجود عالم از اوست؛ و
ـ كسي كه عالم وجود به خاطر اوست؛
كه همان صاحب الزمان، ارواحناله الفداست. به غير از اين دو، چيز قابل ذكري وجود ندارد. اگر خودتان را وقف اين دو نماييد، از مصاديق اين حديث شريف ميشويد كه از امام صادق(ع) نقل شده كه ايشان فرمودند:
روزي رسول خدا(ص) در بين جمعي از اصحاب خود، دوبار فرمودند: «خدايا ديدار برادرانم را نصيبم كن.» اصحابي كه دور حضرت بودند، گفتند: اي رسول خدا، آيا ما برادران شما نيستيم؟ حضرت فرمودند: خير، شما ياران من هستيد؛ و برادران من قومي هستند كه در آخرالزمان به من ايمان ميآورند در حالي كه مرا نديدهاند. خدا اسامي آنها و پدران آنها را قبل از آنكه آنها را از صلب پدرانشان و رحم مادرانشان خارج نمايد، به من آموخته است. آنها كساني هستند كه پايداريشان بر دين خود، از راه روندة برخار مغيلان و از نگهدارندة آتش سوزان در دست بيشتر است. آنها در ظلمات، چراغهاي هدايتاند و خداوند آنها را از هر فتنهاي در زمين پر از ظلمت نجات ميدهد.10
اين عبارت را پيامبر، دوبار فرمودهاند، نه يك بار. اين جمله، از كسي است كه نفسش، نگاهش، كلامش با عالم وجود برابري ميكند. اصحاب سؤال ميكنند كه آيا ما براداران شما نيستيم؟ ميفرمايند: خير، شما اصحاب من هستيد و برادرانم غير از شمايند.
روح من فداي شما، اي صاحبالزمان(عج)، اي مرد خدايي! تو كيستي كه شاگردان مكتب تو، كساني كه تو آنها را تربيت نمودهاي، و خادماني كه شرف خدمت در حضور تو را دارند، به مقامي ميرسند كه برادران پيامبر به شمار ميروند تا جاييكه پيامبر آرزوي ديدار و گفتوگوي با آنان را دارد. چه سرّي در وجود تو نهفته است كه از آن در وجودشان دميدهاي؛ اي غيب پنهان خداوند، و اي راز سربستة حق!
اين چه معدني است، در وجود تو و اين چگونه تربيتي است كه آنها را دردينشان سرسختتر از كسي قرار ميدهد كه در شب تار، تيغهاي خار مغيلان دست او را ميبرند، اما او هيچ اعتنايي به آن نميكند، يا سرسختتر از كسي كه آتش گداخته را در دست ميگيرد و هيچ توجهي به سوختن دست خود ندارد؟ اين چه درجهاي از ايمان است كه سبب اشتياق پيامبر به ديدار آنان شده است.
آنها عصارة عالم خلقت و ثمر، درخت نبوت و امامتاند، كساني كه امام(ع) در غيبت خود، آنها را تربيت كرده است. كساني كه با صبر خود، امتحانات الهي را پشت سرگذاشتهاند و به مقام برادري پيامبر نايل شدهاند، كه مقامي بس عظيم است و بعد از مقام معصومين(ع) قرار دارد. اگرچه اين مقام آنها به درجة مقام اخوت اميرمؤمنان حضرت علي(ع) با پيامبر اكرم(ص) نميرسد. آنها كسانياند كه با صبر خود و وقف خود براي خدا، و رسول او، و حجت او، به اين مقام بلند دست يافتهاند.
عصر غيبت، عصر آزمايش
اينگونه است كه عصر غيبت، عصر امتحان و آزمايش است. عصري است كه در آن گوهرهاي پنهان با انواع امتحانات الهي آشكار ميشوند.
عبدالرحمان بن سيابه از امام صادق(ع) نقل كرد كه ايشان فرمودند:
چگونه خواهد بود، حالتان وقتي كه بي امام هادي و راهنما شويد؟ بعضي از بعضي ديگر تبرّي ميجويند، در آن زمان است كه از يكديگر جدا شده، پالايش و غربال ميشويد، و در آن هنگام «تميّزون» (متمايز ميشويد).
و اين، مرحلة نخست است كه اشاره دارد به مرحله جدا شدن خبيث از طيّب.
و مرحلة دوم، «تمحّصون» (پالايش ميشويد)؛ مانند پالايش سنگ معدن، مثل طلايي كه ذوب ميكنند و سپس به آن موادي ميافزايند تا ناخالصيهايش جدا شود.
و مرحلة سوم، «تغربلون» (غربال ميشويد)؛ مانند غربال كردن گندم، براي جداكردن گندمهاي تلخ و ضعيف كه از غربال به پايين ميافتند.
در روايتي از شيخ طوسي است، كه وقتي امام به اين جا رسيدند، آن را سه بار مطرح كردند؛
لايكون فرجنا حتيّ تغربلوا ثمّ تغربلوا ثمّ تغربلوا، يقولها ثلاثاً، حتيّ يذهب الله تعالي الكدر ويبقي الصّفوّ.
فرج ما نخواهد رسيد، مگر آنكه غربال شويد و غربال شويد و غربال شويد، تا جاييكه خداوند متعال، آلودگان را از پاكان جدا نمايد.
يعني اين غربال مؤمنان در نزديكي زمان ظهور، سه بار اتفاق خواهد افتاد.11
و مرحلة غربال، سختترين اين مراحل است.
اين همان راه و مسيري است كه رسول خدا(ص) در امت خود انتظار آنرا دارد. و اين همان تكامل است كه خداي متعال با قوانين و سنتهاي خود در آزمايش امتها، انبيا و امامان(ع) قرار داده است، تا درخت بشريت در ساية دولت عدل الهي به ثمر بنشيند. اين از اسرار غيبت است كه خداي متعال براي خاتم امامان، از عترت پيامبر(ص) تقدير نموده است.
اين همان [امام] غايبي است كه خداوند، او را مظهر غيب و شهادت خود قرار داده است. او در غيبت خود، مظهر غيب الغيوب است و وقتي كه ظهور نمايد، خداوند او را مظهر شهادت (احقاق كنندة هر حقي و باطل كنندة هر باطلي) قرار ميدهد. اين چه قدرتي است كه خداوند به او عطا ميكند، و به وسيلة او هر حقي را احقاق ميكند، و هر باطلي را باطل مينمايد.
سلام خدا بر تو اي نهايت آرزوها؛
المنتهيٰ إليه مواريث الأنبياء، ولديه موجود آثار الأصفياء، المؤتمن علي السّرّ، والوليّ للأمر.12
[كسي كه] تمام مواريث پيامبران به او رسيده و آثار برگزيدگان نزد او ميباشد؛ امين بر اسرار (الهي) و ولي امر (پروردگار).
فرازي از ميراثهاي انبياء را بخوانيد تا خبرش را دريابيد؛ و در آن باره خداوند ميفرمايد:
و إذ قال ربّك للملآئكة إنّى جاعلٌ فى الأرض خليفةً قالوا أتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدّماء و نحن نسبّح بحمدك و نقدّس لك قال إنّى أعلم ما لاتعلمون٭ و علّم آدم الأسماء كلّها ثمّ عرضهم علي الملآئكة فقال أنبئونى بأسماء هؤلآء إن كنتم صادقين.13
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در زمين، جانشيني خواهم گماشت، [فرشتگان] گفتند: آيا كسي را در آن ميگماري كه در آن فساد انگيزد و خونها بريزد؟ و حال آنكه ما با ستايش تو، [تو را] تنزيه ميكنيم و به تقديست ميپردازيم؛ فرمود: من چيزي ميدانم كه شما نميدانيد. و [خدا] همة [معاني] نامها را به آدم آموخت، سپس آنها را برفرشتگان عرضه نمود و فرمود: اگر راست ميگوييد، از اسامي اينها به من خبر دهيد.
سپس اين امر به صحيفههاي آدم و ادريس و نوح، پيراهن ابراهيم، عصاي موسي، انگشتر سليمان، كمال موسي و جلال و شكوه عيسي و صبر ايوب ميرسد و ادامه مييابد تا به ميراث حضرت محمد(ص) كه همان قرآن منزل است، ميرسد.
سلام بر تو اي حافظ اسرار پروردگار جهانيان، سلام بر تو يابن رسول الله، ما به تو ظلم كرديم؛ ما به شما اهل بيت(ع) ظلم كرديم، در حاليكه هرچه ما داريم از شماست، به بركت وجود شما اهل بيت، خلايق روزي داده ميشوند و به بركت وجود شما زمين و آسمان ثبات دارند. ما شعار خدمت به شما را سر داديم، اما بيشتر از آنكه در خدمت شما باشيم، كمر به خدمت ديگران بستيم، بلكه ما به شما بياحترامي كرديم.
اما كرم شما اهل بيت(ع)، حد و مرز ندارد، بابت گذشتة ما، عفو خود را شامل حالمان كنيد و عنايت خود را شامل حالمان كنيد تا خدا ما را براي خدمت به شما، در باقيماندة عمر قبول فرمايد. ما اميدواريم كه چشم عنايتي به ما بيفكنيد، از آن نگاههايي كه دنيا را متحول ميكند. تو همان كسي هستي كه بهوسيلة او:
أشرقت الأرض بنور ربّها.14
و زمين به نور پروردگارش روشن گردد.
پس چه ميشود اگر تاريكيهاي وجود ما را به روشنايي خود بزدايي؟ و تو همان كسي هستي كه خداي عزوجل دربارهاش فرموده است:
إعلموا أنّ الله يحيى الأرض بعد موتها.15
بدانيد، همانا خداوند زمين را پس از مرگش، زنده ميگرداند.
پس با آنچه خداي متعال به تو ارزاني داشته، قلبهاي ما را زنده كن.
پروردگارا! بر خليفه و حجت خود درود فرست، به اندازهاي كه در حيطة علم توست، درودي بيپايان، تا تداوم ملك تو، و ما را از اعوان و انصار و شيعيان و پيروان او قرار بده.
و آخر دعوانا أن الحمدلله ربّ العالمين.
پينوشتها:
٭ اين سخنراني در تاريخ 14 شعبان 1420 ق. ايراد شده است؛ متن عربي برگرفته از: الحقّ المبين في معرفة المعصومين، علي كوراني
1. محدث قمي، مفاتيح الجنان، دعاي ندبه.
2. سورة بقره(2)، آية 30.
3. سورة بقره(2)، آية 3ـ1.
4. سورة يونس(10)، آية 20.
5. شيخ صدوق، كمالالدين و تمام النعمة، ج 2، ص 340؛ نيز تأويل الآيات، ج 1، ص 31.
6. صفار، بصائر الدرجات، ص 104 و در صحيح مسلم النيسابوري: ج1، ص150.
7. سورة بقره(2)، آية 185.
8. سورة قدر(97)، آية 4ـ1.
9. المحاسن البرقي: ج1، ص173.
10. صفار، همان، ص 104؛ عباس بن معروف از طريق نجاشي و او از طريق حماد بن عيسي، و او از كساني است كه و حمادبن عيسس از ابي الجارود، به توفيق شيخ مفيد(ره) مورد وثوق است، و او نيز از ابوبصير، نقل كردهاند.
11. الامامة و التبصرة، ص130؛ نيز:
برگرفته از سايت :المهدويه
2 دیدگاه
علیرضا
عالی بود
shima
با سلام:
اول اینکه جای مهدویت و ایران رو خالی دیدم بین عناوین سایتتون!
دوم اینکه یه بحثی جدیدا منتشر شده به اسم اینکه سید خراسانی و شعیب بن صالح ایرانی نیستند و در واقعا با توجه به مرزهای زمان پیامبر اونا افغانستانیند!فقط یکی ایرانیه که به اسم دیلمی مشهوره!میشه برای من با ذکر منبع توضیح بدید که ایا درسته این حرف یا نه؟؟؟